در خواب های تیره ی افیونی ام شبی - همزاد

در خواب های تیره ی افیونی ام شبی – همزاد

  • در خواب های تیره ی افیونی ام شبی – همزاد

     

    در خواب های تیره ی افیونی ام ، شبی
    او را شناختم
    او ، شعله ی پریده ی یک آفتاب بود
    چشمی به رنگ آبی سیر غروب داشت
    در چشم او هزار نوازش به خواب بود
    او را شناختم
    از نسل ماه بود
    اندامش از نوازش مهتابهای دور
    رنگی به رنگ صبح بلورین ، سپید داشت
    زلفش چو دود مشکی شب ها ، سیاه بود
    او را در آن نگاه نخستین شناختم
    اما نگاه منتظرم بی جواب ماند
    بر من نگاه کرد و نگاهش ز من گذشت
    این آخرین امید ، چه نکامیاب ماند
    او را شناختم
    همزاد جاودانی من بود و ، نام او
    چون نام من به گوش خدا آشنا نبود
    می خواستم که بانگ برآرم : بمان بمان
    اما در آن سکوت خدایی ، صدا نبود

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    در خواب های تیره ی افیونی ام ، شبی

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «در خواب های تیره ی افیونی ام ، شبی او را شناختم او ، شعله ی پریده ی یک آفتاب بود چشمی به رنگ آبی سیر غروب داشت در چشم او هزار نوازش به خواب بود او را شناختم» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «او را شناختم همزاد جاودانی من بود و ، نام او چون نام من به گوش خدا آشنا نبود می خواستم که بانگ برآرم : بمان بمان اما در آن سکوت خدایی ، صدا نبود» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای همزاد

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر همزاد نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *