اسارت

اسارت

اسارت   اسارت مگر چیست مگر نه اینکه پر داشته باشی مجالِ پرواز نه دوست داشته باشی مجالِ ابراز نه سینه مخزن شعر باشد مجالِ آواز نه لبخند به لبت باشد عمقِ دلت شاد نه مرغانِ مهاجر در هجرت از این برکه ی خشک مرغِ تو آزاد نه گریز از عشق تو اجبار گریز از[…]

هنگام صبوح ای صنم فرخ پی

هنگام صبوح ای صنم فرخ پی – 178

دکلمه صوتی هنگام صبوح ای صنم فرخ پی  – رباعی 178از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی برساز ترانه‌ای و پیش‌آور می کافکند بخاک صد هزاران جم و کی.     هنگام صبوح ای صنم فرخ پی برساز ترانه‌ای و پیش‌آور می   کافکند بخاک صد هزاران جم و کی این آمدن تیرمه و[…]

خلاص

خلاص

خلاص   در وصف بی وفایی (مضمون پردازی)   گشتم خلاص از آن که بر دوشم چو باری بود ظاهرفریبی بود و در باطن چو ماری بود   دل بردن از این و آن نوعی تفنن بود در نزد او آن وقت که بی هیچ کاری بود   در بازی انگاری عشق او بود بی[…]

بی اعتنایی

بی اعتنایی

بی اعتنایی بسمه العزیز چه سازم عشق من حرف دل من را نمی فهمد نه او هول و ولای دل سپردن را نمی فهمد در این آشفتگی درمانده ام او هم در این اوضاع به کار عشق خود جز ظلم کردن را نمی فهمد نمی داند که بر جانم نشسته داغ عشق او نه او[…]

پابوس عشق

پابوس عشق

پابوس عشق   سر نهادم باز از اخلاص بر پابوس عشق غرقه گشتم در دل امواج اقیانوس عشق در هوای حکمت و دانایی و فرزانگی باز جستم نام خود در دفتر قاموس عشق من به رسم عاشقان و شیوه دل زندگان سر سپردم بر مرام و مسلک ناموس عشق زندگی کامل نمی گردد مگر سیمرغ[…]

تابستان

تابستان

تابستان   کسی خانه ی تابستان را قرار عاشقانه ی خود نخواهد کرد، روزی به تمام ستاره ها خواهم گفت که هیچ عددی مقدس نیست! و گُل را از تمام کتاب ها پاک خواهم کرد، یک نفر گوشه ی تنهایی تب خورشید را می گیرد، آه! امان از عددهایی که فاصله می اندازند تا روزی[…]

شبی با دلخوری قصد نمازی بی وضو کردم

شبی با دلخوری قصد نمازی بی وضو کردم

شبی با دلخوری قصد نمازی بی وضو کردم شبی با دلخوری قصد نمازی بی وضو کردم تمام کفرِ خود را با خدایم روبرو کردم نمودم پهن تا سجاده ام را آمدی از در نشستم رو به قبله با تو اما گفتگو کردم همیشه خواهشم بودَ از خدا خوشبختیت اما زبانم گیر کرد آنشب خودت را[…]

برایم عشقتان چون گوهری نایاب میماند

برایم عشقتان چون گوهری نایاب میماند

برایم عشقتان چون گوهری نایاب میماند برایم عشقتان چون گوهری نایاب میماند تو را هر کس که دارد تا ابد شاداب میماند چنان با درد دل کردن برای تو سبک گشتم که جسم من از آن موقع بروی آب میماند اگر دریای چشم تو نباشد روبروی من دلم چون ماهی جامانده در مرداب میماند ببین[…]

برای تو می خندم

برای تو می خندم

برای تو می خندم   در پس این همه زخم عمیق و دردهای رو به صعود برای تو می خندم… برای تو جنگل وحشی دلم اهلی می شود. خلوتگاه سایه ام با شب بی ستاره آفتابگردان می شود رو به سوی طلوع تو… اصلا فرشته می شوم و قلب ساعت ابری را به وقت رنگین[…]

موسم اشک افشان

موسم اشک افشان

موسم اشک افشان ورود به ماه محرم حسینی اندکی بعد غم و درد عیان خواهد شد موسم داغ دل و اشک فشان خواهد شد باز هم ماه محرم شده و نام حسین ذکر هر ثانیه در بطن زمان خواهد شد به سرادیق ملائک به سرای ملکوت در عزاداری او جامه دران خواهد شد پر شد[…]

برنخواهیم گشت

برنخواهیم گشت

برنخواهیم گشت   ما آمدیم ما این راه را به سوی تو اگرچه ناهموار آمدیم   ما آمدیم یا می رسیم یا برنخواهیم گشت …   / حمید مرادی از کتاب «این شکوه شعر من است» انتشارات ایجاز /  

الطاف یار

الطاف یار

الطاف یار   بسم رب الشهداء و الصدیقین الطاف یار تقدیم به پیشگاه پاک و نورانی حضرت اباعبدالله الحسین ( علیه السلام) کی می شود سرو شهید سرفرازم در راه تو هر آنچه را دارم ببازم عشقت شده سرمایه و دار و ندارم نامت شده آرایه راز و نیازم از داغ تو می سوزم و[…]

کربلا..

کربلا..

کربلا..   بسم رب الشهداء و الصدیقین کربلا.. تقدیم به محضر نورانی حضرت سیدالشهداء و روح بلند شهیدان کربلا کربلا یعنی وجودی پاک و قابل یافتن نور عشقی بیکران در خانه دل یافتن کربلا یعنی نظر در آفرینش کردن و نور حق را در ورای مرز باطل یافتن کربلا یعنی به دریای بلایای بزرگ با[…]

گمشده­ ای دارم و گم شده ­ام هم خودم

گمشده­ ای دارم و گم شده ­ام هم خودم

گمشده­ ای دارم و گم شده ­ام هم خودم   گمشده­ ای دارم و گم شده ­ام هم خودم گمشده ­ای کِی توان گمشده پیدا کند؟ گمشده ­ام گوهری است، در وسط صد صدف در دلِ دریای عشق، روشن دریا کند در پی صیدش شبی، راهی دریا شدیم ما پی صیدش و او صیدِ دل ما[…]

شبِ ماه

شبِ ماه

شبِ ماه   دوست می دارم تو را ای شب زان که بی روی و ریایی ، بی سپاهی بی گناهی تو هرچه هست از کودکانِ توست دوست می دارم تو را آن دَم که پر از اختر پر از نوری حمله می آری به شب هایم دوست می دارم تو را آن دَم که[…]

آیینه اربعین

آیینه اربعین

آیینه اربعین   اربعین آمد و غوغا است بیا تا برویم موکب عشق مهیا است بیا تا برویم ذکر نورانی و لایتناهی نام حسین در جهان باز به پا خاست بیا تا برویم عاشقان راهروان جان به کفان در راهند 《کربلا منتظر ما است بیا تا برویم》 سیلی از اشک به پا خاسته در چشم[…]

هان کوزه‌گرا بپای اگر هشیاری

هان کوزه‌گرا بپای اگر هشیاری – 177

دکلمه صوتی هان کوزه‌گرا بپای اگر هشیاری  – رباعی 177از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی تا چند کنی بر گل مردم خواری انگشت فریدون و کف کیخسرو.     هان کوزه‌گرا بپای اگر هشیاری تا چند کنی بر گل مردم خواری   انگشت فریدون و کف کیخسرو بر چرخ نهاده‌ای چه می‌پنداری  […]

نکیسا بر طریقی کان صنم خواست

80 – نکیسا بر طریقی کان صنم خواست – غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین

شعر نکیسا بر طریقی کان صنم خواست نظامی – خسرو و شیرین 80 غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین نکیسا بر طریقی کان صنم خواست فرو گفت این غزل در پرده راست مخسب ای دیده دولت زمانی مگر کز خوشدلی یابی نشانی برآی از کوه صبر ای صبح امید دلم را چشم روشن کن به[…]

همان صاحب سخن پیر کهن سال

79 – همان صاحب سخن پیر کهن سال – پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو

شعر همان صاحب سخن پیر کهن سال نظامی – خسرو و شیرین 79 پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو   همان صاحب سخن پیر کهن سال چنین آگاه کرد از صورت حال که چون بی‌شاه شد شیرین دلتنگ به دل بر می‌زد از سنگین دلی سنگ ز مژگان خون بی‌اندازه می‌ریخت به هر نوحه سرشگی[…]

شباهنگام کاهوی ختن گرد

78 – شباهنگام کاهوی ختن گرد – بازگشتن خسرو از قصر شیرین

شعر شباهنگام کاهوی ختن گرد نظامی – خسرو و شیرین 78 بازگشتن خسرو از قصر شیرین   شباهنگام کاهوی ختن گرد ز ناف مشک خود خود را رسن کرد هزار آهو بره لبها پر از شیر بر این سبزه شدند آرامگه گیر ملک چون آهوی نافه دریده عتاب یار آهو چشم دیده ز هر سو[…]

اجازت داد شیرین باز لب را

77 – اجازت داد شیرین باز لب را – پاسخ دادن شیرین خسرو را

شعر اجازت داد شیرین باز لب را نظامی – خسرو و شیرین 77 پاسخ دادن شیرین خسرو را   اجازت داد شیرین باز لب را که در گفت آورد شیرین رطب را عقیق از تارک لؤلؤ برانگیخت گهر می‌بست و مروارید می‌ریخت نخستین گفت کای شاه جوانبخت به تو آراسته هم تاج و هم تخت[…]

گر کار فلک به عدل سنجیده بدی

گر کار فلک به عدل سنجیده بدی – 176

دکلمه صوتی گر کار فلک به عدل سنجیده بدی  – رباعی 176از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی احوال فلک جمله پسندیده بدی ور عدل بدی بکارها در گردون.     گر کار فلک به عدل سنجیده بدی احوال فلک جمله پسندیده بدی   ور عدل بدی بکارها در گردون کی خاطر اهل فضل[…]

گر دست دهد ز مغز گندم نانی

گر دست دهد ز مغز گندم نانی – 175

دکلمه صوتی گر دست دهد ز مغز گندم نانی  – رباعی 175از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی وز می دو منی ز گوسفندی رانی با لاله رخی و گوشه بستانی.     گر دست دهد ز مغز گندم نانی وز می دو منی ز گوسفندی رانی   با لاله رخی و گوشه بستانی[…]

گر آمدنم بخود بُدی، نامدمی

گر آمدنم بخود بُدی، نامدمی – 174

دکلمه صوتی گر آمدنم بخود بُدی، نامدمی – رباعی 174از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی ور نیز شدن بمن بُدی، کی شدمی به زان نَبُدی که اندر این دیر خراب.     گر آمدنم بخود بُدی، نامدمی ور نیز شدن بمن بُدی، کی شدمی   به زان نَبُدی که اندر این دیر خراب[…]

زان کوزهٔ می که نیست در وی ضرری

زان کوزهٔ می که نیست در وی ضرری – 173

دکلمه صوتی زان کوزهٔ می که نیست در وی ضرری  – رباعی 173از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی پر کن قدحی بخور بمن ده دگری زان پیشتر ای صنم که در رهگذری.     زان کوزهٔ می که نیست در وی ضرری پر کن قدحی بخور بمن ده دگری   زان پیشتر ای[…]

در گوش دلم گفت فلک پنهانی

در گوش دلم گفت فلک پنهانی – 172

دکلمه صوتیدر گوش دلم گفت فلک پنهانی  – رباعی 172از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی حکمی که قضا بود ز من میدانی در گردش خویش اگر مرا دست بدی.     در گوش دلم گفت فلک پنهانی حکمی که قضا بود ز من میدانی   در گردش خویش اگر مرا دست بدی خود[…]

در کارگه کوزه‌گری کردم رای

در کارگه کوزه‌گری کردم رای – 171

دکلمه صوتی در کارگه کوزه‌گری کردم رای  – رباعی 171از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی در پایه چرخ دیدم استاد بپای میکرد دلیر کوزه را دسته و سر.     در کارگه کوزه‌گری کردم رای در پایه چرخ دیدم استاد بپای   میکرد دلیر کوزه را دسته و سر از کله پادشاه و[…]

خوش باش که پخته‌اند سودای تو دی

خوش باش که پخته‌اند سودای تو دی – 170

دکلمه صوتی خوش باش که پخته‌اند سودای تو دی  – رباعی 170از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی فارغ شده‌اند از تمنای تو دی قصه چه کنم که به تقاضای تو دی.     خوش باش که پخته‌اند سودای تو دی فارغ شده‌اند از تمنای تو دی   قصه چه کنم که به تقاضای[…]

چندان که نگاه می‌کنم هر سویی

چندان که نگاه می‌کنم هر سویی – 169

دکلمه صوتی چندان که نگاه می‌کنم هر سویی  – رباعی 169از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی در باغ روان است ز کوثر جویی صحرا چو بهشت است ز کوثر کم گوی.     چندان که نگاه می‌کنم هر سویی در باغ روان است ز کوثر جویی   صحرا چو بهشت است ز کوثر[…]