شعر ادیب الممالک با مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)

نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد

نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد

نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد یشتهای اوستا   نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد در اوستا برنهاد از دانش و فرهنگ و داد   اورمزد، آبان و خورشید است و مهر و فرودین پس «ورهرام » است و دین آنگاه «ارد» و زامیاد     مطالب بیشتر در:    […]

ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما

ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما

ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما ماده تاریخ میرزاعلی اکبرخان پسر میرزاعلی قائم مقامی در ۲۶ صفر ۱۳۲۹   ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما شد تنگنای غم قصر فراخ ما   آن روح تابناک بر ذروه سپهر شد در صف ملک از دیولاخ ما   پرسیدم از خرد تاریخ فوت وی گفتا[…]

ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما

ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما

شعر ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما _ ادیب الممالک  ماده تاریخ میرزا علی اکبرخان پسر میرزاعلی قائم مقام در ۲۶ صفر ۱۳۲۹   ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما شد تنگنا غم قصر فراخ ما   آن روح تابناک بر ذروه سپهر شد در صف ملک از دیولاخ ما   پرسیدم از[…]

ای فلک لاجورد گر بزمین بنگری

ای فلک لاجورد گر بزمین بنگری – غزل130

شعر ای فلک لاجورد گر بزمین بنگری _ غزل130 _ ادیب الممالک  ماده تاریخ تجدید یکی از بناهای شهر قم   ای فلک لاجورد گر بزمین بنگری تن بتواضع دهی سر بسجود آوری   چرخی بینی بخاک مطلع جانهای پاک گشته در آن تابناک مهر و مه و مشتری   روضه فردوس را نیست بر[…]

تا به ورق دست میر کلک درربار زد

تا به ورق دست میر کلک درربار زد

شعر تا به ورق دست میر کلک درربار زد _ ادیب الممالک  المطلع الثالث   تا به ورق دست میر کلک درربار زد بر سر تیر دبیر دفتر و طومار زد   تیغش شنگرفت سود بر فلک لاجورد فکرش خورشید را بر رخ زنگار زد   تا پی تقویم چرخ کرد کمانرا بزه بر دل[…]

باز بهم آن پری طره طرار زد

باز بهم آن پری طره طرار زد

شعر باز بهم آن پری طره طرار زد _ ادیب الممالک   باز بهم آن پری طره طرار زد باد صبا در مشام نافه تاتار زد   جادوی چشمش دو صد عربده آغاز کرد هندوی خالش هزار شعبده در کار زد   محفل آزادگان رونق بستان گرفت مجلس میخوارگان طعنه بگلزار زد   خلق بشبهای[…]

تا شه افلاکیان نوبت پیکار زد

تا شه افلاکیان نوبت پیکار زد

شعر تا شه افلاکیان نوبت پیکار زد _ ادیب الممالک   تا شه افلاکیان نوبت پیکار زد با سپه خاکیان شعبده در کار زد   مرغ سحر نیمشب از صف بستان گریخت ابر سیه بامداد خیمه به گلزار زد   رنگ سیاهی ز خاک سترد برف سفید نقش سپیدی به دشت ابر سیه کار زد[…]

کای شه والاگهر وی مه مالکرقاب

شعر کای شه والاگهر وی مه مالکرقاب

شعر کای شه والاگهر وی مه مالکرقاب _ ادیب الممالک تجدید مطلع   کای شه والاگهر وی مه مالکرقاب ای پدر نامجوی ای ملک کامیاب   از من و مریخ جو باقی این گفتگو مسئله از ما بپرس گمشده از ما بیاب   ما بزمین اقربیم آگه از این مطلبیم همدو و هم مشربیم همسفر[…]

شامگهی کز افق گشت نهان آفتاب

شامگهی کز افق گشت نهان آفتاب

شعر شامگهی کز افق گشت نهان آفتاب _ ادیب الممالک کنگره آسمان در برج دلو   شامگهی کز افق گشت نهان آفتاب پرده زرین گرفت مهر زنیلی قباب   از علم لاجورد پرچم زرین گسست خیمه و خرگاه شب بست به مشکین طناب   شام سه شنبه که بود آخر ماه صفر چتر شب نیلگون[…]