شل سیلوراستاین

تنهایی‌؟ خب‌ بپر برو سراغ‌ تلفن‌

تنهایی‌؟ خب‌ بپر برو سراغ‌ تلفن‌ – دوباره شروع کن

تنهایی‌؟ خب‌ بپر برو سراغ‌ تلفن‌ – شعر دوباره شروع کن – شل سیلوراستاین   تنهایی‌؟ خب‌ بپر برو سراغ‌ تلفن‌ حالا به‌ چن‌ تا شماره‌ فکر کن‌، از یک‌ تا نه‌! خوبه‌! حالا یکی‌ یکی‌ اون‌ شماره‌ها رُ بگیر تو داری‌ به‌ یکی‌ زنگ‌ می‌زنی‌ صبر کن‌ طرف‌ گوشی‌ برداره‌، بعدش‌ زود گوشی‌ بذار[…]

این پلنگ چه مغرور به نظر می رسد

این پلنگ چه مغرور به نظر می رسد

شعر این پلنگ چه مغرور به نظر می رسد – شل سیلوراستاین   این پلنگ چه مغرور به نظر می رسد چه کلاهی سرش گذاشته با آن خالهای تنش فکر می کند خیلی قشنگ است حتماً از زندگی اش کاملاً راضی است بیچاره پلنگ نمی داند که من او را با مدادم روی کاغذ کشیده[…]

یه‌ هیزم‌ دیگه‌ بذار تو بخاری‌

یه‌ هیزم‌ دیگه‌ بذار تو بخاری‌ – واسه چی میخوای از پیشم بری

یه‌ هیزم‌ دیگه‌ بذار تو بخاری‌ – شعر واسه چی میخوای از پیشم بری – شل سیلوراستاین   یه‌ هیزم‌ دیگه‌ بذار تو بخاری‌ ! نیمرو دُرُس‌ کن‌ُ لوبیا! برو پنچری‌ِ ماشین‌ُ بگیر! جورابام‌ُ بشورُ لباسام‌ُ وصله‌ کن‌ اجازه‌ داری‌ پیپم‌ُ پر کنی‌! بگرد ببین‌ دمپاییام‌ کجاس‌! قهوه‌ برام‌ دم‌ کن‌! یه‌ هیزم‌ دیگه‌ بذار[…]

آخرین‌ روزی‌ که‌ تو این‌ شهر لجن‌ از خواب‌ پا میشم‌

آخرین‌ روزی‌ که‌ تو این‌ شهر لجن‌ از خواب‌ پا میشم‌ – به برگشتن فکر میکنم

آخرین‌ روزی‌ که‌ تو این‌ شهر لجن‌ از خواب‌ پا میشم‌ – شعر به برگشتن فکر میکنم – شل سیلوراستاین   آخرین‌ روزی‌ که‌ تو این‌ شهر لجن‌ از خواب‌ پا میشم‌ پی‌ خورشید می‌گردم‌ آسمون‌خراشا آسمون‌ِ این‌ خراب‌ شده‌ ر گرفتن‌! آخرین‌ روزی‌ که‌ صورتم‌ تو این‌ آب‌ لجن‌ می‌شورم‌ ریش‌ کسی‌ می‌زنم‌ که‌[…]

این‌ روزا زیاد برف‌ نمیاد

این‌ روزا زیاد برف‌ نمیاد

شعر این‌ روزا زیاد برف‌ نمیاد – شل سیلوراستاین   این‌ روزا زیاد برف‌ نمیاد ؟ شیب‌ پلّه‌ها بیش‌تر نشده‌؟ شهرا خیلی‌ عوض‌ شدن‌ جوونا بی‌خیالن‌ روزنامه‌ها دم‌ به‌ دم‌ آب‌ می‌رن‌ رفقام‌ آروم‌ حرف‌ می‌زنن‌، اون‌قدر آروم‌ که‌ نمی‌شنفم‌ چی‌ می‌گن‌ جکا مث‌ قدیم‌ خنده‌دار نیستن‌ دخترا نصف‌ سابق‌ خوشگلن‌ امروز تو پارک‌ یه‌[…]

همیشه‌ مردای‌ خوشتیپ‌ دخترای‌ خوشگل‌ گیر میارن‌

همیشه‌ مردای‌ خوشتیپ‌ دخترای‌ خوشگل‌ گیر میارن‌ – آخه من زشت ترین مرد تموم شهرم

همیشه‌ مردای‌ خوشتیپ‌ دخترای‌ خوشگل‌ گیر میارن‌ – شعر آخه من زشت ترین مرد تموم شهرم – شل سیلوراستاین   همیشه‌ مردای‌ خوشتیپ‌ دخترای‌ خوشگل‌ گیر میارن‌ مردای‌ با کلّه‌ و زبون‌دارم‌ بی‌کار نمی‌مونن‌ امّا من‌ همون‌ یه‌ باری‌ام‌ که‌ بختم‌ وا شد طرف‌ از رو دلسوزی‌ راضی‌ شد آخه‌ من‌ زشت‌ترین‌ مرد تموم‌ شهرم‌[…]

برخی وقت ها ما آدم هایی را دوست داریم

برخی وقت ها ما آدم هایی را دوست داریم – آنانی که دوست داریم

برخی وقت ها ما آدم هایی را دوست داریم – شعر آنانی که دوست داریم – شل سیلوراستاین   برخی وقت ها ما آدم هایی را دوست داریم که دوستمان نمی دارند همان گونه که آدم هایی نیز یافت می شوند که دوستمان دارند ، اما ما دوستشان نداریم به آنانی که دوست نداریم اتفاقی[…]

می خواهم رویایی که دیشب دیدم بردارم

می خواهم رویایی که دیشب دیدم بردارم – رویایی که دیشب دیدم

می خواهم رویایی که دیشب دیدم بردارم – شعر رویایی که دیشب دیدم – شل سیلوراستاین   می خواهم رویایی که دیشب دیدم بردارم و تو فریزر بگذارم اونوقت یه روزی در آینده ی دوروقتی پیرمردی مو خاکستری شدم درش می آرم و گرمش می کنم و پاهای پیر و سردمو با گرمی خوبش مداوا[…]

از وقتی که عاشق شدم

از وقتی که عاشق شدم

شعر از وقتی که عاشق شدم – شل سیلوراستاین   از وقتی که عاشق شدم فرصت بیشتری پیدا کردم برای این که پرواز کنم فرصت بیشتری برای این که پرواز کنم و بعد زمین بخورم و این عالی است هر کسی شانس پرواز کردن و به زمین خوردن را ندارد تو این شانس رو به[…]

من خوشحالم که خودم هستم

من خوشحالم که خودم هستم – ما شبیه هم نیستیم

من خوشحالم که خودم هستم – شعر ما شبیه هم نیستیم – شل سیلوراستاین   من خوشحالم که خودم هستم زیرا من شبیه تو نیستم تو هم خوشحال باش که خودت هستی چون اصلا ً شبیه من نیستی برای همین است که ما می‌توانیم با هم دوست باشیم و چه خوب است دوستی دو تا[…]

هیچ کس مرا دوست ندارد

هیچ کس مرا دوست ندارد

شعر هیچ کس مرا دوست ندارد – شل سیلوراستاین   هیچ کس مرا دوست ندارد هیچ کس به من توجه نمی کند هیچ کس برایم هلو و گلابی نمی خرد هیچ کس به من شیرینی و نوشابه نمی دهد هیچ کس به شوخیهای من نمی خندد هیچ کس موقع دعوا به من کمک نمی کند[…]

وقتی در شب راه میرفتم

وقتی در شب راه میرفتم – چشمانش، گرمترین پناهگاه جهان

وقتی در شب راه میرفتم – شعر چشمانش، گرمترین پناهگاه جهان – شل سیلوراستاین   وقتی در شب راه میرفتم و در جستجوی پناهگاه گرمی بودم از کنارم گذشت گفتم : هی نگاه کن ! روی مژه‌هایت دانه‌های برف ریخته است و او گفت : این برف نیست پرهای بالشی است که خدا در آسمان[…]

اولین بار که بخواهم بگویم دوستت دارم

اولین بار که بخواهم بگویم دوستت دارم – تو هرگز دوستم نداشتی

اولین بار که بخواهم بگویم دوستت دارم – شعر تو هرگز دوستم نداشتی – شل سیلوراستاین   اولین بار که بخواهم بگویم دوستت دارم، خیلی سخت است تب می‌کنم، عرق می‌کنم، می‌لرزم جان می‌دهم هزار بار می‌میرم و زنده می‌شوم پیش چشمهای تو تا بگویم دوستت دارم اولین بار که بخواهم بگویم دوستت دارم، خیلی[…]

پسر بچه گفت

پسر بچه گفت – من هم همینطور

پسر بچه گفت – شعر من هم همینطور – شل سیلوراستاین   پسر بچه گفت: بعضی وقت‌ها قاشق از دستم می‌افته پیرمرد گفت: من هم همینطور پسربچه زیر لب گفت: من شلوارم خیس می‌کنم پیرمرد خندید من هم همینطور پسربچه گفت: من خیلی گریه می‌کنم پیرمرد سر تکان داد من هم همینطور پسر بچه گفت:[…]

زن پوست آبی داشت

زن پوست آبی داشت

شعر زن پوست آبی داشت – شل سیلوراستاین   زن پوست آبی داشت مرد هم پس مرد صورتش را پنهان کرد همانگونه که زن آن دو تمام زندگی شان را به دنبال آبی گشتند، از کنار هم گذشتند و هیچ گاه ندانستند مترجم: مهسان احمدپور   پیشنهاد ویژه برای مطالعه: زعفران و ترنج و خون[…]

همیشه‌ یه‌ صدایی‌ رو میشنوی‌

همیشه‌ یه‌ صدایی‌ رو میشنوی‌

شعر همیشه‌ یه‌ صدایی‌ رو میشنوی‌ – شل سیلوراستاین   همیشه‌ یه‌ صدایی‌ رو میشنوی‌، که‌ آروم‌ آروم‌ بهت‌ می‌گه‌: « این‌ کار درسته‌ و اون‌ کار درست‌ نیس‌» نه‌ معلّم‌ نه‌ بابا ننه‌ نه‌ کیشیش‌ نه‌ رفیق‌ نه‌ هیچ‌ آدم‌ باکلّه‌ی‌ دیگه‌یی‌، نمی‌تونه‌ بهت‌ بگه‌ چه‌ کاری‌ درسته‌ و چه‌ کاری‌ غلط‌! فقط‌ به‌[…]

تو تاریکی زیر نور ماه راه افتادیم

تو تاریکی زیر نور ماه راه افتادیم

تو تاریکی زیر نور ماه راه افتادیم – شل سیلوراستاین   تو تاریکی زیر نور ماه راه افتادیم تا گنج رو پیدا کنیم از هفت تا بیابون گذشتیم از هفت تا دریا از هفت آسمون، اما نمی دونم چرا تو تاریکی راه افتادیم؟ چون صبح که شد، هیچی پیدا نکردیم فقط گم شده بودیم ![…]

شتر حیوان صبوری است

شتر حیوان صبوری است

شعر شتر حیوان صبوری است – شل سیلوراستاین   شتر حیوان صبوری است همیشه آدم را از وسط صحرا عبور می دهد. هر چند که می داند در صحرا چیزی نیست او همیشه دلش می خواهد بپرسد: « مگر در صحرا چه چیزی است، که آدم همیشه می خواهد از وسط آن بگذرد؟ اما او[…]

عموم‌ گفت‌: چه‌ جوری‌ میری‌ مدرسه‌

عموم‌ گفت‌: چه‌ جوری‌ میری‌ مدرسه‌ – وقتی همسن تو بودم

عموم‌ گفت‌: چه‌ جوری‌ میری‌ مدرسه‌ – شعر وقتی همسن تو بودم – شل سیلوراستاین   عموم‌ گفت‌: چه‌ جوری‌ میری‌ مدرسه‌ ؟ گفتم‌: با اتوبوس‌ عموم‌ خندید گفت‌: هه‌! وقتی‌ همسن‌ تو بودم‌ ده‌ کیلومتر راه‌ تا مدرسه‌ پیاده‌ می‌رفتم‌ عموم‌ گفت‌: چه‌قدر بار می‌تونی‌ بلن‌ کنی‌ گفتم‌:قد یه‌ گونی‌ گندم‌ عموم‌ خندید گفت‌:[…]

اگه‌ میخوای‌ زنم‌ بشی‌

اگه‌ میخوای‌ زنم‌ بشی‌

شعر اگه‌ میخوای‌ زنم‌ بشی‌ – شل سیلوراستاین   اگه‌ میخوای‌ زنم‌ بشی‌ بایس‌ این‌ کارا رُ بکنی‌ بایس‌ یاد بگیری‌ چه‌جوری‌ خوراک‌ مرغ‌ خوشمزه‌ بپزی‌، سوراخای‌ جورابام‌ بدوزی‌، کاری‌ نکنی‌ عصبانی‌ بشم‌، یه‌ راه‌ واسه‌ خاروندن‌ پشتم‌ پیدا کنی‌، کفشام‌ همیشه‌ تمیز برّاق‌ نگه‌ داری‌، وقتی‌ خوابم‌ برگای‌ رو چمن‌ با چنگک‌ برداری‌، وقتی‌[…]

از وقتی که دوستم مرا ترک کرده است

از وقتی که دوستم مرا ترک کرده است

از وقتی که دوستم مرا ترک کرده است – شل سیلوراستاین   از وقتی که دوستم مرا ترک کرده است کاری ندارم به جز راه رفتن راه می روم تا فراموش کنم راه می روم می گریزم دور می شوم دوست ام دیگر برنمی گردد اما من حالا دونده ی دوی استقامت شده ام  […]

پیش دکتر که رفتم

پیش دکتر که رفتم – حالا نیست وقت مردن

پیش دکتر که رفتم – حالا نیست وقت مردن – شل سیلور استاین   پیش دکتر که رفتم دستشو کرد تو حلقم یه لنگه کفش در آورد یه قایقى که آب برد یه دونه زین دوچرخه یه اسکیت که می چرخه گفت:همه اینارو تو خوردى؟ خوب شد تا حالا نمردى! حواست باشه به خوردن حالا[…]

راهی کشف کرده ام

راهی کشف کرده ام – برای همیشه باهم دوست باشیم

راهی کشف کرده ام – شعر برای همیشه باهم دوست باشیم – شل سیلوراستاین   راهی کشف کرده ام که برای همیشه با هم دوست باشیم این راه خیلی ساده است هرچه من می گویم انجام بده   پیشنهاد ویژه برای مطالعه: پیله‌ ام تنگ می‌ شود گردون ز زمین هیچ گلی برنارد – 85[…]

خدا هرکسی را که مثل من خوب باشد دوست دارد

خدا هرکسی را که مثل من خوب باشد دوست دارد

خدا هرکسی را که مثل من خوب باشد دوست دارد – شل سیلوراستاین   خدا هرکسی را که مثل من خوب باشد دوست دارد اما هر کسی را که مثل تو بد باشد دوست ندارد اما من تو را با همه بدی ات دوست دارم چون دلم برایت می سوزد وقتی می بینم هیچ کس[…]

آیا ماجرای عمه مرا شنیده اید

آیا ماجرای عمه مرا شنیده اید – عاشق بودن بهتر است یا عاشق نبودن

شعر آیا ماجرای عمه مرا شنیده اید – شل سلوراستاین   آیا ماجرای عمه مرا شنیده اید ؟ عمه من همیشه تنها بود خیلی هم زیاد گریه می کرد همه می گفتند علتش این است که هیچ وقت عاشق نشده بعد عمه ام عاشق شد اما حالا بازهم گریه می کند چون می ترسد معشوقش[…]

خورشید را می دزدم

خورشید را می دزدم

شعر خورشید را می دزدم – شل سیلوراستاین   خورشید را می دزدم فقط برای تو ! میگذارم توی جیبم تا فردا بزنم به موهایت فردا به تو می گویم چقدر دوستت دارم ! فردا تو می فهمی فردا تو هم مرا دوست خواهی داشت ، می دانم ! آخ فردا ! راستی چرا فردا[…]

من نبودم

من نبودم – چرا این را زودتر نگفتی

من نبودم – شعر چرا این را زودتر نگفتی – شل سیلوراستاین   من نبودم کسی در خانه ات را کوبید من نبودم کسی که به تو سلام داد من نبودم کسی که سالها عاشق تو بود و هر کجا که می‌رفتی دنبالت می‌کرد دروغ گفتم من بودم من همان بودم که تو هیچ وقت[…]

وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست

وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست

شعر وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست – شل سیلوراستاین   وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست نگفتم : عزیزم ، این کار را نکن نگفتم : برگرد و یک بار دیگر به من فرصت بده وقتی پرسید دوستش دارم یا نه ؟ رویم را برگرداندم حالا او رفته ، و من تمام[…]

نمی خواهم بجنگم

نمی خواهم بجنگم

شعر نمی خواهم بجنگم – شل سیلوراستاین   نمی خواهم بجنگم تو را می خواهم تنگ در آغوش گیرم نمی خواهم بجنگم می خواهم بازی دیگری کنم که در آن به جای جنگیدن همدیگر را در آغوش می فشارند و می توان غلتان بر قالیچه یی خندید و می توان هم را بوسید و بغل[…]

نمی توانم به ابرها دست بزنم

نمی توانم به ابرها دست بزنم – دستم به خورشید نمی رسد

نمی توانم به ابرها دست بزنم – شعر دستم به خورشید نمی رسد – شل سیلوراستاین   نمی توانم به ابرها دست بزنم ،به خورشید نرسیده ام هیچ گاه کاری که تو می خواستی را انجام نداده ام دستم را تا جایی که می توانستم دراز کردم انگار من آن نیستم که تو می خواهی[…]