فرهنگ فارسی عمید
معنی ذات الریه به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ باء در گویش ها و لهجه ها. ذات الریه تلفظ:/zAtorriye/ معنی :ورم شش، پنومونی، سینه پهلو. مترادف ذات الریه ذات الریه، سینه پهلو، التهاب ریه، ششاک ذات الریه[…]
معنی دائمی به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ دائمی در گویش ها و لهجه ها. معنی دائمی معنی : پایدار، پایا، دائمی، ثابت، ابدی، ماندنی constant (صفت) پایدار، وفادار، دائمی، ثابت، استوار، ثابت قدم، باثبات، ماندگار perennial (صفت)[…]
معنی جارحه به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جارحه در گویش ها و لهجه. معنی جارحه عضو بدن انسان. جارحه در فرهنگ فارسی عضوبدن انسان مخصوصادست که با آن کارمیکند، هرجانوری که صیدبکنداعم ازپرندگان ودرندگان[…]
معنی دائم التزاید به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ دائم التزاید در گویش ها و لهجه ها. معنی دائم التزاید معنی : آنچه که پیوسته افزون گردد. معادل انگلیسی : ever-increasing کلمات هم قافیه با دائم التزاید هم[…]
معنی دائم به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ دائم در گویش ها و لهجه ها. معنی دائم معنی : جاویدان، همیشه، همیشگی، پایا، پاینده، همش، همواره. تلفظ : /dA~em/ معادل انگلیسی : constant, continual, permanent, perpetual, permanent:perpetual, steady کلمات هم قافیه با دائم[…]