در مرگ عاشقانه ی نیلوفران صبح - در هرچه هست و نیست

در مرگ عاشقانه ی نیلوفران صبح – در هرچه هست و نیست

  • در مرگ عاشقانه ی نیلوفران صبح – در هرچه هست و نیست

     

    در مرگ عاشقانه ی نیلوفران صبح
    در رقص صوفیانه ی اشباح و سایه ها
    در گریه های سرخ شفق بر غروب زرد
    در کوهپایه ها
    در زیر لاجورد غم انگیز آسمان
    در چهره ی زمان
    در چشمه سار گرم و کف آلود آفتاب
    در قطره های آب
    در سایه های بیشه ی انبوه دوردست
    در آبشار مست
    در آفتاب گرم و گدازان ریگزار
    در پرده ی غبار
    در گیسوان نرم و پریشان بادها
    در بامدادها
    در سرزمین گمشده ای بی نشان و نام
    در مرز و بوم دور و پریوار یادها
    درنوشخند روز
    در زهرخند جام
    در خالهای سرخ و کبود ستارگان
    در موج پرنیان
    در چهره ی سراب
    در اشک ها که می چکد از چشم آسمان
    در خنجر شهاب
    در خط سبز موج
    در دیده ی حباب
    در عطر زلف او
    در حلقه های مو
    در بوسه ای که می شکند بر لبان من
    در خنده ای که می شکفد بر لبان او
    در هرچه هست و نیست
    در هر چه بود و هست
    در شعله ی شراب
    در گریه های مست
    در هر کجا که می گذرد سایه ی حیات
    سرمست و پر نشاط
    آن پیک ناشناخته می خواندم به گوش
    خاموش و پر خروش
    کانجا که مرد می سترد نام سرنوشت
    و آنجا که کار می شکند پشت بندگی
    رو کن به سوی عشق
    رو کن به سوی چهره ی خندان زندگی

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    در مرگ عاشقانه ی نیلوفران صبح

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «در مرگ عاشقانه ی نیلوفران صبح در رقص صوفیانه ی اشباح و سایه ها در گریه های سرخ شفق بر غروب زرد در کوهپایه ها در زیر لاجورد غم انگیز آسمان» آیا با این سطر ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «کانجا که مرد می سترد نام سرنوشت و آنجا که کار می شکند پشت بندگی رو کن به سوی عشق رو کن به سوی چهره ی خندان زندگی» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای در هرچه هست و نیست

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در هرچه هست و نیست نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *