سهی سروی از تخم شاهان کی

سهی سروی از تخم شاهان کی

  • سهی سروی از تخم شاهان کی

     

    سهی سروی از تخم شاهان کی

    چو گلبن بروئید در خاک ری

     

    بیاراست رخسار و بالا فراشت

    گل و لاله از چهره در باغ کاشت

     

    بتان سر نهادند بر پای او

    سر سروران گرم سودای او

     

    ز بیگانه و خویش و نزدیک و دور

    بدان لعل شیرین برآورد شور

     

    چو گیتی ز سودای او مست شد

    ز پای اندر افتاد و از دست شد

     

    ز آه سحر بر درش پیک راند

    بر آن کعبه از عشق لبیک راند

     

    بت نازنین چهره پرشرم داشت

    بسر کبر و در دیده آزرم داشت

     

    نه رخسار او شمع هر خانه بود

    نه برگرد هر شمع پروانه بود

     

    نشد پخته از جوش آن مرد خام

    ز افسون نگشت آن دل آرام رام

     

    چو دیوانه گشت از پری ناامید

    نیامد به و سیبش از سرو و بید

     

    شنیدم شبی گفت در انجمن

    که موم من است آهن سیمتن

     

    همه شب مرا خسبد اندر کنار

    به دل غمگسار و به لب میگسار

     

    بخوانمش روزی درین بوستان

    که شادان شوند از رخش دوستان

     

    مشام از شمیمش معنبر کنند

    بگردن ز گیسوش چنبر کنند

     

    مگر باد این قصه را در نهفت

    بدزدید ازین لب در آن گوش گفت

     

    پریچهره پاکیزه گفتار بود

    خردمند و بیدار و هوشیار بود

     

    بجنبید چون بید ازین باد سخت

    ولیکن نیفتاد برگ از درخت

     

    چو سنبل شد آن لاله پرتاب و پیچ

    ولی شکوه بر لب نیاورد هیچ

     

    دلش گرچه با درد و غم گشت جفت

    پراکنده و ناسزا برنگفت

     

    همی گفت کاین بس مر او را سزا

    که داند بود گفته اش ناروا

     

    چه کیفر توانمش ازین داد بیش

    که رسواست در پیش انصاف خویش

     

    گر انصاف باشد سخن کوته است

    که بر پاکی من دلش آگه است

     

    زبان زشت راند سخن لیک دل

    همی گویدش کز بدی در گسل

     

    یقولون بافواههم را بخوان

    درستی ز دل شد کژی در زبان

     

    زبان گر نگردد بگفتار راست

    دل و مغز و جان بر دروغش گواست

     

    چو او خود بداند که بندد دروغ

    اگر ماه باشد بود بی فروغ

     

    بدین نکته پرداخت آن سیمتن

    برآمد بر او آفرین ز انجمن

     

    به یکباره گفتند احسنت زه

    که بگشودی از بند فکرت گره

     

    سرودند نفرین بر آن مرد خام

    که با زهر آلوده می را بجام

     

    فزودند خواری بر آن شوخ چشم

    که از گفته اش غیرت آید بخشم

     

    کسی نام نیکان بزشتی برد

    که با نام بد جامه بر تن درد

     

     

    مطالب بیشتر در:

    وزن شعر: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)

     

    قالب شعر: مثنوی

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    سهی سروی از تخم شاهان کی

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «سهی سروی از تخم شاهان کی چو گلبن بروئید در خاک ری بیاراست رخسار و بالا فراش گل و لاله از چهره در باغ کاشت» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «فزودند خواری بر آن شوخ چشم که از گفته اش غیرت آید بخشم کسی نام نیکان بزشتی برد که با نام بد جامه بر تن درد» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    سهی سروی از تخم شاهان کی

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر سهی سروی از تخم شاهان کی ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *