مادر گناه زندگیم را به من ببخش - نامه

مادر گناه زندگیم را به من ببخش – نامه

مادر گناه زندگیم را به من ببخش – نامه   مادر! گناه زندگیم را به من ببخش زیرا اگر گناه من این بود ، از تو بود هرگز نخواستم که ترا سرزنش کنم اما ترا به راستی از زادن چه سود ؟ در دل مگو که از تو و رنج تو آگهم هرگز مرا چنانکه[…]

اگر روزی کسی از من بپرسد - بیگانه

اگر روزی کسی از من بپرسد – بیگانه

اگر روزی کسی از من بپرسد – بیگانه   اگر روزی کسی از من بپرسد که دیگر قصدت از این زندگی چیست ؟ بدو گویم که چون می ترسم از مرگ مرا راهی به غیر از زندگی نیست من آن دم چشم بر دنیا گشودم که بار زندگی بر دوش من بود چو بی دلخواه[…]

دیگر در انتظار که باشم - سفر کرده

دیگر در انتظار که باشم – سفر کرده

دیگر در انتظار که باشم – سفر کرده   دیگر در انتظار که باشم ؟ زیرا مرا هوای کسی نیست روزی گرم هزار هوس بود امروز ، دیگرم هوسی نیست زندان من که زندگیم بود دیوارهای سخت و سیه داشت جان مرا به خیره تبه کرد عمر مرا به هرزه تبه داشت در من سرود[…]

افسوس ای که بار سفر بستی - انتظار

افسوس ای که بار سفر بستی – انتظار

افسوس ای که بار سفر بستی – انتظار   افسوس ! ای که بار سفر بستی کی می توانم از تو خبر گیرم ؟ گفتی به من که باز نخواهی گشت اما چگونه دل ز تو برگیرم ؟ دیگر مرا امید نشاطی نیست زین لحظه ها که از تو تهی ماندند زین لحظه ها که[…]

شعریست در دلم - ناگفته

شعریست در دلم – ناگفته

شعریست در دلم – ناگفته   شعریست در دلم شعری که لفظ نیست ، هوس نیست و ناله نیست شعری که آتش است شعری که می گدازد و می سوزدم مدام شعری که کینه است و خروش است و انتقام شعری که آشنا ننماید به هیچ گوش شعری که بستگی نپذیرد به هیچ نام شعریست[…]

همچون ونوس کز صدفی سر برون کشید - دختر جام

همچون ونوس کز صدفی سر برون کشید – دختر جام

همچون ونوس کز صدفی سر برون کشید – دختر جام   همچون ونوس کز صدفی سر برون کشید دامن کشان ز جام شرابم برآمدی یک لحظه چون حباب شراب آمدی به رقص و آنگاه کف زنان به لب ساغر آمدی آن شب ، اتاق من به مثل جام باده نور چراغ من به مثل رنگ[…]

آن شنیدم که روبهی عیار

آن شنیدم که روبهی عیار

آن شنیدم که روبهی عیار   آن شنیدم که روبهی عیار با بزی شد درون صحرا یار   روبهک سخت رند و دانا بود در همه کارها توانا بود   گرم و سرد زمانه دیده بسی تلخ و ترش جهان چشیده بسی   دامها بگسلیده از نیرنگ پیرهن ها دریده رنگارنگ   هدف صد هزار[…]

این چه . . . الملک بود ای نور چشم

این چه . . . الملک بود ای نور چشم

این چه . . . الملک بود ای نور چشم   این چه . . . الملک بود ای نور چشم که نباشد در کلاهش هیچ پشم   هر چه کتبا یا شفاها نزد وی رفتم و در ناله افتادم چو نی   مرمرا نامد جوابی زین خصوص گوئیا این خواجه باشد از لصوص  […]

زمین گرد است مانند گلوله

زمین گرد است مانند گلوله

زمین گرد است مانند گلوله   زمین گرد است مانند گلوله نیوتن کرده واضح این مقوله   اگر چه گفته فیثاغورث از پیش نبودش حجتی بر گفته خویش   نیوتن قول خود را با دلائل بیان کرده ولله در قائل   دلیل اولینش گردی آب به دریا اندر آوین نکته دریاب   که بحر از[…]

خداوندان دانش را بشارت

خداوندان دانش را بشارت

خداوندان دانش را بشارت طلیعه روزنامه نیم رسمی آفتاب   خداوندان دانش را بشارت که از گردون بخاک آمد اشارت   ز نور آفتاب بامدادی گشایش یافت اینک باب شادی   جریده آفتاب از مطلع نور فشاند مشک تر به لوح کافور   رهی کز خادمان شرع پاکم ز احمد شه نژاد تابناکم   سلیل[…]

ای مجیر السلطنه ای جان پاک

ای مجیر السلطنه ای جان پاک

ای مجیر السلطنه ای جان پاک   ای مجیر السلطنه ای جان پاک ای مقامت برتر از این آب و خاک   شکوه ها باشد مرا از بن عمت زخم او را چاره سازد مرهمت   این نه سعدالملک نحس الملک بود بلکه دریای طمع را فلک بود   راست گویم ابن سعد است این[…]

ای طرازنده اساس خرد

ای طرازنده اساس خرد

ای طرازنده اساس خرد برای شاهزاده خانم عیال عمادالملک طبسی نگاشته شده   ای طرازنده اساس خرد که خرد رنگ هستی از تو برد   جامه دلکشت کلید ادب بسته بر درگهت امید ادب   ادب از دانش تو ترکیبی خرد از بینش تو تقریبی   عقل از آسمان تو قمری فضل از بوستان تو[…]

سهی سروی از تخم شاهان کی

سهی سروی از تخم شاهان کی

سهی سروی از تخم شاهان کی   سهی سروی از تخم شاهان کی چو گلبن بروئید در خاک ری   بیاراست رخسار و بالا فراشت گل و لاله از چهره در باغ کاشت   بتان سر نهادند بر پای او سر سروران گرم سودای او   ز بیگانه و خویش و نزدیک و دور بدان[…]

من که در دانش و هنر طاقم

من که در دانش و هنر طاقم

من که در دانش و هنر طاقم   من که در دانش و هنر طاقم شمع ایوان و شمس آفاقم   دختر قاضی نیشابورم ماه پرویز و شاه شاپورم   رشک شیرین و جفت پرویزم از لب اندر سخن شکر ریزم   بی بی آغاست نام فرخ من شهد گیرد شکر ز پاسخ من  […]

ما را چه که باغ لاله دارد

ما را چه که باغ لاله دارد

ما را چه که باغ لاله دارد   ما را چه که باغ لاله دارد ما را چه که خسته ناله دارد   ما را چه که گربه می کند تخم ما را چه که گاو می زند شخم   ما را چه که گوش خر دراز است ما را چه که چشم گرگ باز[…]

ای تاج خدایگان اعظم

ای تاج خدایگان اعظم

ای تاج خدایگان اعظم بمناسبت تاجگذاری ۱۳۳۲   ای تاج خدایگان اعظم دیهیم قباد و افسر جم   زیب سر کسری و فریدون پیرایه تارک همایون   کاوس پی تو درکه و دشت با برق و سحاب هم سفر گشت   سیروس پی تو ساخته رزم با پادشهان چین و خوارزم   در راه تو[…]

بنام پدید آور هست و بود

بنام پدید آور هست و بود

بنام پدید آور هست و بود   بنام پدید آور هست و بود که این جامه را بافت بی تار و پود   بگسترد بر آب فرشی زمی بر آن آب زد خیمه آدمی   ز خاک آدمی کرد و از نار دیو جدا کرد دانش ز نیرنگ و ریو   خرد یار کرد آدمیزاده[…]

بنام خداوند هر بود و هست

بنام خداوند هر بود و هست

بنام خداوند هر بود و هست   بنام خداوند هر بود و هست نگارنده نقش بالا و پست   فروزنده گوهر آفتاب طرازنده پیکر خاک و آب   خدائی که بخشید تن را خرد روان را همی با خرد پرورد   ز ما باد پیغمبرش را درود که شد ایزدی نامه بر وی فرود  […]

چو دانا ز گنجینه در باز کرد

چو دانا ز گنجینه در باز کرد

چو دانا ز گنجینه در باز کرد دیباچه   چو دانا ز گنجینه در باز کرد بنام خدا نامه آغاز کرد   خدائیکه در مغز هوش آفرید بتن آدمی با سروش آفرید   روان را بدانش ستایش نمود سخن را ترازوی دانش نمود   سپس خامه را با زبان جفت کرد نی گنگ را داور[…]

آزمندی هواپرست و خسیس

آزمندی هواپرست و خسیس

آزمندی هواپرست و خسیس آزمند خسیس   آزمندی هواپرست و خسیس در دهی بود کدخدا و رئیس   داشت مرغی ظریف و زرین بال تیز پرهمچو شاهباز خیال   هر زمان زاغ شب بچرخ بلند خایه زر بطشت سیم افکند   مرغ او هم در آشیان زمین هشتی از مهر بیضه زرین   وزن آن[…]

در مجانی الادب شماره نخست

در مجانی الادب شماره نخست

در مجانی الادب شماره نخست نکوهش بیطرفی ایران در مجانی الادب شماره نخست این چنین خواندم آشکار و درست   که امیری بشاه یاغی شد نعمت افزوده دید و طاغی شد   پادشه لشکری فراز آورد نامزد بهر گوشمالش کرد   بود در آن سپه یکی سره مرد که هماوردش آسمان ناورد   پهلوانی مبارز[…]

شاه‌ مخروب

شاه‌ مخروب

شاه‌ مخروب   باز زبانت به سفحِ جمله به حرف لکنتِ ترسیده از جواب بحرف با دو جداره زبان، دو گلو، دو دست عطفِ عبارات بر عذاب بحرف باز چریکه‌ی گربه‌ای افلیج و انعکاسِ زنی زنده به گور دارد از این شعر مُثله می‌گندد آدمکی خشک لای خوابِ نمور حرف بزن حنجره‌ی سردِ غروب گرم،[…]

بوی عطر مهر

بوی عطر مهر

بوی عطر مهر   ✍🏻فرزند شهریور، با ورودش مهر را به پایکوبی آورد،، رقص دیوانه وار برگ های عاشق در گذر باد پاییزی سمفونی عاشقانه ای ایجاد میکند، برگ ها به خیال در آغوش کشیدن نسیم، خودرا از ریشه و درخت جدا کرده به دست باد می دهند ولی از سرنوشت خود خبر ندارند فقط[…]

مطرب عشق بگلبانگ طرب

مطرب عشق بگلبانگ طرب

مطرب عشق بگلبانگ طرب داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی   مطرب عشق بگلبانگ طرب خواند این نغمه بصد شور و شغب   که ابوالقاسم طنبور نواز در عراق آمده از ملک حجاز   سالها ساکن بغداد شده از غم حادثه آزاد شده   داشت در پای یکی پاافزار زشت و سنگین و بد و ناهموار[…]

شبی با گلعذاری مست و مخمور

شبی با گلعذاری مست و مخمور

شبی با گلعذاری مست و مخمور شادروان شاپور   شبی با گلعذاری مست و مخمور گذر کردم بشادروان شاپور   کنار چشمه ای دیدم در آن کاخ درختی برزده بر آسمان شاخ   به هر شاخش گلی خوشبوی و خوشرنگ به هر گل بلبلی در ساز و آهنگ   درون چشمه عکس ماه و پروین[…]

آفتابی است تاج شاهنشاه

آفتابی است تاج شاهنشاه

آفتابی است تاج شاهنشاه تاجگذاری پادشاه ۱۳۳۲   آفتابی است تاج شاهنشاه سایه گستر بفرق ظل اله   آفتابی فراز سایه حق سایه ای زآفتاب هشته کلاه   آفتابی که زهره و مه و مهر زیر چترش همی برند پناه   سایه ای کز فروغ او ریزد عرق از چهر مهر و عارض ماه  […]

خدایگانا تا دیده ام در این کشور

خدایگانا تا دیده ام در این کشور

خدایگانا تا دیده ام در این کشور   خدایگانا تا دیده ام در این کشور یکی چنانکه توئی راد و نیکخواه نبود   درین زمانه بمقصد کسی نبردی راه اگر عنایت و فضلت رفیق راه نبود   درین تزلزل اگر همتت نهشتی گام بهیچ تن سر و در هیچ سر کلاه نبود   نشان صدق[…]

بشنو ای فرزند تا ازین دفتر

بشنو ای فرزند تا ازین دفتر

بشنو ای فرزند تا ازین دفتر  مسمط راز تیموری   بشنو ای فرزند تا ازین دفتر خوانمت از بر راز تیموری   یک گروهی را بینم اندر سر جقه عدل است تاج منصوری   حرفشان باشد سکه اندر زر حکمشان جاری در همه کشور   کس نگوید چون کس نپیچد سر چون رسد زایشان حکم[…]

چو رفت برباد زدست بیداد

چو رفت برباد زدست بیداد

چو رفت برباد زدست بیداد ماده تاریخ در سوگ حسین خان فرزند نظام السلطنه مافی   چو رفت برباد زدست بیداد شعار نرگس عذار سنبل   فغان بر آمد ز سرو و شمشاد خروس برخاست ز لاله و گل   شدند مرغان به سوگواری ز دیده سیل سرشک جاری   فتاد در دشت خروس و[…]