معني دائم الخمر

معنی دائم الخمر

  • معنی دائم الخمر به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ دائم الخمر در گویش ها و لهجه ها.

     

    معنی دائم الخمر

    معنی : میخواره ، کاسه ساز، نوعی کلاه لبه دار، قدح ساز، دائم الخمر
    دائم الخمر، چیز عالی، هرس کن، شاخه زن
    دائم الخمر، نوشابه خور

    معادل انگلیسی : habitually drunk, tippler, habitual drunkard, wino

    تلفظ : /dA~emolxamr/


    کلمات هم قافیه با دائم الخمر

    هم قافیه : عمر ، امر ، مادام العمر.


    دائم الخمر در فرهنگ فارسی

    آنکه پیوسته خمر نوشد آنکه معتاد بنوشیدن شراب و نوشابه های دیگر الکلی باشد مدمن .یا دائم الخمری . خمر نوشی مداوم ادمان .
    همیشه مست .سکور


    دائم الخمر در لغت نامه دهخدا

    دائم الخمر. [ ءِ مُل ْ خ َ ] ( ع ص مرکب ) سکیر. همیشه مست. سکور. که پیوسته شراب خورد. مستلج. مدمن. آنکه همیشه شراب و مِی نوشد. ( آنندراج ). خِمّیر؛ که پیوسته مست باشد.


    دائم الخمر در فرهنگ معین

    (ئِ مُ لú خَ ) [ ع . ] (ص مر. ) اَلْکُلی ، معتاد به شراب یا هر نوشابة الکلی دیگر.


    دائم الخمر در فرهنگ فارسی عمید

    آن که پیوسته شراب بخورد و همیشه مست باشد، همیشه مست.


    پیشنهاد و نظر شما برای معني دائم الخمر

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعری از آیدا دانشمندی

    شعر مسافر سهراب سپهری

    شعر ماهی بی پروا سینا عباسی

    زن زندگی آزادی

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *