آثار برگزیده

شاه‌ مخروب

شاه‌ مخروب

شاه‌ مخروب   باز زبانت به سفحِ جمله به حرف لکنتِ ترسیده از جواب بحرف با دو جداره زبان، دو گلو، دو دست عطفِ عبارات بر عذاب بحرف باز چریکه‌ی گربه‌ای افلیج و انعکاسِ زنی زنده به گور دارد از این شعر مُثله می‌گندد آدمکی خشک لای خوابِ نمور حرف بزن حنجره‌ی سردِ غروب گرم،[…]

دایره

دایره

دایره جز نقطه ی تکرار تو برمن گذری نیست . در دایره ی فکر تو هر بار اسیرم . پاسخ بده این مسئله را تابع منطق! . تاکی من ازین جبر تهی جذر بگیرم؟ . گفت هیچ مکن،صفر درین دامنه بنشان . منسوخ کن اندیشه که من، گُنگ پذیرم . مایل مکن این زاویه در[…]

کوچه لبریز خزان بود هنوز

کوچه لبریز خزان بود هنوز

کوچه لبریز خزان بود هنوز کوچه لبریز خزان بود هنوز مرغ شب ناله کنان بود هنوز ذهن آشوبگر پنجره ها مستعد فوران بود هنوز کوچه از دیدن من می لرزید از نبودت نگران بود هنوز کاش بودی که ببینی ساعت شاکی از دست زمان بود هنوز سالها از تب آن بوسه گذشت کوچه غرق هیجان[…]

درخت

درخت

درخت   خواب دیدم که درختم در این جنگل سرد   مرد هیزم شکن از دور مرا می پایید   سم اسبش به زمین و سر سمباده به دست   اره از عمق معما به تنم می سایید   🍂   تا که آمد به خودش این تن بی هوش و حواس   تکه هایش[…]