دلدادگی

دلدادگی

  • دلدادگی

     

    چون ربودم بوسه ای در نیمه شب من از لبانش
    گشتم آکنده من از طعم بهشتی دهانش

    چشم او پر از ملامت بود و مستی بعد بوسه
    گشت سرگشته نگاهم در نگاه بی کرانش

    بود در آن پیکر زیبای او لرز خفیفی
    شد هوا پر آن دم از عطر بهار بی خزانش

    زیر لب خندید و با من لحظه ای او مهربان شد
    جان من شد بسته و پیوسته از آن دم به جانش

    مهربانیش نپایید آن چنان و شرمگین شد
    وز حیا رفت او و دیدم رفتن دامن کشانش

    لحظه ای برگشت و من را دید در هنگام رفتن
    تیرباران کرد جانم را از ابروی کمانش

    کرد مهدی آن زمان از حق تعالی این تمنا
    تا شود صرف عمر در دلدادگی جاودانش

    جان من از عشق مالامال شد یا رب امان ده
    تا ببیند قلب من آن ماه را در آسمانش

    #مهدی_رستگاری
    بیست و پنجم مرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
    شانزدهم اوت سال ۲۰۲۱ میلادی
    (سروده در شب بداهه سرایی کلاسیک در گروه ادبی «مکتب خانه عشق» در پیام رسان تلگرام)

    دفتر شعر روزگاران
    ۱۹۵

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدی رستگاری
    Latest posts by مهدی رستگاری (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *