معني دائس

معنی دائس

  • معنی دائس به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ دائس در گویش ها و لهجه ها.

     

    معنی دائس

    معنی : خرمنگاه ، قطعه زمینی سخت و هموار در کنار مزرعه که در آنجا گندم یا جو دروشده را به‌وسیلۀ خرمن‌کوب می‌کوبند تا کاه از دانه جدا شود.


    کلمات هم قافیه با دائس

    هم قافیه : مهندس ، نجس ، بیحس.


    دائس در فرهنگ فارسی

    خرمنگاه.


    دائس در لغت نامه دهخدا

    دائس. [ ءِ ] ( ع اِ ) خرمنگاه. || ( ص ) مرد خرمن کوب. و قولهم اتتهم الخیل دوائس ؛ یعنی یکی بعد دیگری آمدند آنها را اسپان. ( منتهی الارب ).


    دائس در فرهنگ فارسی عمید

    طعه زمینی سخت و هموار در کنار مزرعه که در آنجا گندم یا جو دروشده را به‌وسیلۀ خرمن‌کوب می‌کوبند تا کاه از دانه جدا شود.


    دائس در فرهنگ معین

    جایی که کشاورزان در آن جا غلة خود را خرمن می کنند.


    پیشنهاد و نظر شما برای معني دائس

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعری از آیدا دانشمندی

    شعر مسافر سهراب سپهری

    شعر ماهی بی پروا سینا عباسی

    زن زندگی آزادی

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *