دیگر نمانده هیچ به جز وحشت سکوت - دیگر نمانده هیچ

دیگر نمانده هیچ به جز وحشت سکوت – دیگر نمانده هیچ

  • دیگر نمانده هیچ به جز وحشت سکوت – دیگر نمانده هیچ

     

    دیگر نمانده هیچ به جز وحشت سکوت
    دیگر نمانده هیچ به جز آرزوی مرگ

    خشم است و انتقام فرومانده در نگاه
    جسم است و جان کوفته در جستجوی مرگ

    تنها شدم ، گریختم از خود ، گریختم
    تا شاید این گریختنم زندگی دهد

    تنها شدم که مرگ اگر همتی کند
    شاید مرا رهایی ازین بندگی دهد

    تنها شدم که هیچ نپرسم نشان کس
    تنها شدم که هیچ نگیرم سراغ خویش

    دردا که این عجوزه ی جادوگر حیات
    بار دگر فریفت مرا با چراغ خویش

    اینک شب است و مرگ فراراه من هنوز
    آنگونه مانده است که نتوانمش شناخت

    اینک منم گریخته از بند زندگی
    با زندگی چگونه توانم دوباره ساخت ؟

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    دیگر نمانده هیچ به جز وحشت سکوت

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «دیگر نمانده هیچ به جز وحشت سکوت دیگر نمانده هیچ به جز آرزوی مرگ خشم است و انتقام فرومانده در نگاه جسم است و جان کوفته در جستجوی مرگ» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «اینک شب است و مرگ فراراه من هنوز آنگونه مانده است که نتوانمش شناخت اینک منم گریخته از بند زندگی با زندگی چگونه توانم دوباره ساخت ؟» از چه بیت هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای دیگر نمانده هیچ

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر دیگر نمانده هیچ نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *