ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما

ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما

ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما ماده تاریخ میرزاعلی اکبرخان پسر میرزاعلی قائم مقامی در ۲۶ صفر ۱۳۲۹   ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما شد تنگنای غم قصر فراخ ما   آن روح تابناک بر ذروه سپهر شد در صف ملک از دیولاخ ما   پرسیدم از خرد تاریخ فوت وی گفتا[…]

ماند در طوفان حیرت همچو نوح

ماند در طوفان حیرت همچو نوح

ماند در طوفان حیرت همچو نوح   ماند در طوفان حیرت همچو نوح رفته در نار محبت چون خلیل   عاقبت از همت والای دوست جسته ره در مقصد دل بیدلیل   بر طبق بنهاده جان بی اختیار تا سبیل آرد بابناء السبیل   پشه گر شیرین کند زو کام جان حلقه طاعت کشد در[…]

خر سبوی سر دره گوش خم پهلو

خر سبوی سر دره گوش خم پهلو

خر سبوی سر دره گوش خم پهلو ایضا در ذم خر   خر سبوی سر دره گوش خم پهلو کماسه پشت و کدو گردن و تکاو گلو   چو آید آید با وی سبو و دره و خم چو شد کماسه شود باوی و تکاو کدو     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه[…]

آن هفت خطی که برنگارند

آن هفت خطی که برنگارند

آن هفت خطی که برنگارند   آن هفت خطی که برنگارند بر صفحه دهر اهل تنمیق   ثلث است و محقق است و توقیع ریحان و رقاع و نسخ و تعلیق     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن شنیدم خیمه ای[…]

گفت آذرباد مهر اسپنتمان

گفت آذرباد مهر اسپنتمان

گفت آذرباد مهر اسپنتمان   گفت آذرباد مهر اسپنتمان هرکرا این پنج شاد از بعث و نشر   شرم یزدان و شکوه مردمان بیم دوزخ مهر جان امید حشر     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن شنیدم خیمه ای از شاه[…]

بخوان اسامی و القاب کعبه را یکسر

بخوان اسامی و القاب کعبه را یکسر

بخوان اسامی و القاب کعبه را یکسر اسامی کعبه   بخوان اسامی و القاب کعبه را یکسر ازین دو بیت که این بنده ساختم انشی   چو کعبه مکه و بکه است و تاسه با سه و راس دگر مقدسه بیت الحرام وام قری   عروض و حاطحه وام رحم و بیت عتیق صلاح و[…]

ولی نعمتا ای که مهر کفت

ولی نعمتا ای که مهر کفت

ولی نعمتا ای که مهر کفت از عبدالعلی خان نامی پالتو خواسته   ولی نعمتا ای که مهر کفت رباید ز ماه درخشنده ضو   کمالت چو کوه متین دیر پای خیالت چو ماه معین تندرو   ثریا بود خوشه آسمان نموده ز گشت عطایت درو   بخاک درت هست عرضی مرا گرت التفاتی است[…]

لاله رنگ رنگ ازو روید

لاله رنگ رنگ ازو روید

لاله رنگ رنگ ازو روید   لاله رنگ رنگ ازو روید بوستان بهار را ماند   چشم شوخی گشوده بر رخ خلق نرگس آبدار را ماند   از تبسم همی شکر ریزد لب لعل نگار را ماند   جز بالماس سفته می نشود لؤلؤ شاهوار را ماند   اول و آخرش نمایان نیست عرصه روزگار[…]

گر آخرین فریب تو ای زندگی نبود - آخرین فریب

گر آخرین فریب تو ای زندگی نبود – آخرین فریب

گر آخرین فریب تو ای زندگی نبود – آخرین فریب   گر آخرین فریب تو ، ای زندگی ، نبود اینک هزار بار ، رها کرده بودمت زان پیشتر که باز مرا سوی خود کشی در پیش پای مرگ فدا کرده بودمت هر بار کز تو خواسته ام بر کنم امید آغوش گرم خویش برویم[…]

در خواب های تیره ی افیونی ام شبی - همزاد

در خواب های تیره ی افیونی ام شبی – همزاد

در خواب های تیره ی افیونی ام شبی – همزاد   در خواب های تیره ی افیونی ام ، شبی او را شناختم او ، شعله ی پریده ی یک آفتاب بود چشمی به رنگ آبی سیر غروب داشت در چشم او هزار نوازش به خواب بود او را شناختم از نسل ماه بود اندامش[…]

آن در گشوده شد - دو در

آن در گشوده شد – دو در

آن در گشوده شد – دو در   آن در گشوده شد آن در که بسته بود ، زمانی گشوده شد اما کسی نبود اما در انتظار من آنجا کسی نبود شب سخت تیره بود و سیاهی زبان نداشت شب تیره بود و روشنی آسمان نداشت چشمک نمی زد از دل ظلمت ستاره ای با[…]

دیگر نمانده هیچ به جز وحشت سکوت - دیگر نمانده هیچ

دیگر نمانده هیچ به جز وحشت سکوت – دیگر نمانده هیچ

دیگر نمانده هیچ به جز وحشت سکوت – دیگر نمانده هیچ   دیگر نمانده هیچ به جز وحشت سکوت دیگر نمانده هیچ به جز آرزوی مرگ خشم است و انتقام فرومانده در نگاه جسم است و جان کوفته در جستجوی مرگ تنها شدم ، گریختم از خود ، گریختم تا شاید این گریختنم زندگی دهد[…]

هان ای ونیز من - یاد ونیز

هان ای ونیز من – یاد ونیز

هان ای ونیز من – یاد ونیز   هان ، ای ونیز من ای دختر خیال چون از حریر نازک مهتاب های دور پیراهن سپید عروسان به بر کنی چون آسمان به سر نهدت نیمتاج ماه وز غرفه ی کبود افق سر به در کنی مانی به انتظار که از بام آسمان پاشند بر تو[…]

بر گور روزهای سیه بوته های عشق - یاد دوست

بر گور روزهای سیه بوته های عشق – یاد دوست

بر گور روزهای سیه بوته های عشق – یاد دوست   بر گور روزهای سیه ، بوته های عشق پژمرد و غنچه های امید گذشته مرد در حیرتم هنوز که ایا چگونه بود آن روزها که مرد و ترا جاودانه برد خوابی گذر نکرد ، دریغا ، گذر نکرد در چشم من ، شبان سیه[…]

شب بیماری ام تا صبح پایید - شب بیمار

شب بیماری ام تا صبح پایید – شب بیمار

شب بیماری ام تا صبح پایید – شب بیمار   شب بیماری ام تا صبح پایید سحرگاهم ربود از دست ، خوابی همه شب سر به سر بیدار بودم به امیدی که خیزد آفتابی چراغم خفت ، شمع بسترم خفت نتابیدم به بالین پرتو ماه تو گویی ماه – مرغ آسمان – مرد چو لب[…]

شب ها گریختند و تو چون بادهای سرد - تک درخت

شب ها گریختند و تو چون بادهای سرد – تک درخت

شب ها گریختند و تو چون بادهای سرد – تک درخت   شب ها گریختند و ، تو چون بادهای سرد همراه با سیاهی شب ها گریختی در راه خود ، ز شاخه ی زرد حیات من عشق مرا چو برگ خزان دیده ریختی من چون غباری از دل شب های بی امید برخاستم که[…]

گویی سکوت قرن ها بود - ویرانه ی قرون

گویی سکوت قرن ها بود – ویرانه ی قرون

گویی سکوت قرن ها بود – ویرانه ی قرون   گویی سکوت قرن ها بود در دخمه های تیره اش ، در آسمانش در ابرهایش ، در شبان سهمگینش در بادهایش ، در فضای بیکرانش چون نعره بر می داشت باد سرد مغرب گویی که بر می خاست بانگ ارغنون ها آنجا که می افتاد[…]

شب در آفاق تاریک مغرب - برف و خون

شب در آفاق تاریک مغرب – برف و خون

شب در آفاق تاریک مغرب – برف و خون   شب ، در آفاق تاریک مغرب خیمه اش را شتابان برافراشت آسمان ها همه قیرگون بود برف ، در تیرگی دانه می کاشت من ، هراسان در آن راه باریک با غریو درختان تنها می دویدم چو مرغان وحشی بر سر بوته ها و گون[…]

بر کشتزارهای خزان دیده ی افق - خوشه های تلخ

بر کشتزارهای خزان دیده ی افق – خوشه های تلخ

بر کشتزارهای خزان دیده ی افق – خوشه های تلخ   بر کشتزارهای خزان دیده ی افق هان ، ای خدا ! شبان سیه را فرو فرست تا از مزار گمشدگانت خبر دهند مرغان باد را همه شب سو به سو فرست اینک ، غروب روز نبرد است و ، ای دریغ کز آن سپاهیان[…]

آهنگران پیر همه پتک ها به دست - سرود خشم

آهنگران پیر همه پتک ها به دست – سرود خشم

آهنگران پیر همه پتک ها به دست – سرود خشم   آهنگران پیر ، همه پتک ها به دست با چهره های سوخته ، در نور آفتاب چون اختران سرخ ، به تاریکی غروب چشمان پر از نوید فرح بخش انقلاب پتک گران به دست و دهان ها پر از خروش فریادشان گسسته در آفاق[…]

چون آخرین ستاره ی گمراه آسمان - گمراه

چون آخرین ستاره ی گمراه آسمان – گمراه

چون آخرین ستاره ی گمراه آسمان – گمراه   چون آخرین ستاره ی گمراه آسمان غلتیده ام به دامن بخت سیاه خویش از دیدگان کور شب افتاده ام چو اشک گم کرده ام درین شب تاریک ، راه خویش گاهی چو قطره ای که ز ابری فروچکد لغزیده ام ز دیده ی بی آرزوی بخت[…]

به جز پهنه هایی پر از دود و آتش - طغیان

به جز پهنه هایی پر از دود و آتش – طغیان

به جز پهنه هایی پر از دود و آتش – طغیان   به جز پهنه هایی پر از دود و آتش به جز سیل کشتار و بیماری و خون به جز ناله هایی پر از خشم و نفرت به جز دوزخی واژگون و دگرگون به جز تندبادی که آهسته خواند سرود غم خویش در گوش[…]

گر از دیار خدایان آسمان بودم - ملال تلخ

گر از دیار خدایان آسمان بودم – ملال تلخ

گر از دیار خدایان آسمان بودم – ملال تلخ   گر از دیار خدایان آسمان بودم ز تنگنای شبم لحظه ای رهایی بود ملال تلخ سفر می نشاندم از می عشق اگر نگاه ترا با من آشنایی بود چه شام ها که سر آمد چه روزها که گذشت بدین امید که از عشق بهره ای[…]

شب ها در آبگینه ی مرداب های سبز - مرداب

شب ها در آبگینه ی مرداب های سبز – مرداب

شب ها در آبگینه ی مرداب های سبز – مرداب   شب ها ، در آبگینه ی مرداب های سبز آنجا که نیزه های جگن رفته تا به ماه آنجا که ماهیان درخشان لعلگون چشمان گشوده اند به تاریکی سیاه آنجا که عطر وحشی گل های آبزی پیچید در مشام خدایان تیرگی آنجا که شهد[…]

چو باز اید شبانگاهان آبی - هوس ها

چو باز اید شبانگاهان آبی – هوس ها

چو باز اید شبانگاهان آبی – هوس ها   چو باز اید شبانگاهان آبی من و این بام سبز آسمان ها من و این کوهساران مه آلود من و این ابرها ، این سایبان ها دوم در بیشه زاران چون مه سبز وزم در کوهساران چون دم باد بلغزم در نشیب دره ی ژرف به[…]

در مرگ عاشقانه ی نیلوفران صبح - در هرچه هست و نیست

در مرگ عاشقانه ی نیلوفران صبح – در هرچه هست و نیست

در مرگ عاشقانه ی نیلوفران صبح – در هرچه هست و نیست   در مرگ عاشقانه ی نیلوفران صبح در رقص صوفیانه ی اشباح و سایه ها در گریه های سرخ شفق بر غروب زرد در کوهپایه ها در زیر لاجورد غم انگیز آسمان در چهره ی زمان در چشمه سار گرم و کف آلود[…]

شب در رسید و وحشت آن چشم بی نگاه - چشم ها و دست ها

شب در رسید و وحشت آن چشم بی نگاه – چشم ها و دست ها

شب در رسید و وحشت آن چشم بی نگاه – چشم ها و دست ها   شب در رسید و ، وحشت آن چشم بی نگاه چون لرزه های مرگ ، تنم را فراگرفت در ژرفنای خاطر من ، جستجوکنان دستی فروخزید و مرا آشنا گرفت در پنجه های وحشی او ماندم از خروش فریاد[…]

زانجا که بوسه های تو آن شب شکفت و ریخت - بر گور بوسه ها

زانجا که بوسه های تو آن شب شکفت و ریخت – بر گور بوسه ها

زانجا که بوسه های تو آن شب شکفت و ریخت – بر گور بوسه ها   زانجا که بوسه های تو آن شب شکفت و ریخت امروز ، شاخه های کهن سر کشیده اند نقش ترا که پرتو ماه آفریده بود خورشید ها ربوده و در برکشیده اند شب در رسید و ، شعله ی[…]

زین محبسی که زندگی اش خوانند - ناله ای در سکوت

زین محبسی که زندگی اش خوانند – ناله ای در سکوت

زین محبسی که زندگی اش خوانند – ناله ای در سکوت   زین محبسی که زندگی اش خوانند هرگز مرا توان رهایی نیست دل بر امید مرگ چه می بندم دیگر مرا ز مرگ ، جدایی نیست مرگ است ، مرگ تیره ی جانسوز است این زندگی که می گذرد آرام این شام ها که[…]

تو ای چشم سیه با شعله ی خویش - از درون شب

تو ای چشم سیه با شعله ی خویش – از درون شب

تو ای چشم سیه با شعله ی خویش – از درون شب   تو ، ای چشم سیه ! با شعله ی خویش شبانگاهان ، دلم را روشنی بخش بسوزانم درین تاریکی مرگ ز چنگال گناهم ایمنی بخش خدا را ، آسمانا ! در فروبند ز شیون های خاموشم مپرهیز به چاه اخترانم سرنگون ساز[…]