فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

هنر اکنون به دل خاک طلب باید کرد

هنر اکنون به دل خاک طلب باید کرد

هنر اکنون به دل خاک طلب باید کرد   هنر اکنون به دل خاک طلب باید کرد زانکه اندر دل خا کند همه پرهنران     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن شنیدم خیمه ای از شاه روس مردم ایران دو فرقه[…]

ژانویه فوریه و مارس چو اوریل، مای مه

ژانویه فوریه و مارس چو اوریل، مای مه

ژانویه فوریه و مارس چو اوریل، مای مه در شمار شهور شمسیه مطابق بروج منطقه   ژانویه فوریه و مارس چو اوریل، مای مه دلو و حوت و حمل و ثور و دگر جوزا شد   ژون و ژویه وازوت، بترتیب درست سرطان و اسد و سنبله عذرا شد   ماه سپتمبر که آید ز[…]

از یکی تا ده بگو آن، دو، تروا، کاتر، سنگ

از یکی تا ده بگو آن، دو، تروا، کاتر، سنگ

از یکی تا ده بگو آن، دو، تروا، کاتر، سنگ در شمار اعداد از یک تا کاترلیون   از یکی تا ده بگو آن، دو، تروا، کاتر، سنگ سیزدهست، ویت نف، دگر دیز است در سر و علن   عشر ثانی انز، دوز است و تریز آنگه کاترز گنزوسیزو دیزست و دیزویت و دیزنف دان[…]

دین زرتشت که روشن ز فروغش در و دشت

دین زرتشت که روشن ز فروغش در و دشت

دین زرتشت که روشن ز فروغش در و دشت پایه آیین مازدیسی بر سه چیز است   دین زرتشت که روشن ز فروغش در و دشت پایه اش بر همت و هوخت بود با هورشت   چم اینان «منشن » باشد و کوشن،کنشن و این سخن ار همه جا گفته چو در گات و چه[…]

پنج «فرجود» پدید آمده ازشت زرتشت

پنج «فرجود» پدید آمده ازشت زرتشت

پنج «فرجود» پدید آمده ازشت زرتشت فرجودهای پنجگانه اشوزرتشت   پنج «فرجود» پدید آمده ازشت زرتشت که به پیغمبریش راست بود پنج گواه   آتش «آذربرزین » که همی سوخت بحود «چوبدستی » که بدان کور برفتی در راه   «سرو کشمر» که چو بیخش بدل خاک نشاند شد بسی کشن و تنومند پس از[…]

در اوستا بود آن روز نخسین اهنود

در اوستا بود آن روز نخسین «اهنود»

در اوستا بود آن روز نخسین «اهنود» نامهای پنج دزدیده در اوستا   در اوستا بود آن روز نخسین «اهنود» دوم از پنجه دزدیده همی دان «اشتود»   باز «اسپنتمد» آنگاه «وهو خشتو» دان هشتویش است و «اورداد» بر او گاه فزود     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم[…]

پنج دزدیده که در آخر ماه آبان

«پنج دزدیده » که در آخر ماه آبان

«پنج دزدیده » که در آخر ماه آبان در اسامی خمسه مسترقه بپارسی   «پنج دزدیده » که در آخر ماه آبان موبد پارسی اندرین هر سال فزود   نامشان را چو ز استاد بپرسیدم گفت آفرین، فرخ، فیروز، دگر راست، درود     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم[…]

نام تلهای کواکب که بود در کف دست

نام تلهای کواکب که بود در کف دست

نام تلهای کواکب که بود در کف دست در علم کف شناسی   نام تلهای کواکب که بود در کف دست گر ز ابهام شماری و به خنصر گروی   زهره و مشتری است و زحل و شمس آنگاه تیر و مریخ و قمر نیک شناس ای اخوی   خط زهره است چو از شمس[…]

آوخ از دور سپهر آه و افسوس و دریغ

آوخ از دور سپهر آه و افسوس و دریغ

آوخ از دور سپهر آه و افسوس و دریغ تاریخ وفات میرزا حسین خان مافی فرزند نظام السلطنه   آوخ از دور سپهر آه و افسوس و دریغ کان مه روشن ماگشت بنهفته بمیغ   گوهری روشن و پاک شد نهان در دل خاک در هنر فرد وحید در سخن سخت و بلیغ   تیغی[…]

داورا ای که بهنگام مدیحت بورق

داورا ای که بهنگام مدیحت بورق

شعر داورا ای که بهنگام مدیحت بورق _ ادیب الممالک    داورا ای که بهنگام مدیحت بورق بیزد از خامه مه و مهر و سهیل یمنم   تا بحدیکه همه مدعیان پندارند مالک مرسله زهره و عقد پرنم   تو همه ماهی و خورشیدی و ابری و نسیم من خزان دیده و پژمرده گلی در[…]

با تو ای چرخ زنم به نیرو گرچه

با تو ای چرخ زنم به نیرو گرچه

شعر با تو ای چرخ زنم به نیرو گرچه _ ادیب الممالک    با تو ای چرخ زنم به نیرو گرچه خود نه پرویز و نه بهرامم و نه شاپورم   لیک مخدوم من آنست که گوید فاش خازن الملکم و فرمانده نیشابورم مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال[…]

آن شنیدم که در این روز یکی روبه زفت

آن شنیدم که در این روز یکی روبه زفت

شعر آن شنیدم که در این روز یکی روبه زفت _ ادیب الممالک مرتجلا در وصف مظفرالدین شاه هنگام شکار روباه گفته   آن شنیدم که در این روز یکی روبه زفت خسته از تیر جگر دوز تو ایشاه شده   روبه، آنقدر، ندارد که شکار تو شود شیر نر بوده بنخجیر تو روباه شده[…]

ای مسیحای زمان ای که به اعجاز سخن

ای مسیحای زمان ای که به اعجاز سخن

شعر ای مسیحای زمان ای که به اعجاز سخن _ ادیب الممالک ای مسیحای زمان ای که به اعجاز سخن اثر و نام حکیمان سلف زنده کنی   همه گویند زسیر زحل و دور فلک تو بدور فلک و سیر زحل خنده کنی     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای[…]

خلق گویندم با بار گنه بر در میر

خلق گویندم با بار گنه بر در میر

شعر خلق گویندم با بار گنه بر در میر _ ادیب الممالک    خلق گویندم با بار گنه بر در میر چون دوی هست برون از در دوراندیشی   گفتم ارمیر به جان من مسکین تازد گر دریغ آرم از او، هست ز نادرویشی   ریگ صحرا را بر جرم من افزونی نیست لیک بخشایش[…]

گفتی ای دوست مرا با چه سمت می شمری

گفتی ای دوست مرا با چه سمت می شمری

شعر گفتی ای دوست مرا با چه سمت می شمری _ ادیب الممالک   گفتی ای دوست مرا با چه سمت می شمری من چگویم که تو از حال دلم آگاهی   کار من چاکری و کار تو فرماندهی است سمت بنده غلامی سمت تو شاهی   بنده چون گشتم هم تابعم و هم خاضع[…]

گربه و موش بهم ساخته اند ای بقال

گربه و موش بهم ساخته اند ای بقال

شعر گربه و موش بهم ساخته اند ای بقال _ ادیب الممالک   گربه و موش بهم ساخته اند ای بقال وای بر خیک پنیر و سبد میوه تو   ای پدر خانه و باغت به رقیبان دادند دختر بیوه تو وان پسر لیوه تو   گشت قربان می و ساغر و شیرینی و شمع[…]

پیش آن صاحب فرخنده بنالم به از آنک

پیش آن صاحب فرخنده بنالم به از آنک

شعر پیش آن صاحب فرخنده بنالم به از آنک _ ادیب الممالک    پیش آن صاحب فرخنده بنالم به از آنک خاضع امر فلان بنده بهمان باشم   صدر دیوان وزارت اگرم بپذیرد در اقالیم سخن صاحب دیوان باشم   ای خداوند خود انصاف بده شایسته است که من اینسان بغم دهر گروگان باشم  […]

داورا از پس این غم که ترا رخ بنمود

داورا از پس این غم که ترا رخ بنمود

شعر داورا از پس این غم که ترا رخ بنمود _ ادیب الممالک  در تعزیت   داورا از پس این غم که ترا رخ بنمود شادی اندر دل ما رخ ننماید هرگز   تا تو چون غنچه خوری خون و ز غم تنگدلی خاطر گل به گلستان نگشاید هرگز   تا دل زار تو از[…]

خسروا کرده فلک خوار و زبونم چندان

خسروا کرده فلک خوار و زبونم چندان

شعر خسروا کرده فلک خوار و زبونم چندان _ ادیب الممالک   خسروا کرده فلک خوار و زبونم چندان که برون آمدن از خانه ندانم هرگز   خاک در دیده ام افشانده حوادث آنسان که بجز اشک بصر زو نفشانم هرگز   ور ازین سخت ترم چرخ گلو بفشارد راز دل در بر دونان نتوانم[…]

به و لله و به با لله و به تا لله

به و لله و به با لله و به تا لله

شعر به و لله و به با لله و به تا لله _ ادیب الممالک فکاهی   به و لله و به با لله و به تا لله بسی جز کلام الله پر نور   به الیاس و به خضر و دشت کنعان به موسی و شب تار و که طور   به تخت کیقباد[…]

آن شنیدستم کز بیشه یکی شیر ژیان

آن شنیدستم کز بیشه یکی شیر ژیان

شعر آن شنیدستم کز بیشه یکی شیر ژیان _ ادیب الممالک  اندرز   آن شنیدستم کز بیشه یکی شیر ژیان پی نخجیر شتابان سوی دشت و دره شد   دید در دره یکی گاو نر زرین شاخ که بگردن درش از سیم یکی چنبره شد   گاو ماهی را سنبیده سمش مهره پشت گاو گردون[…]

چشم مست تو مگر یپرم بمب انداز است

چشم مست تو مگر یپرم بمب انداز است

شعر چشم مست تو مگر یپرم بمب انداز است _ ادیب الممالک    چشم مست تو مگر یپرم بمب انداز است یا ز ترکان صحیح النسب قفقاز است   چشم مستی که تو داری همه دارند ولی این روش در همه ساده رخان ممتاز است   دست خالی زده ام توپ به سودای تو من[…]

آن شنیدم چو ابوالقاسم مستکفی را

آن شنیدم چو ابوالقاسم مستکفی را

شعر آن شنیدم چو ابوالقاسم مستکفی را _ ادیب الممالک    آن شنیدم چو ابوالقاسم مستکفی را از پس متقی اقبال فرا برد به تخت   قائد جیشش امیرالامراء توزون را گشت در تن رگ جان سست ز بیماری سخت   چاره اش کرد هلال بن براهیم طبیب تا که به گشت و بر او[…]

ایکه گیتی همه جسم است و تواش چون روحی

ایکه گیتی همه جسم است و تواش چون روحی

شعر ایکه گیتی همه جسم است و تواش چون روحی _ ادیب الممالک    ایکه گیتی همه جسم است و تواش چون روحی عالم ملک سفینه است و تو دروی نوحی   بسخن مرهم زخم کبد مجروحی آیت رحمت آن دادگر سبوحی   عرش دل را ملکی ملک خرد را ملکی گوهر پاکی و در[…]

دوش در خواب یکی درگه عالی دیدم

دوش در خواب یکی درگه عالی دیدم

شعر دوش در خواب یکی درگه عالی دیدم _ ادیب الممالک    دوش در خواب یکی درگه عالی دیدم گنبدی برتر ازین طاق هلالی دیدم   قصری آراسته ز انواع لئالی دیدم هر طرف هشته در آن قصر نهالی دیدم   ساحتی پاک و قصوری تهی از عیب و قصور کرسی از سیم و بساط[…]

ای نگین جم و تاج کی و اورنگ قباد

ای نگین جم و تاج کی و اورنگ قباد

شعر ای نگین جم و تاج کی و اورنگ قباد _ ادیب الممالک    ای نگین جم و تاج کی و اورنگ قباد ای در دولت و کاخ شرف و درگه داد   ای بهشتی که تو را کرده مه آباد آباد همگان راز من امروز بشارتها باد   کاینک از تارک و انگشت شهنشاه[…]

شعر خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد حافظ

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد _ 134

دانلود دکلمه صوتی شعر خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد حافظ _ غزل 134+ پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر: پیشِ تو گُل، رونقِ گیاه ندارد گوشهٔ ابرویِ توست منزلِ جانم.       شعر بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد _ غزل 134 _ حافظ     بلبلی خونِ دلی[…]

تخت با تاج همی گفت که ای افسر کی

تخت با تاج همی گفت که ای افسر کی – غزل123

شعر تخت با تاج همی گفت که ای افسر کی _ غزل123 _ ادیب الممالک  مکالمه تخت و تاج بمناسبت وقعه هفتم محرم ۱۳۳۳   تخت با تاج همی گفت که ای افسر کی گر شهنشاه کند عزم سپاهان از ری   آذر افروزد در دشت عراق از آزار فروردین گردد بستان سپاهان در ری[…]

دامن دل ز کف صبر رها می‌بینم

دامن دل ز کف صبر رها می‌بینم – غزل85

شعر دامن دل ز کف صبر رها می‌بینم _ غزل85 _ ادیب الممالک    دامن دل ز کف صبر رها می‌بینم هرکه عاشق شده داند که چه‌ها می‌بینم   تا درخشید رخ بدر من از مطلع حسن شمس روشن بر رویش چو سها می‌بینم   صنما چون و چرا با من مسکین بگذار که دلم[…]

بسفر رفت نگار من و من شیفته وار

بسفر رفت نگار من و من شیفته وار – غزل59

شعر بسفر رفت نگار من و من شیفته وار _ غزل59 _ ادیب الممالک    بسفر رفت نگار من و من شیفته وار در صف باغ شدم با دلی از غصه فکار   دیدم اندر لب جو سنبل و گل نرگس مست گرم نظاره و صحبت شده مانند سه یار   چون مرا دیدند از[…]

دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»