سحرگاه چون اختر اورمزد

سحرگاه چون اختر اورمزد

سحرگاه چون اختر اورمزد عزیمت سپاه و خبردادن فیض الله به بانوی خانقاه   سحرگاه چون اختر اورمزد برون آمد از شبروی همچو دزد   خور افتاد چون عابدی زرد چهر پی سجده در خانقاه سپهر   زمانه بر اندام سیارگان بپوشید دیبای بازارگان   شه شرق ار که بر آهیخت تیغ ستاره فروشد به[…]

و زان پس روان شد یکی تند مرد

و زان پس روان شد یکی تند مرد

و زان پس روان شد یکی تند مرد خواستن میرزایحیی آقاخان بیک را از آدشته   و زان پس روان شد یکی تند مرد به آدشته نزد آقاخان چو گرد   که ای سالها آب رخ ریخته به یاری ما فتنه انگیخته   تو بودی که بودی هوادار ما گه سختی اندر شدی یار ما[…]

بفرمود تا زین بر اسبان نهند

بفرمود تا زین بر اسبان نهند

بفرمود تا زین بر اسبان نهند حرکت کردن میرزایحیی با سپاه از داین به کشور خانقاه   بفرمود تا زین بر اسبان نهند نوید بشارت بکیوان دهند   بر آرند چون باد پای از صطبل نوازند شیپور و کوبند طبل   ز جوش نی و غرش کرنای تو گفتی که گیتی در آمد ز جای[…]

وز آن سو فرستاد خان اجل

وز آن سو فرستاد خان اجل

وز آن سو فرستاد خان اجل فرستادن قاصد بداین برای احضار میرزا یحیی پسر حسن خان   وز آن سو فرستاد خان اجل یکی قاصدی تند پا چون اجل   به داین به نزدیک یحیای راد که ای برمکی رأی فرخ نژاد   برو زود در عرصه خانقاه به همراه این پهلوانان بگاه   بیارای[…]

ستمدیده برداشت فرمان شاه

ستمدیده برداشت فرمان شاه

ستمدیده برداشت فرمان شاه ارائه دادن رقم ظل السلطان به حاکم عراق و فرستادن مأمور به خانقاه سفلی   ستمدیده برداشت فرمان شاه بصد شکر بیرون شد از بارگاه   روان شد سوی خان حاکم چنان که سودش سر از فخر بر آسمان   چو حاکم فرو خواند توقیع شاه بن بختش آمد بر از[…]

ببر خواند شهزاده دانا دبیر

ببر خواند شهزاده دانا دبیر

ببر خواند شهزاده دانا دبیر خواستن دبیر و صدور حکم بحکمران عراق   ببر خواند شهزاده دانا دبیر بدو گفت کی شخص روشن ضمیر   یکی چامه بنویس چون روی حور که باشد در او از تف نار نور   رقم ساز بر حکمران عراق که ای از تو ویران سرای نفاق   به الطاف[…]

ستمدیده برداشت فریاد و آه

ستمدیده برداشت فریاد و آه

ستمدیده برداشت فریاد و آه نالیدن حسنخان حضور ظل السلطان   ستمدیده برداشت فریاد و آه که ای رفته عدلت ز ماهی بماه   ز جفتم که با ناله جفت آمدم شب و روز بی خورد و خفت آمدم   مرا جفت بیگانه خویش گشت که در آشنائی بداندیش گشت   مرا یار بی مهر[…]

شه پاک دل ظل السلطان راد

شه پاک دل ظل السلطان راد

شه پاک دل ظل السلطان راد پاسخ دادن ظل السلطان حسنخان را   شه پاک دل ظل السلطان راد خداوند اورنگ و فرهنگ و داد   بپاسخ چنین گفت جوشنده را همان ابر و باد خروشنده را   که هیهات در عهد ما ظلم چیست که با عدل ما آورد تاب زیست   شگفتا که[…]

خروشان و جوشان و گریان و زار

خروشان و جوشان و گریان و زار

خروشان و جوشان و گریان و زار رفتن حسنخان به دربار ظل السطان در شکایت از بانوی خود   خروشان و جوشان و گریان و زار روان شد سوی درگه شهریار   بغلطید بر خاک و نالید سخت که ای در خور تاج و دارای تخت   که ای شاه با عدل فرو نگین به[…]

سراینده داستان نوی

سراینده داستان نوی

سراینده داستان نوی شورشنامه   سراینده داستان نوی رقم زد بر این صفحه بانوی   که دانند مردان این کهنه دز زنان را نباشد سزاوار عز   بجز کجروی نیست در کارشان خط راست ناید بپرگارشان   ندیدی مگر بانوی خانقاه بجادو برد عابدان را ز راه   همه کار او جادو ریمن است همانا[…]

روزگاری که از طلایه مرگ

روزگاری که از طلایه مرگ

روزگاری که از طلایه مرگ در ضعف پیری و سبب منظوم ساختن آیین نصیری فرماید   روزگاری که از طلایه مرگ شاخ عمر مرا خزان شد برگ   ریخت در جویبار و گلبن خشک برف و کافور جای سنبل و پشک   نعمت و ناز رخت بسته زکوی سر بچوگان تن فتاده چو گوی  […]

چون گذارت فتد بگورستان

چون گذارت فتد بگورستان

چون گذارت فتد بگورستان در زیارت خفتگان بستر خاک   چون گذارت فتد بگورستان بر مزار گذشتگان بر خوان   که سلام علیکم ای احباب ای اسیران خاک و رفته بخواب   ای به صد آرزو غنوده بخاک دارم امید از شه سهاک   اولا رهروان و مردان را معنی سیر رهنوردان را   کرم[…]

غسل روزه حقیقت این است

غسل روزه حقیقت این است

غسل روزه حقیقت این است آیین غسل و روزه حقیقت سه روزه   غسل روزه حقیقت این است راه دین و طریقت این است   که بگوئی زصدق دل یکبار جستم از پیر خرقه این اسرار   دیدن یار و ساغر ابرار نام طاس مقدس رزبار   اولش هست یار و آخر یار حکم خاوندگار[…]

از جنابت چو دامنت آلود

از جنابت چو دامنت آلود

از جنابت چو دامنت آلود آیین غسل جنابت   از جنابت چو دامنت آلود بایدت در زمان غسل سرود   که کنم غسل غسل از پی یار حق بکار است و پاک شد مردار   ابتدا هست یار و آخر یار حکم خاوندگار عزت دار     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای[…]

ابتدا هست یار و آخر نیز

ابتدا هست یار و آخر نیز

ابتدا هست یار و آخر نیز آیین نصیری   ابتدا هست یار و آخر نیز حکم خاوندگار حی عزیز   آنچه بنوشته اندرین ورق است شرط و اصل شدن باهل حق است   اهل حق را درین دوازده ماه ده و دو خدمت است بی اکراه   هر که در راه حق نیاز برد رو[…]

سال سی و شش نهد شاه آزادی برخش

سال سی و شش نهد شاه آزادی برخش

سال سی و شش نهد شاه آزادی برخش خبر دادن تیمور از انقلاب روس   سال سی و شش نهد شاه آزادی برخش می دهد سالار قدرت هر کسی را بهر و بخش   راست می بینم که آشوبی بود در سی و دو حق همی داند که من آنروز شادم یا که تو  […]

بشنو ای فرزند تا ازین دفتر

بشنو ای فرزند تا ازین دفتر

بشنو ای فرزند تا ازین دفتر راز تیموری   بشنو ای فرزند تا ازین دفتر خانمت از بر راز تیموری   یک گروهی را بینم اندر سر جقه عدل است تاج منصوری   حرفشان باشد سکه اندر زر حکمشان جاری در همه کشور   کس نگوید چون کس نپیچد سر چون رسد زایشان حکم و[…]

باری اندر دین چو من حیران شدم

باری اندر دین چو من حیران شدم

باری اندر دین چو من حیران شدم   باری اندر دین چو من حیران شدم درهمه راه و رهی پویان شدم   اهل حق را بود پیرو مرشدی با نشان و خوب و پاک از هر بدی   نام او شیخ نظر پیش از علی با کرامت بود و هم بینا دلی   داده از[…]

من این نامه را نیک آراستم

من این نامه را نیک آراستم

من این نامه را نیک آراستم   من این نامه را نیک آراستم کم و کاستش را به پیراستم   که از بینوا مؤبد عبدالعلی بماناد تا حشر نامی جلی     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن شنیدم خیمه ای از[…]

فروزنده تخت و دیهیم و گاه

فروزنده تخت و دیهیم و گاه

فروزنده تخت و دیهیم و گاه   فروزنده تخت و دیهیم و گاه بتن یادگار منوچهر شاه   بیفزود بر بندگانش امید در علم را پادشه شد کلید   بسی سال گردون گردنده گشت که خون بارد از دیده زان سرگذشت   کنون جهل را دست بر بست و پای مظفر شهنشاه ایران خدای  […]

طبیبی زخلخال آمد بری

طبیبی زخلخال آمد بری

طبیبی زخلخال آمد بری در هجو میرزا بابا طبیب خلخالی   طبیبی زخلخال آمد بری کمر بسته وزرد رخ همچو نی   سر و پوز او همچو بوزینه بود زنخدانش آویزه سینه بود   بشخصه رخش همچو صفرای من بعینه سرش همچو سر نای من   کنون هفت سال است کو خوانده طب ولی توبه[…]

استاد محمد آنکه دلاک بود

استاد محمد آنکه دلاک بود

استاد محمد آنکه دلاک بود در هجو استاد محمد دلاک   استاد محمد آنکه دلاک بود همچون دم تیغ خویش ناپاک بود   مقراض اجل تسمه عمرش ببرد وزنشتر من زخم دلش چاک بود   باید نگریست تیغ همچون نیشش تا اجر دهم ز طبع خیراندیشش   گر کند شود کند نهم بر پایش ور[…]

ای دبستان فضل را شاگرد

ای دبستان فضل را شاگرد

ای دبستان فضل را شاگرد در تعداد پایتخت دول عالم   ای دبستان فضل را شاگرد در لب خود حدیث من کن ورد   تا بعون خدای عزوجل بشمرم بر تو پای تخت دول   مرکز ملک جم بود «تهران » «پکن » از چین و «کابل » از افغان   هند «کلکته » مصر[…]

کوته برف چو لارژ فراخ اترو است تنگ

کوته برف چو لارژ فراخ اترو است تنگ

کوته برف چو لارژ فراخ اترو است تنگ   کوته برف چو لارژ فراخ اترو است تنگ امپرسمان شتاب و آپاتی بود درنگ   سوردیته شد کری و گری تینیو آمده بیدست اسیترپی باشد بوات لنگ   کاستر سگابی است و کشم خوک و سگ شین ضیغم لیون بود لئپار است خود پلنگ   رو[…]

نام پنج انگشت را در سه زبان آرم به نظم

نام پنج انگشت را در سه زبان آرم به نظم

نام پنج انگشت را در سه زبان آرم به نظم قطعه به بحر رمل در اسامی انگشتان به عربی و فارسی و فرانسه به ضمیمه بعضی لغات دیگر از فرانسه محتوی بر شش بیت   نام پنج انگشت را در سه زبان آرم به نظم اندرین مقطوعه کامد بهتر از زر سبیک   اولین ابهام[…]

اپر، سپس چو «دنگ » پس آوان شمار پیش

اپر، سپس چو «دنگ » پس آوان شمار پیش

اپر، سپس چو «دنگ » پس آوان شمار پیش قطعه به بحر مضارع محتوی بر هشت بیت   اپر، سپس چو «دنگ » پس آوان شمار پیش پارانته هست خویش و پاران اقریب و خویش   فی دختر است و فیس پسر در بر عقب پارمی بود میانه و آنفاس هست پیش   اب را[…]

ژانویه فوریه و مارس چو اوریل، مای مه

ژانویه فوریه و مارس چو اوریل، مای مه

ژانویه فوریه و مارس چو اوریل، مای مه در شمار شهور شمسیه مطابق بروج منطقه   ژانویه فوریه و مارس چو اوریل، مای مه دلو و حوت و حمل و ثور و دگر جوزا شد   ژون و ژویه وازوت، بترتیب درست سرطان و اسد و سنبله عذرا شد   ماه سپتمبر که آید ز[…]

سمن، که، هفته بود روزهایش با ترتیب

سمن، که، هفته بود روزهایش با ترتیب

سمن، که، هفته بود روزهایش با ترتیب در شمار ایام هفته از یکشنبه تا شنبه   سمن، که، هفته بود روزهایش با ترتیب بگیر از احد و تا بسبت می بشمار   دیمانش، لوندی، ماردی، دوپاره، مرکردی ژدی، و اندردی، سامدی، است آخر کار     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه […]

از یکی تا ده بگو آن، دو، تروا، کاتر، سنگ

از یکی تا ده بگو آن، دو، تروا، کاتر، سنگ

از یکی تا ده بگو آن، دو، تروا، کاتر، سنگ در شمار اعداد از یک تا کاترلیون   از یکی تا ده بگو آن، دو، تروا، کاتر، سنگ سیزدهست، ویت نف، دگر دیز است در سر و علن   عشر ثانی انز، دوز است و تریز آنگه کاترز گنزوسیزو دیزست و دیزویت و دیزنف دان[…]

بود به لفظ فرانسی ایا نگار جمیل

بود به لفظ فرانسی ایا نگار جمیل

بود به لفظ فرانسی ایا نگار جمیل و به نستعین و نستمد   بود به لفظ فرانسی ایا نگار جمیل خدا دیو پرفت انبیا و گید دلیل   امی، صحابه سیل آسمان، و غبرا تر پلاس جای و پارادی جنان سقز آنفر   آتش است و قیامت شمار «سوپرم ژور» ویزاژ، چهره پومن، شش ثقیل[…]