دلنوشته های شما

در بخش دلنوشته های شما، مطالب شما که در دسته شعر قرار نمی‌گیرد، بصورت دلنوشته روی سایت دسته‌بندی و منتشر می‌شود. شما در صورت تمایل و علاقه‌مندی به نوشتن شعر می‌توانید به مرور با مطالعه شعر و تمرین و تکرار و همین‌طور شرکت در کارگاه‌های آموزش شعرمان به این توانایی دست پیدا کنید که شعر بنوسید. شعر و مهر بستر مناسبی را برای یادگیری و همچنین دیده شدن آثار شما فراهم کرده است.

از طریق دکمه زیر می‌توانید دلنوشته های خود را برای ما ارسال کنید.

انتشار آثار شما

از امکانات بخش دلنوشته های شما

می‌توانید با ورود به این بخش آثار دیگر عزیزان رو هم مطالعه کنید و نقد و نظرهای خود را در مورد اثر، در بخش دیدگاه اضافه کنید. واضح است در صورتی که خود نیز مطلبی را منتشر کنید می‌توانید از دیدگاه دیگر عزیزان بهره ببرید.

می‌توانید در صورت تمایل تصویری از خودتون یا هر تصویر مرتبط با دلنوشته خود را در بخش تصویر شاخص بارگذاری کنید.

شالوده ی خیالم

شالوده ی خیالم

شالوده ی خیالم   آنجا که من خویشتن را به دست نم دار شبنم ها سپردم آنجا که اقاقیا جان میفشاند و چلچله در عطر و بوی بنفشش پر میگشود بتی بود هست وَ من به کیش او ایمان آوردم مسلمانی کافرم عشق،عشق … این واژه ی دیوانه وار در دین او غرقم کرد.  

کیش و مات

کیش و مات

کیش و مات   معنی لبخند تورا من همان اول بازی فهمیدم هدفم بردن شطرنج نبود،دیدن روی تو بود وچه زیبا همان اول بازی ، مرا تو چنان فتح به قلعه کردی، که وزیر دل من تسلیم تو شد شاه بیچاره دل، مات و حیران شده در آیینه ی چشمانت، سر به زانو زد و[…]

میراثِ زندانی

میراثِ زندانی

میراثِ زندانی   اینک یک‌بار هم به بی‌قراری ماهی در تلّه‌ی مرگ آفرین بگو چه بی‌پروایانه به چالش می‌کشد بند اسارت را؛ زیرا می‌داند بعد از خودش هم ماهی‌های هستند که در تکاپوی رهایی از تور و ظلمت‌اند. زیرا می‌خواهد فرزندانش در اقیانوسی امن و آزاد شنا کنند یا چون او فریب بازیِ زندان‌بان را[…]

دندان‌ِ زندگی

دندان‌ِ زندگی

دندان‌ِ زندگی   دندان‌هایش را حس می‌کنم. تیزِ تیز، برنده‌ی برنده، خشمگین‌ِ خشمگین، آلوده به زهر.              با ذره‌‌ ذره‌ی سلول‌هایم و با همه‌ی جهان بیرون و درون‌ام احساسش می‌کنم؛ دندان‌های مشعوقه‌‌‌‌ام‌ در انحنای گردنم را نه، این دندانِ درد است‌.     من، ابد بی‌پایانی‌ست که گرفتار فریاد و غرش[…]

حال دلم طوفانیست

حال دلم طوفانیست

حال دلم طوفانیست   امروز هم حال دلم بسیار طوفانیست ،، ماندم گرفتار واسیر واژه های گنگ، گیرکرده ام در کوچه ای بن بست و باریکی رو به دیواری بلند افتاده ام در بند دنیا برایم سرد وخاموش است مجنون ومحدود م به یک خودکار یک کاغذ ویک گوشه ی دنجی بدون یار دنیایی پر[…]

آخرین ایستگاه

آخرین ایستگاه

آخرین ایستگاه   ایستاده ام بربام اخرین ایستگاه قطار منتظر و چشم به راه با نگاهی که تو را جستجو میکند در آخرین لحظه های غروب ایستاده ام به تماشای غروبی سراسر خاطره که خستگیش را روی شانه خورشید گذاشته و می رود که جایش را به شب دهد و من با چشمانی نگران و[…]

فریاد

فریاد

فریاد فریاد از راز هر فریاد.. فریاد از فرجام آنان که دلباخته اند و فردا را نظاره گرند به امید حادثه ای فریاد از احساسی که زیبا بود به زیبائی دوست داشتن، اما هیچگاه پاسخی نداشت.. فریاد از سکوت تلخ و ناگزیر آنکه به بن بست عاطفی رسید… ….. فریاد از نامه ای که پر[…]

گوش کن

گوش کن

گوش کن   صدای سکوت است، می شنوی؟ آرام،و بیصدا، دارد تمام دردهایش را در گوش تاریکی، می‌زند فریاد. وهم تو، در حوالی شب، درخیابان سوخته ام، زیر شمع های خاموش شده ی قلبم، سرگردان کوچه های بی خوابی است! گوش کن!   _سارینابنفشه  

کاش کمی با هم مهربان بودیم...

کاش کمی با هم مهربان بودیم…

کاش کمی با هم مهربان بودیم…   تا دیروز شبها، آسمان پر از ستاره بود می‌شد بی اضطراب بغضت را در گوشِ ستاره خواند اما انگار تازگی‌ها ستاره‌ها هم خود را به خواب می زنند تا دیروز رودها پر از نبضِ ماهی بود می شد همراه ماهی ها تا آن سوی دریا رفت اما انگار[…]

بمون برای دختر پاییز

بمون برای دختر پاییز

بمون برای دختر پاییز   سلام شهد توت فرنگی من کاش میتونستم تورو باتمام عشقی که به من میبخشی تو عمیق ترین نقطه قلبم حبس کنم کاش میشد تورو تو گوی شیشه ای سحرآمیزنگه دارم هربارکه دلم برات تنگ میشدگوی روتکون میدادم وستاره های رنگی میریخت روی صورت مهربونت وتماشات میکردم تونمیدونی بودنت بوی شکوفه[…]

مرا یاد کن

مرا یاد کن

مرا یاد کن آنجاکه آسمان دریارادرآغوش میکشدمرایادکن آنجاکه پاهایت ماسه هارالمس میکندوقلبت ضربان میگیردمرایادکن آنجاکه تنهاشاهددوست داشتن من فقط دریاست مرایادکن آنجاکه چهره ام راموج هانقاشی میکنندبرایت مرایادکن آنجاکه آبی دریامرایادتوآوردونفس هایت مراخواست مرایادکن مرایادکن ازپس هرباردیدن دریا…… صحرا🦋

وقتی تو کنارم نیستی

وقتی تو کنارم نیستی

وقتی تو کنارم نیستی   جانان من . دیگرنمیتوانم میدانستی توانِ خاطره ساختن وآه کشیدن را ندارم..سوار براسب خاطره ها باتو در گندم زارخیالم قدم میزنم.موهایت راباد باخودبه هرطرف میبرد دامن چیندار گل .گلی ات رقص کنان با وزش باد می‌رقصید. در راه برگشت.تا نزدیکی کلبه ی احساسم آمدی. کفش هایت را که درآوردی و[…]

خیال

خیال

خیال   گاهی به کلبه ی بی رونق من سری بزن،، بنشین دمی کنار من به عشق، از آفتاب بگو از سوختن پروانه ای به دور شمع از شاه پرک خندان روی گل بنشین دمی کنار من،،در خیال تو از هم گسستنم را نخواهم فهمید گاهی گریه میخواهد دلم گاهی با لبی خندان نظاره میکنم[…]

آبشار

آبشار

آبشار   روی تمام گل هایت هزاران پوچی میکارم . از گفته هایت میگذرم و سیگاری روشن میکنم تا دوباره هوای سرب گونه اش درون ریه هایم ته نشین شود. افکار تو اما جیوه وارانه بالا میزند تا مرا از خودم بیرون بکشی . هوای خوب بیرون پنجره را نشانم میدهی و اما چه فایده[…]

محکوم

محکوم

محکوم   دفن شدند…تمام دلخوشی های پوچ و کاغذیِ داشته و نداشته ام…تمام باور ها و ناباوری هایی که قلبم کاشته بود…همه خرده احساسات پراکنده ام که در حجم یک قلب کوچک و رنجیده،جا نمی‌شدند! دود شدند…آبی اسمان و مخمل سبز جنگل و سوزش ارغوانی آتش و سفیدی قوهای عاشق… محو شدند…نور مهیج و مبهم[…]

خواهرم فرشته بود

خواهرم فرشته بود

خواهرم فرشته بود   یک فرشته با من بود او نگهبان بعد رفتن مادر می نشست پای حرف های دلم بعد رفتن دختر ونوه و برادرمان آهسته وبی صدا، شکست،، دیر گاهی به خود می آمد صدای گریه های آهسته‌اش در سکوت وسیاهی شب خش‌خشِ بال های جمع اش را بر حریم قلب خود حس[…]

در انتظار بوسه هاي دستان تو

در انتظار بوسه هاي دستان تو

در انتظار بوسه هاي دستان تو   مرا ببوس بگذار دوری ات را باور نکنم چمدانی از خاطرات کنار تو در آن قطار نشسته و من هنوز در همان علف زار منتظر ایستاده ام چشم هایم را می گردانم به دنبال موهای خرمایی رنگ تو عطر یاسمن و چشمانی سبز می بینی جان دل؟ کدام[…]

جمعه

جمعه

جمعه   جمعه است روزی که شبیه من است؛؛؛ همیشه چشم در انتظار…‌‌‌ در انتظار کسی ک می دانم نیست روزهای جمعه درازاست ودلتنگی فراوانی دارد، آه از جمعه های بی تو بودن باز امروز از کـوچه‌های بن‌بست خیالت، گذر میکنم، نبودنت دلتنگ ترم میکند و شعله‌ ای از درد درون قلبم زبانه میکشد، آتش[…]

شورش ستاره ها !

شورش ستاره ها !

شورش ستاره ها !   شورش ستاره ها… شورش نگاهت… در فراسوی دهلیزهای قلبم…لشکر کشی تمام احساسات ناب به وجودم…هجوم قرمزهای داغ به آبی رگهایم… و تمنّـا… تمنای چشمانم در مقابل تب چشمان جان سوزت.. تمنای دستانم در مقابل پیکرت… و تویی سرواژه حک شده در مغز بی جانم… و پرسش مکرر بی جواب قلبم…[…]

جهان بی تو

جهان بی تو

جهان بی تو   جهان بی تو دیدن ندارد…که دنیا بی تو هیچ است..و تویی همان قطعه زیبای جدا شده از روح من..! و اگر قدرتی فراتر داشتم،تورا برای همیشه جزئی از خود میکردم که تا همیشه حس کنمت.. و کشش مغناطیسی بین دستهایمان را چندین و چند برابر میکردم و تک تک سلولهایم را[…]

برای شوق دستان کوچک تو!

برای شوق دستان کوچک تو!

برای شوق دستان کوچک تو!   برای شوق دستان کوچک تو… برای برق چشمان من… برای تپش های نامنظم قلبم.. برای شکست دادن هرآنکه به نیروی ماورای بین ما باور ندارد.. برای هرآنکه”عشق” را باور ندارد…برای غصه هایی که میشود به دست قاصدک سبک بال رویاها سپرد… و تکرار تبسم این لحظه…برای دلخوشی های شیرین[…]

عاشقانه برای تو

عاشقانه برای تو

عاشقانه برای تو    من تو را جست و جو می کنم،در حریری از مهر، ای چشم شيرين، دلربا همه روياهايم را نيلوفری کرده ای و همه خيال هايم را به بوی  شراب عشق آغشته ای همه جا گرمای خانه و جان وجهان  از حضورتو سر مست میشود ولی نمیدانم چرا اندوهگینی چشم که باز[…]

مادرم...

مادرم…

مادرم…   مادرم… بدرقه ی راهها سخت است و تو میدانی..! راهی که در ان گمراهم به جایی نخواهد رسید.. غروبی که در خزان آن سایه ها مرده اند.. ..باور کن مادر در درون قلب شکسته ام, لاشه ی نفرت نیست سکوت یخ بسته ام در آغوش فریادها زیسته است.. دردی که نفس میکشد بر[…]

جوانی

جوانی

جوانی   کاش زمان مثل ساعت های کوکی بود، همانند ساعت شنی که وقتی شن تمام میشد دوباره برمیگرداندند، کاش در همان دوران نوجوانی اشتیاقی به کوک کردن ساعت زندگی ام نداشتم کاش این سرعت زمان را ، هیچگاه باور نمیکردم، زمان نبود و هنوز عاشق بادکنکهای رنگی بودم عاشق عروسک های پارچه ای که[…]

عاشقی

عاشقی

عاشقی   هر صبح حس حضورت را،، نقش بودنت در کنارم را در خیالم وَ به روی بومِ قلبم نقاشے میکنم. این صبح دوست دارم خانه‌ی میانِ دستانِ گرمت پذیرای دستان سردم باشد، دیوانه ام و دیوانگے کردن را باتودوست دارم دیوانڪَے با تو عالم قشنڪَے دارد…بودنت در کنارم حتی در خیال،زیباست  عشق پاشیِ چشمانت[…]

خالی...!

خالی…!

خالی…!   بی تو دنیای من رنگ می‌بازد! چشمانم همه را شبیه تو می‌بینند… و قلبم، که بوی تورا درون خود حفظ کرده،هر لحظه تورا استشمام می‌کند…! بی تو اینجا، همه چیز حس تورا به من تزریق می‌کند… همه جا رنگ توست! بی تو اینجا من هوایت را مدتهاست که در خانه حبس کرده ام…[…]

محبوب من ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

محبوب من ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

محبوب من ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   مینویسم برای تو.که شاه نشین خط خطی های ذهن آشفته ام شدی از تو که بودنت سطرِ سطر نوشته هایم است، حس حضورت بهانه ای است برای غزل هایم…!!! خواستنت دردیست شیرین و ناعلاج …!!! که با هیچ نیش قلمی درمان نمیشود وقتی یادت ، نامت ، حضورت را برکاغذ دل[…]

برای شوق دستان کوچک تو!

برای شوق دستان کوچک تو!

برای شوق دستان کوچک تو!   برای برق چشمان من… برای سبزینه زنده ی چشمانت… برای تپش های نامنظم قلبم… برای شکست دادن هرآنکه به نیروی ماورای بین ما باور ندارد… برای هرکه “عشق” را باور ندارد… برای غصه هایی که میشود به دست قاصدک سبک بال رویاها سپرد…و تکرار تبسم این لحظه.. برای دلخوشی[…]

دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»