خدایگانا تا دیده ام در این کشور

خدایگانا تا دیده ام در این کشور

  • خدایگانا تا دیده ام در این کشور

     

    خدایگانا تا دیده ام در این کشور

    یکی چنانکه توئی راد و نیکخواه نبود

     

    درین زمانه بمقصد کسی نبردی راه

    اگر عنایت و فضلت رفیق راه نبود

     

    درین تزلزل اگر همتت نهشتی گام

    بهیچ تن سر و در هیچ سر کلاه نبود

     

    نشان صدق و صفا از زمانه محو شدی

    اگر مساعدت پیر خانقاه نبود

     

    ور آب لطف تو خامش نکردی این آتش

    درین بساط بهم خورده غیر آه نبود

     

    یکی نگر که بلا زآسمان فرو بارید

    که جز در تو از آسیب آن پناه نبود

     

    سه ماه رفت به گیتی چو صد هزار آنسال

    درین سه ماه فروغی به مهر و ماه نبود

     

    گیاه را سر جنبیدن از نسیم نماند

    نسیم را دل بوئیدن گیاه نبود

     

    مقام یونس دل شد درون کام نهنگ

    قرار یوسف جان جز بقعر چاه نبود

     

    خیال خلق همه سوی حفظ خویش بدی

    ولی خیال تو جز پیش پادشاه نبود

     

    شگفتم آید از آن دل که بدبشه مشغول

    چنانکه بیخبر از کشور و سپاه نبود

     

    تو در سحرگه بیدار بوده ای همه شب

    ستاره گاهی بیدار بود و گاه نبود

     

    گمان و شبهه و تردید از تو دورستند

    که فکرت تو سزاوار اشتباه نبود

     

    بآستان تو دور از ریا سخن گویم

    که در شریعت من غیر ازین گناه نبود

     

    من آنکسم که دلم با وجود مرحمتت

    به هیچگونه طلبکار مال و جاه نبود

     

    نگاه دار امیدم بفضل و رحمت خویش

    که آرزوی دلم جز یکی نگاه نبود

     

     

    مطالب بیشتر در:

    وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    خدایگانا تا دیده ام در این کشور

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «خدایگانا تا دیده ام در این کشور یکی چنانکه توئی راد و نیکخواه نبود درین زمانه بمقصد کسی نبردی راه اگر عنایت و فضلت رفیق راه نبود» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «من آنکسم که دلم با وجود مرحمتت به هیچگونه طلبکار مال و جاه نبود نگاه دار امیدم بفضل و رحمت خویش که آرزوی دلم جز یکی نگاه نبود» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    خدایگانا تا دیده ام در این کشور

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر خدایگانا تا دیده ام در این کشور ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *