درود بر شما که طالب آموزش، رشد و اندیشه هستید.
امیدواریم حال دلتان خوب باشد.
آموزش آرایه های ادبی در شعر
در این دوره از آموزش آرایه های ادبی تلاش کردهایم به جای حفظ کردنهای بیفایده در این دوره با مفهوم درگیر شویم.
این که به شکلی مفهومی هر آرایه را بشناسید، کمکِ قابل توجهی به شما در شناختِ آرایهها و استفاده از آنها میکند.
در کنارِ آموزشهای تئوریک، بهترین راه برای یادگیری آرایههای ادبی خواندنِ شعر و تعمق است.
هر روز شعر بخوانید و هر روز به شعر گوش دهید. میتوانید هر ویدیو را بارها ببینید یا بارها به صدای ویدیوها گوش دهید.
اما این بارها تماشا کردن نباید باعثِ توقفِ شما شود. چرا که در دورههای دیگر نیز شعرهای زیادی را باهم میخوانیم و بر سر آرایههای آنها صحبت خواهیم کرد. این دوره صرفا شروعیست بر مبحث هنرسازهها.
در کنار ما، بسیار عمیقتر و شیرینتر از فضای آکادمیک آموزش خواهید دید و ارتباطِ بهتری با مباحث پیدا میکنید.
به طور معمول، تمام کتابهایی که به مبحث آرایهها میپردازند، مبنای مثالهایشان بر ادبیاتِ گذشتگانی همچون حافظ و سعدی و… است.
ما در این دوره تلاش کردیم، علاوه بر مثالهای قدیمی، مثالهایی نیز از ادبیاتِ معاصر بیاوریم تا تفاوتِ نگرش و تکنیک برای هنرجویان مشخص شود و بتوانند قیاسهایی بین شعرهای قدیم و امروز داشته باشند.
به طور یقین شعرِ هر روزگار از زیباییهای خاصی برخوردار است.
ما در تلاش بودیم، در کنار آموزش آرایه های ادبی، قطرهای کوچک از زیباییهای ادبیاتِ معاصر را در این دوره به نمایش بگذاریم.
آموزش آرایه های ادبی
در این دوره از آموزش آرایههای ادبی تلاش کردهایم به جای حفظ کردنهای بیفایده در این دوره با مفهوم درگیر شویم.
این که به شکلی مفهومی هر آرایه را بشناسید، کمکِ قابل توجهی به شما در شناختِ آرایهها و استفاده از آنها میکند.
در کنارِ آموزشهای تئوریک، بهترین راه برای یادگیری آرایههای ادبی خواندنِ شعر و تعمق است.
هر روز شعر بخوانید و هر روز به شعر گوش دهید. میتوانید هر ویدیو را بارها ببینید یا بارها به صدای ویدیوها گوش دهید.
اما این بارها تماشا کردن نباید باعثِ توقفِ شما شود. چرا که در دورههای دیگر نیز شعرهای زیادی را باهم میخوانیم و بر سر آرایههای آنها صحبت خواهیم کرد. این دوره صرفا شروعیست بر مبحث هنرسازهها.
در کنار ما، بسیار عمیقتر و شیرینتر از فضای آکادمیک آموزش خواهید دید و ارتباطِ بهتری با مباحث پیدا میکنید.
به طور معمول، تمام کتابهایی که به مبحث آرایهها میپردازند، مبنای مثالهایشان بر ادبیاتِ گذشتگانی همچون حافظ و سعدی و… است.
ما در این دوره تلاش کردیم، علاوه بر مثالهای قدیمی، مثالهایی نیز از ادبیاتِ معاصر بیاوریم تا تفاوتِ نگرش و تکنیک برای هنرجویان مشخص شود و بتوانند قیاسهایی بین شعرهای قدیم و امروز داشته باشند.
به طور یقین شعرِ هر روزگار از زیباییهای خاصی برخوردار است.
ما در تلاش بودیم، در کنار آموزش آرایههای ادبی، قطرهای کوچک از زیباییهای ادبیاتِ معاصر را در این دوره به نمایش بگذاریم.
از این قسمت به پایین برای مطالعهی شما نیست. در دوره ثبتنام کنید تا ادامهی مطالب برای شما باز شود.
آموزش آرایه های ادبی در شعر
درود عزیزم امیدوارم که حالتون خوب باشه من کوریا پلیکان هستم و این دوره دورهی آموزش آرایههای ادبی یکی از چیزایی که خب خیلی مهمه یکی از مفاهیم پایهای که ما نیازه برای لذت بردن بیشتر از شعر بدونیم همین آرایههای ادبی آرایهها آرایشهایی که ما به کلمات میدیم به زبان میگیم یا میتونیم بگیم برخی از تکنیکها که ما برای زیباتر شدن جذابتر شدن یک شعر استفاده میکنیم یک شاعر برای زیباتر شدن و جذابتر شدن منشاشون استفاده میکنیم توی جلسهی مقدماتی دورهی ما گفتیم که خب برای تحلیل یک متن ادبی برای تحلیل یک شعر ما به چند کلید نیاز داریم یکی از کلیدها تکنیک بود آرایه های ادبی حالا کلیدهای دیگهای هم بود که دیگها ساینارا کنم اون بحثها ر یکی از کلیدها مونتنی بود و الان میخوایم به برخی از این تکنیکها بپردازیم که گفتم به زبانهای مختلف با کلمات مختلفی صداشون میکنن آرایههای ادبی که کلمات دارن یا مثلا تکنیکها یا هنر سازهها میتونیم بهشون هنر ساز بگیم در مجموع این آرایهها تقسیم به دو بخش میشن یکی بخشی که در شکل زبان اتفاق میفته در موسیقی زبان اتفاق میفته در شکل چینش کلمهها کنار همدیگه یعنی صرفا به لحاظ آوایی به لحاظ یایو یه دستهی دیگه هم آرایشهایی هستند. آموزش آرایه های ادبی.
آموزش آرایه ادبی جناس
آرایههایی هستند هنر سازههایی هستند که در معنا اتفاق میافتد آرایه های ادبی وقتی که از یه زبانی به یک زبان دیگه شعرمر جمعه میشه هنر سازههای ظاهریش هنر سازههای موسیقایی از بین میره مثلا وقتی که حافظ میگه دستم اندر ساعد ساقی سیمینساق بود این تکرار سهها سر همدیگه یک هنر ساز است یک آرایش یک زیبایی موسیقایی که زمانی که ما این ر مثلا ترجمه کنیم به متن انگلیسی دیگه دستم و اندر ساعدل دست و ساعد و ساقی و سیمین و ساق و اینا کنار همدیگه هی تکرار سه ندارن به خاطر همینه که این هنر سازه یک هنر سازی ظاهری یک رنگسازی موسیقایی پسازبی میره اما هنر سازههای معنایی باقی میمونن یعنی در ترجمه باقی میمونن چون در عمق معنا شکل گرفتن حالا بریم اولین هنر سازی ظاهری ر باهمدیگه بررسی کنیم اگر جزوتون بیارید جزو آرایههایی که در اختیارتون گذاشته شده صفحهی دومش نوشته آرایههای ظاهری هنر سازههای ظاهری هنر سازهای در شکل زبان اتفاق میافته هنر سازههای موسیقایی میبینید این کلمات متفاوتی که ما میتونیم به همین تیتربیدار ظاهری میتونیم از این تترااستا اولیش چی اولیش ر طبق رسم قدم گذاشتیم واجآراییواجآرایی به چه معنی در کتابهای درسی هم خوندیم زمانی که یک صامت یا یک مصو پشت سر همدیگه تو یک سطر یا حالا یکی دو تا سطح یا یک بتیپرستار داره میشه واژهآرایی به وجود اومده ببینید من خودم گاهی اوقات به این کلمات فکر میکنم مثلا زبان فارسی ما یه کلمهای داریم به نام جشن یه کلمهی دیگه داریم به نام هیجان هیجان شادی شور شعف ببینید همهی اینا یجورایی یه باره توش تکرار میشه انگار برای ما مردم این خطه از جغرافیا و مردم فارسی زبان که حالا یه سری از این کلمات مثلا زمان که کانگوروهای مثلا مردم من شما میبینید که در زبان انگلیسی آرایه های ادبی و فارسی با همدیگه مشابهتهایی داره تنش تنش مثلا میبینی سری کلمات مشابه ما داریم مثلا در زبانهای اروپایی ولی به هر حال مثلا ما پارسا باویزبا از عربی وارد شده این مردم این خطه حالا میخواد فارس باشه عرق باشه انگار براشون این روشنایی و جنبش با جیاتای میفته یعنی برای بیانش ازاین استفاده میکنم یادم میاد یه ویدیویی از آقای رشید کاکاوند میدیدم.
آموزش آرایه ادبی سجع
که میگفتش که این سطر مهدی اخوان ثالث هست که میگه که هوا بسنجندمه تکرار سه ر داره دیگه میگفت این تکرار سیم حتی اگر یک انگلیسی زبان بیاد یک شخص خارجی بیاد که زبان ما ر ندونه و معنای این سطح متوجه نشه ولی تکرار سیم باعث میشهه اون شخص سردش بشه در بعد این حرف درسته در بعد اشتباه چرا بخاطر اینکه انگلیسی زبان تکرار سین نیستش که براش باعث سرما میشهان اما نمیگه سرما اون به سرما اون به سرد نمیگه سرد چیزهای دیگهای ر استفاده میکنه براش به خاطر همین اون اصلا با صفین سردش نمیشه این برای من فارسی زبان که تعریف داره اما اگر من فارسی زبان با این فرهنگ با این وضعیت جغرافیایی بزرگ شدم با این ناخودآگاه جمعی که برای نسل به نسل گرفته الان معنای این سطح ر متوجه نشم هوانواردان سردست به شکل موسیقاییش سرپاوران ایجاد میکنه من متوجه نمیشم یعنیهم داره در معنا برای من صرفی میسازه آرایه های ادبی و هم داره در شکل موسیقایی ظاهر با تکرار رسیده برای من سردی میسازه حالا بریم مثالی از سهراب سپهری بخونیم در صفحهی دوم جزو آرایهها هستیم میگه خوابش آرامترین خواب جهان خواهد بود خوابش آرامترین خواب جهان خواهد بود خوابش آرامترین هابن خواهد بود جنسی داریم احساس میکنیم داریم یه آرامشی به دست میاریم وقتی زیر لب مثل یک ذکر این سطح ر تکرار میکنیم احساس میکنیم داریم حتی به حالت خوابآلودگی میریم آروم شدن میریم ببینید برای ما فارسی زبانها مصوتها میاره اصلا در همین کلمهی آرامش دوباره استفاده شده کلمهی آرام کلمهی خواب میبیند که تمامیها مصوت آ استفاده شده.
آموزش آرایه ادبی تکرار
و در این سطر سهراب سپهری اومده پشت سر همدیگه چیده برای ما همینطور که داریم میخونیم داریمیکی خاورترین جهان خواهد بود همینطور داریم ما میخونیم و همینطور داریم خیلی میخونیم یمیینی در کلماتی مثل خواب اومده و انگار یه حسی به ما میده حس اون خلسهخ و اون آرام شدن حالت خواب ر داره به ما میده پس اتفاقی که افتاده سهراب سپهری اینجا هم در معنا اومده خواب ر برای ما نشون داده و هم در شکل موسیقایی داره ما ر به سمت خواب میبره با یه شخصی صحبت میکردم میگفتش که من قرآن ر که میخونم کلا آرامش میگیرم حالا متن فارسیشم نمیفهمم همین عربیشون کلا آرامش میگیرمو که مثلا هر آیهای فرقی نداره حالا این آیه میخواد در موردیک احکامی باشه در مورد کشتار در مورد جنگ در مورد هر چیزی من ازش آرامش میگیرم خب دلیل این به نظر شما چیه شخص نگاه مذهبی خودش دلیلش ر این میدید که این کتاب از آسمان اومده آرایه های ادبی و غیره و غیره اما اگر بخوایم یکم علمیتر بررسی بکنیم به خاطر موسیقی که داره اون موسیقی به ما حسی رالام یکنوع چینش کلمات کنار همدیگه حسی القا میکنه که در دورهی عروض و قافیه کاملتر در مورد این موضوع صحبت کردیم و خیلی از جزییات ر باز کردیم بریمی سطل دیگه از شاملو بخونیم سطری از شاملو ر بکنیم میگه میخواهم خواب اقاقیا را بمیرم میخواهم خواب قابیرا بمیرم البته با صدای خودش کهبسیار زیباتر هم میشه یعنی چی یعنی میگه میخوام انقدر در خواببیداری انقدر عمیق بشم در این کار انقدر عمیق بشم تا به نقطهای برسم که دیگه از زندگی کاملا جدا بشن و به مرگ برسن و در خواب اقاقیا بمیرم یعنی دیگه عمیقترین نقطهای که میتونه در خواب اقاقیا وجود داشته باشه که میبینیم باز هم مصوته تکرار میشه.
آموزش آرایه ادبی واجآرایی
و دو بار هم مصوت خیلکا شد نمایشی مقهور ماندمردم تکرار می پشت سر همدیگه اداره سرمای مرگ و ماندگی مو ر به ما نشون میدن مهدی اخوان ثالث که در تکنیکهای زبانی در تکنیکهای موسیقایی بسیار قدرتمند عمل میکنیم تکهای از چنگال تلخوری پاکزاد تاک تشخیص که خب شما میبینید داره یه شور چرخی ر در مخاطب ایجاد میکنه تکرارشوداگر زیر و ما داریم خب بریم سراغ تکنیک بعدی هنر سازی بعدی که باز هم زیر دست آرایههای ظاهری و رایهای زبانی یا هنر سازههای موسیقایی قرار میگیره به نام تکرار این آرایه تکرار چیزی که بیشتر در قرن سوم ما میبینیم که با صلابت جریان داره جلوتر که میایم وقتی میامیمیامی آرایه های ادبی حافظ سعدی و اینا میبینیم که تغییر میکنه به شکل پیشرفتهتری حالا من الان شکل ابتدایی که تکرار ر میگم بعد شکل پیشرفتهتر ر هم که اسمش جناس تام بهش میرسیم و راجبش توضیح خواهیم داد مثالهایی ر با هم خواهیم کرد نیموری هیچکس نیست پس افسوس که نیست دوبار کلمهی نیست اومده و هر دو بار کلمهای نیست دقیقا یک معنا ر داره به این میگن تکرار نصرت رحمانی میگه این روزها با هر که دوست احساس میکنم آنقدر دوست بودهایم که دیگر بحث خیانت است که یکی از زیباترین وزنترین تکههای شهایرما دیدیمدست آدم تو که میره جلو که میره بعد چند ماه بعد چند سال شاید یک شخصی به شخص دیگری بدی بکنه و این دوستی به پایان برسه انگار در دوستی باید به یک جایی تا یک جایی جلو رفت تا به اون نقطه برسیم حالا نصرت رحمانی میگه این روزها انقدر خستهم از ابتدا که با یک نفر دوست میشم احساس میکنم به نقطه رسیدیم این روزها با هر که دوست میشود احساس میکنمن دودیگر وقت خیانت است که کلمهی دوست دو بار تکرار شده اینجا و در یک معنی هست یه تکهای از یکی از شعرهای خودم آوردم نیمی از من خسته شده از زندگی خسته شده از خسته بودن از واحدهای تجاری و مسکونی و غارنشین است که واژه خسته میبینید چند بار تکرار شده و هم در یک معناست بریم سراغ بعدی یه ذره بیاید جلو این سطر گذاشتم که سعی خودش به چند ده تقسیم میشه ولی میخوام قبل از اینکه زجر بگم جناس بگم پس از شما خواهش میکنم که بیایید صفحه بعد از اون صفحهی پنج یعنی جنازهها صفحهی پنج جزیره حافظ میگه صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخواست عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد هزاران اول هزاران هم میتونیم طبق لهجهی امروزی بخونیم بله درسته ولی حافظارن خودش اگر با فرض اول بگیریم یعنی بگیم صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را که شد هزاران دوم به معنی پرنده است به معنی یک نوع پرندست هزاران اول به معنی عدد یعنی جفتشون کاملا یک شکل هستند یک شکل تلفظ میشن اما معنی متفاوتی دارند ما به این میگیم جناتان دیگه تکرار اتفاق نیفتاده بلکه جنازه تام که اتفاق افتاده این جناس تام شکل پیشرفتهتری میتونه از همون تکرار باشه در آموزش آرایه های ادبی شعر شاعران عهد عراقی سبک عراقی که حافظ و سعدی و خواجوی کرمانی و غیر و غیره باشند ما زیاد تکرار نمیبینیم بیشتر جناتان میبینیم انگار شاعر خودشو میناگر دو کلمه آورد به یک شکل به یک تلفظ دو معنی متفاوت ازشون اتخاذ کنه همونطور که مثلا سعدی میگه کاروتول نانشان دوستانی که دورهی عروض و قافیه ر شرکت کردند شاید یادشون باشه کاراچولو نان شامکان خوش به خسوسواندا زنان زمانی که نون شامشون وعدهی شما نشون زمان شبش فراهم بشه یه جوری راحت میخوابه که انگار سلطان شهر شام یعنی شام به معنی وعدهی شام وعدهی غذایی شما یا زمان شبی که ما یه برههی زمانی دیگه یه تایم زمانی شب بعدازظهرو گام دوم به معنی شهر شام چنان خوش به بتکلان شام یه جوری راحت میخوابه که انگار سلطان شام انگار سلطان شهر شام اینم میبینید که با جنازهام افتاده اینجاست که میگم شاعران سبک عراقی به اینا میگیم شاعران سبک عراقی شاعران سبک عراقی یه جوری خودشون ر ملزم میدونستن که اگر دو کلمه ر در یک شکل یک تلفظی دو معنی متفاوت ر ازش بتونن استخراج کنند ازش بتونن استفاده بکنن و این یک نوع تکنیک بوده براشون که زیبایی اضافه کرده باشه بهرام اردبیلی میگه ماه درشت خوب درینکه به لطف باد باز و بسته میشود الماندوس اول داره فضا میشه ماه درشت و دری که به لطف باد باز و بسته میشود بله الامانا داره دیگه با یه شخصی در همین فضا صحبت میکنه الانوالانو اندکی شناسندبالا داریم بین بادوب میبینید که باد و باز دقیقا شبیه همدیگن فقط در یک صامت با هم دیگه فرق دارن بدخیم سراغ بعدی به بابا جان میگه صدای توست که میآید صدایتا شکایت دیوان شمس کشور عارفانهی ملای روم آرایه های ادبی از شیر و خون میآید صدای توست که از برای جنون میآید بین کلمهی شیر و شور ما جناس ناقص حرکتی داریم یعنی چی شیرودایرا شبیه همدیگر فقط در یک حرکت با هم فرق دارند حرکت اون یه حرکت اون و ما اشتقاق ر هم بگیم بعد برگردیم سراغ مهدی اخوان ثالث میگه که تا حصار کلبهی در حسرتش محصول شما کلمهی هزار اینجا میبینید کلمهی محصول ر همینجا میبینداین جفتشون از یک خانواده هستن محصور حصر بازم کلمات این شکلی داریم عالم معلم معلومات مکتوب کتاب این کلمات وقتی که در یک شعر در کنارهم قرار بگیره ما بهش میگیم اشتقاق ازتون یه خواهشی دارم توی کامنتهای همین دورهی آموزشی و بخش کانتابریا بنویسید که اشتقاقهای دیگریبرایم بنویسید من چند مدل مثال زدم دیگه مثلا حساب محصول هست ر گفتیم کتاب مکتوب کاتب ر گفتیم عالم و معلم و معلوم ر هم گفتیم شما توی کامنتها چیزهای جدیدی برای ما بنویسید چیزایی که ما بهش فکر نکردیم خب بریم سراغ جهگیومسیول گفتم به خاطر اینکه تکرار و جناس ر بتونیم با همدیگه مقایسه کنیم تکرار و جنازهم حالا بریم سراغ سطر در مورد زجرها صحبت کنیم شامل میگه سکوتی نشسته است لب بسته در درههای سکوت نشسته و بسته سکوتی نشسته است بسته در درهها سرگردان نشسته و بسته سطح متعلق هستند یعنی سامراییابراهیم قافیه هستند اما وزن ندارن نشسته بسته این صدایی که ما از نشسته داریم میشنویم صدایی که از بسته میشوی این که دو صدای متفاوت اگر این دو صدا با هم دیگه دقیقا مجموع یعنی آرایه های ادبی جفتشون یه همچین صدای میدان مثلا اون وقت ما میگفتیم که این یه سجع دیگری میشه و هم وزن هستند با میگن هم قافیه هم هستند اما اینجا ما دقیقا من فقط قافیه داریم آخر ماه دیگه که جفتش استسوساک اگر دورهی ارزانی ندیده تو اون دوره ما کاملا راجح و قافیه صحبت کردیم جهان با آن چنان چون مردهای در گور جهان و چنانی جهان و چنان صداشون شبیه هم دیگه است حالا میگم تو دورهی عرض قافیه ما کامل صحبت کردیم که اصلا اینا چرا یه همچین صدایی میدن اصلا این صداها چیه و اینا جهانبا آنچنان چون مردهای در گروه جهان چنان جفتشون هم وزن هستند و هم قافیه هستند و ما به این میگیم سجع متوازی یه نسیم داریم بهنام متوازن سجع متوازن زمانی شکل میگیره که هم قافیه نباشد و فقط هموزن و هم صدا باشد در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصیم در متن ادراک یک کوچه تنها ترم تمدنماجرا این این مینیهمینیه قافیه نیستن ابعاد با ادراک دوباره همون میشه مثلا ماینهاوزن ولی همقافیه نیست جایی که هموزن باشن ولی هم قافیه نباشن ما بهش میگیم سجع متوازن خب بحث ما در مورد آرایهها و هنر سازههای ظاهری به پایان رسید در ویدیوی بعدی در مورد هنر سازههای معنایی میخوایم صحبت بکنیم و خب تمرینهای خاص خودش ر هم خواهیم داشت باهاش آرایه های ادبی
- اوزان و بحرهای شعر فارسی - سپتامبر 24, 2023
- اشعار، ترجمهها و نقدهای احمد شاملو - سپتامبر 13, 2023
- اشعار احمد شاملو + بیوگرافی - سپتامبر 10, 2023
پوریا پلیکان –
درود عزیزان. نظرات و تمرینهای مربوط به دورهی آموزش آرایه های ادبی را در این بخش وارد کنید.
امیر فخری –
هزینه کل دوره این مبلغ هست؟
و اینکه چند جلسه است کل دوره؟
ای کاش در آخر یک مدرکی هم ارائه میشد با هزینهای جداگانه صرفا برای علاقمندان به داشتن مدرک
پوریا پلیکان –
درود بر شما. هزینهی دوره، نوشته شده. در حال حاضر که من برای شما پاسخ مینویسم، هزینهی دوره صد و چهل و هفت تومن در نظر گرفته شده.
در مجموع پنج جلسهست.
در آخر گواهی به شما داده میشه اما این نوع گواهیها صرفا ارزش معنوی دارن.
خیال دوز (خریدار محصول) –
با سلام و عرض خسته نباشید
یک سوالی درباره تشبیه جلسه دوم داشتم.اینکه در مثال ماه گاهی چو روی یار من است گه چو من گوژپشت و زار و نزار .نمیشه تشبیه جمع در نظر گرفت؟
یعنی چون مشبه در اینجا به دو شکل متفاوت ماه اشاره داره و یکسان نیست تشبیه جمع نمیشه؟
پوریا پلیکان –
درود بر شما مهتاب عزیز. چرا درسته. در این بیت تشبیه جمع اتفاق افتاده.
وقتی این قسمت از جزوه رو میخوندیم، هنوز دربارهی انواع تشبیه چیزی نگفته بودیم، به همین دلیل فقط به دنبالِ مشبه، مشبهبه، ادات تشبیه و… بودیم.
خیال دوز (خریدار محصول) –
تمرین جلسهی دوم
۱) تشبیه حسی به عقلی:
آواز پرستو به چه ماند در تنگ غروب؟
به تمنای دلی که میپرستد نور را ، همچون معشوق.
۲) تشبیه عقلی به حسی:
می فروشم به شما، قاصدک هایم را، تا که شاید روزی ،پر بکشد تلخی حسرت_ هامان ،همچو آشفتگی قاصدک قصهی ما،آزاد و رها.
۳)تشبیه حسی به حسی:
سرما را همچون پتویی گرم به دور جنگلی کشید که حالا به زمستان پناه آورده بود.
۴)تشبیه مفرد به مفرد:
آه از افسوس روزهای گذشته که همچون تلی از خاک، آتش شوق امروز را خاموش کرد.
۵) تشبیه مرکب به مرکب:
آگاهیِ هر کدام از ما، روشنایی فانوسی ست کوچک.شاید شهر را روشن نکند اما خاموشی خانهی حاکم را آشکار میکند.
۶)تشبیه مشروط:
راستی،ماه را دیدهای؟
امشب همچون آیینهای ، بازتابِ صداقت ماست. اگر و تنها اگر که آیینه، پستی ها و بلندی های تاریک مان را، همچو ماه بازتاب کند. اما افسوس، آه و افسوس که آیینه شکستنی ست.
۷)تشبیه تفضیل:
دلتنگی مثل ماهی ست. ماهی قرمز حوض که در آبیِ آب اسیر میشود. فارغ از هیاهوی حیاط، حوضچهی کوچک را میپیماید،بارها و بارها. اما نه، دلتنگی فراتر است. چرا که گربهی حنایی از ورای درخت زردآلو، آن را نمیبیند…بیچاره ماهیِ من.
۸)تشبیه جمع:
پروانه تولد بال های رنگینِ سعادت، چون آغاز سرود آزادی ست؟ یا که مرگ یک زندگیِ نافرجام که چون جام شرابی ناب قبل از رسیدن به لبانِ اشتیاق واژگون میشود ؟
۹)تشبیه تسویه:
اشک شوق یا که اندوه، چه تفاوت دارد؟
هردو به آشتی ابر و آسمان میماند که تو را از تماشای لبخند گرمِ آفتاب باز میدارد.
پوریا پلیکان –
درود و سپاس 🌹
خیال دوز (خریدار محصول) –
تمرین جلسهی سوم
۱)چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد
مشبه: من(حافظ) مشبه به: باد ادات تشبیه:چو
۲)بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
تشبیه بلیغ اضافی مشبه: غیرت مشبه به: باد
۳)سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشق روی گل با ما چه ها کرد
استعارهی مکنیه مشبه: بلبل مشبه به: انسان
۴)جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هرکس که این ندارد حقا که آن ندارد
این: مجاز از جانان آن: مجاز از جان
۵)آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
استعارهی مصرحه مشبه:مو مشبه به:سنبل
وجه شبه: خوش بویی
۶)این جا شکری هست که چندین مگسانند
یا بوالعجبی کاین همه صاحب هوسانند
استعاره مصرحه مشبه:محبوب مشبه به:شکر مشبه:عاشقان مشبه به: مگس ها
۷)صد مشعله افروخته گردد به چراغی
این نور تو داری و دگر مقتبسانند
استعاره مصرحه مشبه:چهرهی محبوب مشبه به:چراغ مشبه:چشم عاشقان مشبه به:مشعل
پوریا پلیکان –
درود و سپاس 🌹
خیال دوز (خریدار محصول) –
تمرین جلسهی چهارم (پارادوکس):
۱)برایم از امید بگو
از تکههای کوچک شوق
که هر صبح، در چایِ تازه دمِ انتظار میریزی
و آرام سر میکشی
آن تلخی شیرین را.
۲)در پی چشمانت، آن دریچههای سکوت
یافتم فریادی را، که از گذرگاهِ تحمل بلندتر بود.
۳)این روزها ساحلم مواج است
ناگهان از تمنای سکوتِ ماسه، توفان به پا میخیزد
میزند برهم ، خوابِ آرامش را
که در آن ماهی، بیقرار خوابیده.
۴)و گمان ققنوسی ست که هربار، در مرگِ یقین زاده میشود.