شعر پر شد در و دیوار بَلَد از گل و از لای بلدیه ایرج میرزا

پر شد در و دیوار بلد از گل و از لای – بلدیه

شعر پر شد در و دیوار بلد از گل و از لای – بلدیه ایرج میرزا    پر شد در و دیوار بَلَد از گل و از لای کو خاک که گویم به سَرَت ای بلدیّه     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر پوزخند تد هیوز شعر ای[…]

شعر روز قتل ابن ملجم لعنت الله علیه ایرج میرزا

روز قتل ابن ملجم لعنت الله علیه

شعر روز قتل ابن ملجم لعنت الله علیه ایرج میرزا  قربان کمال السلطنه   روز قتل ابن ملجم لعنت الله علیه دوستان بودند مهمان کمال السلطنه   حیف از فرط کسالت طبعم از گفتن بریست این قدر گویم که قربان کمال السلطنه     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه […]

شعر جز گه و گند و کثافت چیزی شهر کثیف ایرج میرزا

جز گه و گند و کثافت چیزی – شهر کثیف

شعر جز گه و گند و کثافت چیزی – شهر کثیف ایرج میرزا    جز گه و گند و کثافت چیزی اندر این شهر ندیدم بنده   هر کجا شهر مسلمانان است از گه و گند بود آکنده   گُه به گور پدر آنکه نوشت کیر بر کس زنِ خواننده     مطالب بیشتر در:[…]

صبح-چون-زلف-شب-براندازد-خاقانی

صبح چون زلف شب براندازد – ۴۶

شعر صبح چون زلف شب براندازد خاقانی – قصیده ۴۶ در ستایش اتابک اعظم مظفر الدین قزل ارسلان عثمان بن ایلدگز     صبح چون زلف شب براندازد مرغ صبح از طرب پراندازد   کرکس شب غراب وار از حلق بیضهٔ آتشین براندازد   کرتهٔ فستقی بدرد چرخ تا به مرغ نواگر اندازد   برشکافد[…]

دست-درافشان-چو-زی-تیغ-درفشان-آورد-خاقانی

دست درافشان چو زی تیغ درفشان آورد – ۴۵

شعر دست درافشان چو زی تیغ درفشان آورد خاقانی – قصیده ۴۵ در ستایش عز الدوله     دست درافشان چو زی تیغ درفشان آورد نسر گردون را به خوان تیغ مهمان آورد   گرز او در قلعهٔ البرز زلزال افکند چتر او در قبهٔ افلاک نقصان آورد   گر نبات از دست راد او[…]

عارضه-تازه-بین-که-رخ-به-من-آورد-خاقانی

عارضهٔ تازه بین که رخ به من آورد – ۴۴

شعر عارضهٔ تازه بین که رخ به من آورد خاقانی – قصیده ۴۴ درباره بیماری خود     عارضهٔ تازه بین که رخ به من آورد درد کهن بارگیر خویشتن آورد   تب زده لرزم چو آفتاب همه شب دور فلک بین که بر سرم چه فن آورد   تفته چو شمعم زبان سیاه چو[…]

آن-مه-نو-بین-که-آفتاب-برآورد-خاقانی

آن مه نو بین که آفتاب برآورد – ۴۳

شعر آن مه نو بین که آفتاب برآورد خاقانی – قصیده ۴۳ تجدید مطلع     آن مه نو بین که آفتاب برآورد غنچهٔ گل بین که نوبهار درآورد   از افق صلب شاه بین که مه نو آمد و عید جلال بر اثر آورد   ماه نو از فلک به منزل نه ماه شاه[…]

بهار آمد که بازم گل به باغ و بوستان خواند

سرود ساربان – بهار آمد که بازم گل به باغ و بوستان خواند

دکلمه صوتی شعر سرود ساربان استاد شهریار + پخش آنلاین و متن کامل.بهار آمد که بازم گل به باغ و بوستان خواند به گوشم ناله بلبل هزاران داستان خواند به مرغان بهاری گو که این مرغ خزان‌دیده دگر سازش غم‌انگیز است و آواز خزان خواند   بهار آمد که بازم گل به باغ و بوستان[…]

صبح-چو-کام-قنینه-خنده-برآورد-خاقانی

صبح چو کام قنینه خنده برآورد – ۴۲

شعر صبح چو کام قنینه خنده برآورد خاقانی – قصیده ۴۲ در تهنیت ولادت فرزند اخستان شاه     صبح چو کام قنینه خنده برآورد کام قنینه چو صبح لعل‌تر آورد   کاس بخندید کز نشاط سحر گاه کوس بشارت نوای کاسه‌گر آورد   چار زبان رباب دوش به مجلس از طرب این هشت گوش[…]

خسرو-بدار-ملک-جم-ایوان-تازه-کرد-خاقانی

خسرو بدار ملک جم ایوان تازه کرد – ۴۱

شعر خسرو بدار ملک جم ایوان تازه کرد خاقانی – قصیده ۴۱ قصیده     خسرو بدار ملک جم ایوان تازه کرد در هشت خلد مملکه بستان تازه کرد   کیخسرو تهمتن بر زال سیستان در ملک نیم روز شبستان تازه کرد   این کعبه را که سد سکندر حریم اوست خضر خلیل مرتبه بنیان[…]

هرگز-به-باغ-دهر-گیائی-وفا-نکرد-خاقانی

هرگز به باغ دهر گیائی وفا نکرد – ۴۰

شعر هرگز به باغ دهر گیائی وفا نکرد خاقانی – قصیده ۴۰ قصیده     هرگز به باغ دهر گیائی وفا نکرد هرگز ز شست چرخ خدنگی خطا نکرد   خیاط روزگار به بالای هیچ کس پیراهنی ندوخت که آخر قبا نکرد   نقدی نداد دهر که حالی دغل نشد نردی نباخت چرخ که آخر[…]

شعر زن قحبه چه می‌کشی خودت را انتقاد از قمه زنان ایرج میرزا

زن قحبه چه می‌کشی خودت را – انتقاد از قمه زنان

شعر زن قحبه چه می‌کشی خودت را – انتقاد از قمه زنان ایرج میرزا    زن قحبه چه می‌کشی خودت را دیگر نشود حسین زنده   کشتند و گذشت و رفت و شد خاک خاکش علف و علف چرنده   من هم گویم یزید بد بود لعنت به یزید بد کننده   اما دگر این[…]

بانوی-تاجدار-مرا-طوقدار-کرد-خاقانی

بانوی تاجدار مرا طوقدار کرد – ۳۹

شعر بانوی تاجدار مرا طوقدار کرد خاقانی – قصیده ۳۹ در ستایش صفوة الدین بانوی شروان شاه اخستان     بانوی تاجدار مرا طوقدار کرد طوق مرا چو تاج فلک آشکار کرد   چون پیر روزه دار برم سجده، کو مرا چون طفل شیر خوار عرب طوقدار کرد   تا لاجرم زبان من از چاشنی[…]

شعر آب حیات است پدر سوخته آب حیات ایرج میرزا

آب حیات است پدر سوخته – آب حیات

شعر آب حیات است پدر سوخته – آب حیات ایرج میرزا    آب حیات است پدر سوخته حَبِّ نبات است پدر سوخته   وه چه سیه چرده و شیرین لب است چون شکلات است پدر سوخته   آب شود گر به دهانش بری توت هرات است پدر سوخته   تا بتوانیش بگیر و بکن صَوم[…]

شعر ای مهین خواجه در وزارت تو سفر اصفهان ایرج میرزا

ای مهین خواجه در وزارت تو – سفر اصفهان

شعر ای مهین خواجه در وزارت تو – سفر اصفهان ایرج میرزا    ای مهین خواجه در وزارت تو خلق یک سر خوشند و من غمگین   دومه افزون بود که ننهادم سر بی فکر و غصه بر بالین   بیت الاحزان شدست خانه من بس درین خانه مردمند غمین   من غنی بودم و[…]

شعر آمد مرا دو هدیه چو دو قرص مهر و ماه دو هدیه ایرج میرزا

آمد مرا دو هدیه چو دو قرص مهر و ماه – دو هدیه

شعر آمد مرا دو هدیه چو دو قرص مهر و ماه – دو هدیه ایرج میرزا    آمد مرا دو هدیه چو دو قرص مهر و ماه با نامه‌ای دو چون دو طبق گوهر ثمین   از هیأت شریفه نسوان ری که باد بر هیأت آفرین و بر این هیأت آفرین   یک نامه بود[…]

شعر دیشب دو نفر از رفقا آمده بودند حیله ایرج میرزا

دیشب دو نفر از رفقا آمده بودند – حیله

شعر دیشب دو نفر از رفقا آمده بودند – حیله ایرج میرزا    دیشب دو نفر از رفقا آمده بودند در محضر من ساخته بر ماحضر از من   همراه یکیشان پسری بود که گفتی چشمانش طلب میکند ارث پدر از من   از در نرسیده به همان نظر اول دین و دل و دانش[…]

شعر خسروا! گرچه فراموشی در طبع تو نیست یادآوری ایرج میرزا

خسروا! گرچه فراموشی در طبع تو نیست – یادآوری

شعر خسروا! گرچه فراموشی در طبع تو نیست – یادآوری ایرج میرزا    خسروا! گرچه فراموشی در طبع تو نیست این سخن های دلاویز فراموش مکن   نصب یک حاکم عادل را با سرعت تام به نگه داری تبریز فراموش مکن   حالت فارس که گردیده ز تأسیس پلیس آتش فتنه در آن تیز فراموش[…]

شعر قنبل الدوله مقبل دیوان مزاح با مقبل دیوان ایرج میرزا

قنبل الدوله مقبل دیوان – مزاح با مقبل دیوان

شعر قنبل الدوله مقبل دیوان – مزاح با مقبل دیوان ایرج میرزا    قنبل الدوله مقبل دیوان آن که نبُوَد مثال او شیطان   قد او نیست جز چهار وجب نصف او گشته در زمین پنهان   هیچ سروی به قامتش نرسد در زمانه به هیچ سروستان   نبُوَد همچو قد او سروی نه به[…]

شعر گویی که تو رُسوایی من با تو نیامیزم رسوا ایرج میرزا

گویی که تو رسوایی من با تو نیامیزم – رسوا

شعر گویی که تو رسوایی من با تو نیامیزم – رسوا ایرج میرزا    گویی که تو رُسوایی من با تو نیامیزم رسوا تو مرا کردی نزد همه مرد و زن   خواهم که رُخَت بینم بی‌واسطهٔ عینک خواهم که بَرَت گیرم بی‌حایل پیراهن     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه[…]

شعر مستوفی کل قصۀ چل طوطی شد حکایت خلعت ایرج میرزا

مستوفی کل قصۀ چل طوطی شد – حکایت خلعت

شعر مستوفی کل قصۀ چل طوطی شد – حکایت خلعت ایرج میرزا    مستوفی کل قصۀ چل طوطی شد امسال چرا حکایت خلعتِ من   هر روز همی وعده به فردا دهیم فردا نشود تمام در دورِ زَمَن   در عهدۀ تعویق گر اُفتَد ز این پیش این خلعتِ آخر است یعنی که کفن  […]

شعر ما که اطفال این دبستانیم وطن دوستی ایرج میرزا

ما که اطفال این دبستانیم – وطن دوستی

شعر ما که اطفال این دبستانیم – وطن دوستی ایرج میرزا    ما که اطفال این دبستانیم همه از خاک پاک ایرانیم   همه با هم برادر وطنیم مهربان همچو جسم با جانیم   اشرف و اَنجَبِ تمام ملل یادگار قدیم دورانیم   وطن ما به جای مادر ماست ما گروه وطن پرستانیم   شکر[…]

شعر ناظم الدوله روز جمعۀ ما پیام به نظام الدوله ایرج میرزا

ناظم الدوله روز جمعۀ ما – پیام به نظام الدوله

شعر ناظم الدوله روز جمعۀ ما – پیام به نظام الدوله ایرج میرزا    ناظم الدوله روز جمعۀ ما مختصر دودی و دمی داریم   منزل حضرت کمال امروز دور هم جمع و عالمی داریم   عرقی هست و چَرس و تریاکی کار و بار منظمی داریم   از برای نهار هم گویا دمی و[…]

7 جمله معروف آبلوموف ایوان گنچاروف

7 جمله معروف آبلوموف ایوان گنچاروف – تکه کتاب

7 جمله معروف آبلوموف ایوان گنچاروف: در این مطلب 7 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب آبلوموف ایوان گنچاروف  را گلچین کرده ایم.این جملات تکه کتاب های نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که می‌توانید به وسیله‌ی دکمه‌‌های زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.           7 جمله معروف آبلوموف ایوان گنچاروف[…]

امروزه روز

امروزه روز

امروزه روز   (1/6/1400 – برگرفته از کتاب تعزیه ذهن) دنیای من از یک چهاردیواری ساده منو سمت دره باز هل میده دو تا دست سرم زده در صف به چهاردیواری تو باز گل میده اولش که دم است، دمِ در گیره از آن لیست سی هزار و دو نصفی دکتر آدرس بازدمم را فردا[…]

سفر-دراز-نباشد-به-پای-طالب-دوست

سفر دراز نباشد به پای طالب دوست – 91

دانلود دکلمه صوتی شعر سفر دراز نباشد به پای طالب دوست سعدی – غزل 91 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. که زنده ابدست آدمی که کشته اوست. شراب خورده معنی چو در سماع آید.     شعر سفر دراز نباشد به پای طالب دوست – غزل 91 – سعدی   سفر دراز[…]

امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را

امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را – 19

دانلود دکلمه صوتی امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را مولانا – غزل 19 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. می‌شد روان بر آسمان همچون روان مصطفا خورشید از رویش خجل گردون مشبک همچو دل.   امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را مولانا – غزل 19   امروز[…]

سرمست-درآمد-از-درم-دوست

سرمست درآمد از درم دوست – 90

دانلود دکلمه صوتی شعر سرمست درآمد از درم دوست سعدی – غزل 90 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. لب خنده زنان چو غنچه در پوست. چون دیدمش آن رخ نگارین.     شعر سرمست درآمد از درم دوست – غزل 90 – سعدی   سرمست درآمد از درم دوست لب خنده زنان[…]

شعر « زن ، زندگی ، آزادی» نسیم ترابی

شعر « زن ، زندگی ، آزادی» نسیم ترابی

شعر « زن ، زندگی ، آزادی» نسیم ترابی   دستِ خالی هم نبودیم امیدهایمان در دست آرزو بر تن کرده میرفتیم تا آیینه بکاریم درمسیرِ وزشِ نسیم … و نمیدانستیم جلیقه ی ضدِگلوله لازم است برای رویایی با رویا! •• چراغِ قرمز! ناله های خیابان! گلوله هایی که ازچراغِ قرمز، عبور میکردند! مرگ قوانین[…]

خبر داری که سیاحان افلاک

3 – شعر خبر داری که سیاحان افلاک – در استدلال نظر و توفیق

شعر خبر داری که سیاحان افلاک نظامی – خسرو و شیرین 3   خبر داری که سیاحان افلاک چرا گردند گِرد مرکز خاک   در این محرابگه معبودشان کیست وزین آمد شدن مقصودشان چیست   چه می‌خواهند ازین محمل کشیدن چه می‌جویند ازین منزل بریدن   چرا این ثابت است آن منقلب نام که گفت[…]