ای فلک لاجورد گر بزمین بنگری

ای فلک لاجورد گر بزمین بنگری – غزل130

  • شعر ای فلک لاجورد گر بزمین بنگری _ غزل130 _ ادیب الممالک 

    ماده تاریخ تجدید یکی از بناهای شهر قم

     

    ای فلک لاجورد گر بزمین بنگری

    تن بتواضع دهی سر بسجود آوری

     

    چرخی بینی بخاک مطلع جانهای پاک

    گشته در آن تابناک مهر و مه و مشتری

     

    روضه فردوس را نیست بر او افتخار

    خرگه افلاک را نیست ازو برتری

     

    چون بگه نفخ صور یبعث من فی القبور

    فرش وی از زلف حور فرش جنان عبقری

     

    ور فلک آرد بطاق مهرومه اندر نطاق

    کوفته بر این رواق رایت پیغمبری

     

    از حسن عسکری است مانده بجای این بنا

    معنی ام القری زاده شاه غری

     

    کوه ز حلمش بجوش یم ز کفش در خروش

    حلقه امرش بگوش ساخته دیو و پری

     

    گر بصنمخانه برعکس جمالش فتد

    پشت کند برهمن بر صنم آذری

     

    از پس سالی هزار چشم بد روزگار

    برد ازین مرغزار لاله و ورد طری

     

    دست قضا زین اساس ریخت در و بام و سقف

    گشت گهر ناپدید از نظر گوهری

     

    تا که علی النقی از پی تجدید آن

    چتر سعادت فراشت بر فلک چنبری

     

    حاجی والا نژاد پاکدل پاک زاد

    مرد همایون راد صاحب فردسری

     

    خواست بتاریخ آن مصرعی از بهر فکر

    کلک امیری بداد داد سخن گستری

     

    ذیل علی را کشید بر سر مصراع و گفت

    حشر علی النقی با حسن عسگری

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)

     

    قالب شعر: غزل

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    باور نداشتم که چنین واگذاریم – موج خیز

    چون درخت فروردین پرشکوفه شد جانم – یک دامن گل

    ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی

    لمن رسم اطلال سقتهاالسحائب

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    ای فلک لاجورد گر بزمین بنگری

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ای فلک لاجورد گر بزمین بنگری تن بتواضع دهی سر بسجود آوری چرخی بینی بخاک مطلع جانهای پاک گشته در آن تابناک مهر و مه و مشتری» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «خواست بتاریخ آن مصرعی از بهر فکر کلک امیری بداد داد سخن گستری ذیل علی را کشید بر سر مصراع و گفت حشر علی النقی با حسن عسگری» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر ماده تاریخ تجدید یکی از بناهای شهر قم ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر ماده تاریخ تجدید یکی از بناهای شهر قم ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *