برای غزالان غزل بگو شاعر برای غزالان غزل بگو بگو به پایانِ حادثه نزدیکیم به کاروانِ خسته ی مانده به راه بگو به انتهای بادیه نزدیکیم به مرغانِ کوچیده از غارتِ آب بگو به ابتدای برکه نزدیکیم به ساکنانِ این شهرِ بی سحر بگو به شب های بی گریه نزدیکیم به سرمازدگانِ این زمستانِ مدام[…]