اگر روزی کسی از من بپرسد - بیگانه

اگر روزی کسی از من بپرسد – بیگانه

  • اگر روزی کسی از من بپرسد – بیگانه

     

    اگر روزی کسی از من بپرسد
    که دیگر قصدت از این زندگی چیست ؟

    بدو گویم که چون می ترسم از مرگ
    مرا راهی به غیر از زندگی نیست

    من آن دم چشم بر دنیا گشودم
    که بار زندگی بر دوش من بود

    چو بی دلخواه خویشم آفریدند
    مرا کی چاره ای جز زیستن بود ؟

    من اینجا میهمانی ناشناسم
    که با ناآشنایانم سخن نیست

    بهر کس روی کردم ، دیدم آوخ
    مرا از او خبر ، او را ز من نیست

    حدیثم را کسی نشنید ، نشنید
    درونم را کسی نشناخت ، نشناخت

    بر این چنگی که نام زندگی داشت
    سرودم را کسی ننواخت ، ننواخت

    برونم کی خبر داد از درونم
    که آن خاموش و این آتشفشان بود

    نقابی داشتم بر چهره ، آرام
    که در پشتش چه طوفان ها نهان بود

    همه گفتند عیب از دیده ی تست
    جهان را به چه می بینی که زیباست

    ندانم راست است این گفته یا نه
    ولی دانم که عیب از هستی ماست

    چه سود از تابش این ماه و خورشید
    که چشمان مرا تابندگی نیست

    جهان را گر نظاط زندگی هست

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    اگر روزی کسی از من بپرسد

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «اگر روزی کسی از من بپرسد که دیگر قصدت از این زندگی چیست ؟ بدو گویم که چون می ترسم از مرگ مرا راهی به غیر از زندگی نیست» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «چه سود از تابش این ماه و خورشید که چشمان مرا تابندگی نیست جهان را گر نظاط زندگی هست » از چه بیت هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای بیگانه

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر بیگانه نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *