آن در گشوده شد - دو در

آن در گشوده شد – دو در

  • آن در گشوده شد – دو در

     

    آن در گشوده شد
    آن در که بسته بود ، زمانی گشوده شد
    اما کسی نبود
    اما در انتظار من آنجا کسی نبود
    شب سخت تیره بود و سیاهی زبان نداشت
    شب تیره بود و روشنی آسمان نداشت
    چشمک نمی زد از دل ظلمت ستاره ای
    با من نداشت چشم خدایان اشاره ای
    آن در که بسته بود دگر باره بسته شد
    وین در گشوده شد
    این در که پلک چشم تو باشد ، گشوده شد
    در آسمان چشم تو . شب نیلگونه بود
    دانم چگونه بود و ندانم چگونه بود
    شب در فضای چشم تو صدها ستاره داشت
    با هر نگاه خویش ، هزاران اشاره داشت
    چشمت خموش بود ، ولی بی زبان نبود
    وان خواهش نگاه تو از من نهان نبود
    این در که پلک چشم تو باشد ، گشوده شد
    این در که بسته بود ، از این پس گشوده شد

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    آن در گشوده شد

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «آن در گشوده شد آن در که بسته بود ، زمانی گشوده شد اما کسی نبود اما در انتظار من آنجا کسی نبود» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «با هر نگاه خویش ، هزاران اشاره داشت چشمت خموش بود ، ولی بی زبان نبود وان خواهش نگاه تو از من نهان نبود این در که پلک چشم تو باشد ، گشوده شد این در که بسته بود ، از این پس گشوده شد» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای دو در

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر دو در نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *