فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

موی خوانم میان او اما

موی خوانم میان او اما

موی خوانم میان او اما   موی خوانم میان او اما موی در این میان نمی گنجد     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن شنیدم خیمه ای از شاه روس مردم ایران دو فرقه اند که هر یک   در صورتی[…]

بوی گل می وزد ز خرگه تو

بوی گل می وزد ز خرگه تو

بوی گل می وزد ز خرگه تو   بوی گل می وزد ز خرگه تو ای خوشا روی ما و درگه تو   هم به رخ لاله جوان داری هم به قد شاخ ارغوان داری   نفست مشکبیز و عنبرزای سخنت دلربا و روح افزای   گل نبوید کسی که روی تو دید می ننوشد[…]

روز آدینه وقت بانک خروس

روز آدینه وقت بانک خروس

روز آدینه وقت بانک خروس قطعه ناتمام   روز آدینه وقت بانک خروس چوبداری بری شد از گروس   گله گوسفندش اندر پیش چپش و شاک ریخته و بز و میش   خاره و سنگ سفته با سم بز پرچم افراز گشته از دم بز   خوانده هنگام سوق میش و چپش اتوکا علی اعصا[…]

منطقه اطلس بلند رواق

منطقه اطلس بلند رواق

منطقه اطلس بلند رواق   منطقه اطلس بلند رواق که معدل برو کنند اطلاق   هر دو قطبش دو قطب عالم گیر در شمالش بنات نعش صغیر   دومین منطقه سپهر بروج کرده بر چرخ ثابتات عروج   گذرد در دو نقطه این تدویر از معدل ببین و باش بصیر   این دو نقطه همی[…]

کیش زرتشت را سه پایه بود

کیش زرتشت را سه پایه بود

کیش زرتشت را سه پایه بود قطعه   کیش زرتشت را سه پایه بود هر یکی را به چرخ سایه بود   کاخ هستی بود برین سه ستون ماه و برجیس و مهر بر گردون   هر که رو کرد سوی دین بهی شد رکاب تنش ز درد تهی   گفت جستم براه دین پیشی[…]

اندرین دیولاخ تا کی و چند

اندرین دیولاخ تا کی و چند

اندرین دیولاخ تا کی و چند   اندرین دیولاخ تا کی و چند سر بچنبر درون و دل دربند   خلعت جاودان بگیر و بپوش باده ارغوان بخواه و بنوش   تا گشائی بسوی گردون پر ببری بند و بشکی چنبر   عزم ره کن که دیرگاهستی چشم یاران تو را برا هستی   گفتم[…]

روزگاری که از طلایه مرگ

روزگاری که از طلایه مرگ

روزگاری که از طلایه مرگ در ضعف و پیری   روزگاری که از طلایه مرگ شاخ عمر مرا خزان شد برگ   ریخت در جویبار و گلبن خشک برف و کافور جای سنبل و پشک   نعمت و ناز رخت بسته ز کوی سر به چوگان تن فتاده چو گوی   گشته در خانقاه گوشه[…]

چون گذارت فتد به گورستان

چون گذارت فتد به گورستان

چون گذارت فتد به گورستان در زیارت خفتگان بستر خاک   چون گذارت فتد به گورستان بر مزار گذشتگان برخوان   که سلام علیکم ای احباب ای اسیران خاک و رفته به خواب   ای به صد آرزو غنوده به خاک دارم امید از شه سهاک   اولا رهروان و مردان را معنی سیر رهنوردان[…]

بود پیری کرخ به کشور روم

بود پیری کرخ به کشور روم

بود پیری کرخ به کشور روم قطعه   بود پیری کرخ به کشور روم از سعادات دنیوی محروم   کوش گردیده کند و پشت نگون دست و پا چنکوک و بخت زبون   لمتر و زشت و ناتراشیده دل خروشیده تن خراشیده   گشته ز آب دماغ و آب دهن دائما خشک مغز و تر[…]

نام تل کواکب اندر دست

نام تل کواکب اندر دست

نام تل کواکب اندر دست در علم کف شناسی   نام تل کواکب اندر دست گر بخنصر شماری از سوی شست   زهره و مشتری زحل خورشید تیر و بهرام و ماه دان بامید   خط قوسی ز شمس سوی زحل زهره را شد خرام در جدول   خط قوسی ز زهره تا برجیس خط[…]

روزگاری که از طلایه مرگ

روزگاری که از طلایه مرگ

روزگاری که از طلایه مرگ در ضعف پیری و سبب منظوم ساختن آیین نصیری فرماید   روزگاری که از طلایه مرگ شاخ عمر مرا خزان شد برگ   ریخت در جویبار و گلبن خشک برف و کافور جای سنبل و پشک   نعمت و ناز رخت بسته زکوی سر بچوگان تن فتاده چو گوی  […]

چون گذارت فتد بگورستان

چون گذارت فتد بگورستان

چون گذارت فتد بگورستان در زیارت خفتگان بستر خاک   چون گذارت فتد بگورستان بر مزار گذشتگان بر خوان   که سلام علیکم ای احباب ای اسیران خاک و رفته بخواب   ای به صد آرزو غنوده بخاک دارم امید از شه سهاک   اولا رهروان و مردان را معنی سیر رهنوردان را   کرم[…]

غسل روزه حقیقت این است

غسل روزه حقیقت این است

غسل روزه حقیقت این است آیین غسل و روزه حقیقت سه روزه   غسل روزه حقیقت این است راه دین و طریقت این است   که بگوئی زصدق دل یکبار جستم از پیر خرقه این اسرار   دیدن یار و ساغر ابرار نام طاس مقدس رزبار   اولش هست یار و آخر یار حکم خاوندگار[…]

از جنابت چو دامنت آلود

از جنابت چو دامنت آلود

از جنابت چو دامنت آلود آیین غسل جنابت   از جنابت چو دامنت آلود بایدت در زمان غسل سرود   که کنم غسل غسل از پی یار حق بکار است و پاک شد مردار   ابتدا هست یار و آخر یار حکم خاوندگار عزت دار     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای[…]

ابتدا هست یار و آخر نیز

ابتدا هست یار و آخر نیز

ابتدا هست یار و آخر نیز آیین نصیری   ابتدا هست یار و آخر نیز حکم خاوندگار حی عزیز   آنچه بنوشته اندرین ورق است شرط و اصل شدن باهل حق است   اهل حق را درین دوازده ماه ده و دو خدمت است بی اکراه   هر که در راه حق نیاز برد رو[…]

ای دبستان فضل را شاگرد

ای دبستان فضل را شاگرد

ای دبستان فضل را شاگرد در تعداد پایتخت دول عالم   ای دبستان فضل را شاگرد در لب خود حدیث من کن ورد   تا بعون خدای عزوجل بشمرم بر تو پای تخت دول   مرکز ملک جم بود «تهران » «پکن » از چین و «کابل » از افغان   هند «کلکته » مصر[…]

هفت پیرایه شد بروی بتان

هفت پیرایه شد بروی بتان

هفت پیرایه شد بروی بتان هفت قلم آرایش زنان   هفت پیرایه شد بروی بتان که از آن باغ حسن سیرآب است   وسمه و سرمه و نگار و خچک زرک و غازه و سپیداب است     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست[…]

ای همایون‌سرشت پاک‌نژاد

ای همایون‌سرشت پاک‌نژاد

ای همایون‌سرشت پاک‌نژاد در تطبیق ماه‌های پارسی با قبطی   ای همایون‌سرشت پاک‌نژاد وی گرامی ادیب فاضل راد   فاعلاتن مفاعلن فعلات جوی بحر خفیف از این سرواد   ماه فرسی قرینه قبطی بشنو از من که گفته است استاد   «طوبه » «امشیر» و «برمهات » بود فرودین ماه و اردی و خرداد  […]

چار سوی کرانه گیتی

چار سوی کرانه گیتی

چار سوی کرانه گیتی در شناسائی چهار سوی زمین   چار سوی کرانه گیتی گر بخواهی ز شعر من بشنو   مشرق و مغرب و جنوب و شمال خاور و «باختر» «نسار» و بتو     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن[…]

شت جی افرام در دساتیرش

شت جی افرام در دساتیرش

شت جی افرام در دساتیرش نامهای بروج در دساتیر   شت جی افرام در دساتیرش از بروج این چنین کند تعبیر   بره و گاو باد و پیکردان گات و کام است و نیز «دام سریر»   باز «خرچنگ » و «شیر» و «خوشه » بود همچو «هرچنگ » و «شار» و «ادشه » نویر[…]

رخ برافروخت همچو آیینه

رخ برافروخت همچو آیینه

رخ برافروخت همچو آیینه بند یازدهم   رخ برافروخت همچو آیینه آن پری پیکر سمن سینه   پس ز بحر خفیف باز آورد این گهرها درون گنجینه   فاعلاتن مفاعلن فعلن در قدح کن شراب دوشینه   هفت خط داشت جام جمشیدی هر یکی در صفا چو آئینه   جور و بغداد و بصره و[…]

آن بت شوخ چشم مه سیما

آن بت شوخ چشم مه سیما

آن بت شوخ چشم مه سیما گفتار میرزا صادق خان امیری – ادیب الممالک فراهانی   آن بت شوخ چشم مه سیما نظم فرهنگ فرس جست از ما   فاعلاتن مفاعلن فعلن شو به بحر خفیف چامه سرا   پاک یزدان و ایزد است خدا هده حق زنده حی عیان پیدا   دان نبی را[…]

آن شنیدم که گفت پشه به کیک

آن شنیدم که گفت پشه به کیک

آن شنیدم که گفت پشه به کیک   آن شنیدم که گفت پشه به کیک بامدادان پس از سلام علیک   کای گرامی رفیق چابک چست سر این نکته را بگو بدرست   من بدین بال و برز و سینه و شاخ دست و پای دراز و گام فراخ   نطق شیرین و صوت روح[…]

آفریننده شفا و مرض

آفریننده شفا و مرض

آفریننده شفا و مرض در ستایش آب شلف معدنی تنکابن   آفریننده شفا و مرض آنکه او جوهر آفرید و عرض   آدمی را ز خاک پیدا کرد خاک را محو و مات و شیدا کرد   خاک از آب و آب از آتش ساخت بستر خاک را بر آب انداخت   کودکان را چو[…]

آن شنیدم که روبهی عیار

آن شنیدم که روبهی عیار

آن شنیدم که روبهی عیار   آن شنیدم که روبهی عیار با بزی شد درون صحرا یار   روبهک سخت رند و دانا بود در همه کارها توانا بود   گرم و سرد زمانه دیده بسی تلخ و ترش جهان چشیده بسی   دامها بگسلیده از نیرنگ پیرهن ها دریده رنگارنگ   هدف صد هزار[…]

ای طرازنده اساس خرد

ای طرازنده اساس خرد

ای طرازنده اساس خرد برای شاهزاده خانم عیال عمادالملک طبسی نگاشته شده   ای طرازنده اساس خرد که خرد رنگ هستی از تو برد   جامه دلکشت کلید ادب بسته بر درگهت امید ادب   ادب از دانش تو ترکیبی خرد از بینش تو تقریبی   عقل از آسمان تو قمری فضل از بوستان تو[…]

من که در دانش و هنر طاقم

من که در دانش و هنر طاقم

من که در دانش و هنر طاقم   من که در دانش و هنر طاقم شمع ایوان و شمس آفاقم   دختر قاضی نیشابورم ماه پرویز و شاه شاپورم   رشک شیرین و جفت پرویزم از لب اندر سخن شکر ریزم   بی بی آغاست نام فرخ من شهد گیرد شکر ز پاسخ من  […]

آزمندی هواپرست و خسیس

آزمندی هواپرست و خسیس

آزمندی هواپرست و خسیس آزمند خسیس   آزمندی هواپرست و خسیس در دهی بود کدخدا و رئیس   داشت مرغی ظریف و زرین بال تیز پرهمچو شاهباز خیال   هر زمان زاغ شب بچرخ بلند خایه زر بطشت سیم افکند   مرغ او هم در آشیان زمین هشتی از مهر بیضه زرین   وزن آن[…]

در مجانی الادب شماره نخست

در مجانی الادب شماره نخست

در مجانی الادب شماره نخست نکوهش بیطرفی ایران در مجانی الادب شماره نخست این چنین خواندم آشکار و درست   که امیری بشاه یاغی شد نعمت افزوده دید و طاغی شد   پادشه لشکری فراز آورد نامزد بهر گوشمالش کرد   بود در آن سپه یکی سره مرد که هماوردش آسمان ناورد   پهلوانی مبارز[…]

آفتابی است تاج شاهنشاه

آفتابی است تاج شاهنشاه

آفتابی است تاج شاهنشاه تاجگذاری پادشاه ۱۳۳۲   آفتابی است تاج شاهنشاه سایه گستر بفرق ظل اله   آفتابی فراز سایه حق سایه ای زآفتاب هشته کلاه   آفتابی که زهره و مه و مهر زیر چترش همی برند پناه   سایه ای کز فروغ او ریزد عرق از چهر مهر و عارض ماه  […]

دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»