ببر خواند شهزاده دانا دبیر

ببر خواند شهزاده دانا دبیر

  • ببر خواند شهزاده دانا دبیر

    خواستن دبیر و صدور حکم بحکمران عراق

     

    ببر خواند شهزاده دانا دبیر

    بدو گفت کی شخص روشن ضمیر

     

    یکی چامه بنویس چون روی حور

    که باشد در او از تف نار نور

     

    رقم ساز بر حکمران عراق

    که ای از تو ویران سرای نفاق

     

    به الطاف شامل سرافراز باش

    ز آواز گیتی پر آواز باش

     

    فروزان و رخشنده چون مهر زی

    بفیروز روزی منوچهر زی

     

    بر اورنگ و اقبال شایسته باش

    پس آنگه هر آیینه دانسته باش

     

    که مردی چنین دادخواه آمدست

    در این سایه اندر پناه آمدست

     

    به بی مهری جفت گردیده جفت

    وز او شکوه ها دارد اندر نهفت

     

    به دل دردهای گران داردا

    دل من ز آهش بیازاردا

     

    چنان بر در من بنالید زار

    که گفتی تو ابریست در نوبهار

     

    مرا دل ز گفتار او خیره شد

    بچشم اندرم آسمان تیره شد

     

    بدان حکم فرمان همی دادمت

    در آن کشور اندر فرستادمت

     

    ترا دادم اقبال و نیرو و بخت

    که باشی نگهبان شاخ درخت

     

    که تا بر ستمدیده احسان کنی

    ستم پیشه با خاک یکسان کنی

     

    چو فرمان من بر بدست آیدت

    همان لحظه اجرای آن بایدت

     

    بباید کناره کنی از طرب

    فروزی بسی شعله ها از غضب

     

    ننوشی دگرباده خوشگوار

    نسازی دگر نغمه چنگ و تار

     

    میاسای اندر بساط حریر

    میفروز عود و مسوزان عبیر

     

    مگر کین این خسته بستانیا

    چگویم دگر چون تو خود دانیا

     

    همین دم سواران روان ساز زود

    خروشان و جوشنده چون ابر و دود

     

    بفرمای تا پهلوانان گرد

    نمایند در خانه اش دستبرد

     

    شنیدم که آن زن در این روزگار

    فراهشته از سنگ روئین حصار

     

    حصاری فراهشته از سنگ و روی

    نه رستم گشاید ورانه گروی

     

    بباید بکوبی تو دیوار او

    زنی بر فلک پایه دار او

     

    کنی قصرش از پای پیلان خراب

    بن خانه اش را رسانی بر آب

     

    بگیری ز گیسوی او موکشان

    دهی در کف شوی آتش فشان

     

    که او را بمشکو روان آورد

    دل آزرده و ناتوان آورد

     

    بسوز دلش ز آتش خشم خویش

    بگریاندش دیده در چشم خویش

     

    اگر خواهد اندر کمندش کند

    گرفتار زندان و بندش کند

     

    وگرنه بر آتش نهد چون سپند

    ببرد سرش کمتر از گوسفند

     

    یکی مهر بر صدر منشور زد

    سیه خال بر جبهه حور زد

     

     

    مطالب بیشتر در:

    وزن شعر: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)

     

    قالب شعر: منظومه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    ببر خواند شهزاده دانا دبیر

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ببر خواند شهزاده دانا دبیر بدو گفت کی شخص روشن ضمیر یکی چامه بنویس چون روی حور که باشد در او از تف نار نور» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «وگرنه بر آتش نهد چون سپند ببرد سرش کمتر از گوسفند یکی مهر بر صدر منشور زد سیه خال بر جبهه حور زد» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    خواستن دبیر و صدور حکم بحکمران عراق

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر خواستن دبیر و صدور حکم بحکمران عراق ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *