شعر این عکس که بر عکس خودم زیبا شد ایرج میرزا این عکس که بر عکس خودم زیبا شد تقدیم حضور حضرت والا شد مطالب بیشتر در: پیشنهاد ویژه برای مطالعه شعر پوزخند تد هیوز شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بالها مولانا – غزل 2 دانلود آهنگ[…]
شعر آمد به چمن برف شگرف خنکی ایرج میرزا آمد به چمن برف شگرف خنکی در قور که دید همچو برف خنکی ناگه ز دل غنچه برون آمد برف چون از دهن ملیح حرف خنکی مطالب بیشتر در: پیشنهاد ویژه برای مطالعه شعر پوزخند تد هیوز شعر[…]
شعر دیروز چه گلهای جهان افروزی ایرج میرزا دیروز چه گُلهای جهان افروزی امروز چه سرمای گلستان سوزی آرندۀ بَرد و آفرینندۀ وَرد روزی آن طور می پسندد روزی مطالب بیشتر در: پیشنهاد ویژه برای مطالعه شعر پوزخند تد هیوز شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده[…]
شعر ای دوست به ذات حق تعالی سوگند ایرج میرزا ای دوست به ذات حق تعالی سوگند کز هجر تو ساعتی نیم من خرسند وز یاد تو هیچ گه تغافل نکنم تا حشراگر برند بندم از بند مطالب بیشتر در: پیشنهاد ویژه برای مطالعه شعر پوزخند تد[…]
شعر دیدیم بسی چون تو درین عمر قلیل ایرج میرزا دیدیم بسی چون تو درین عمر قلیل کز کبر چو پشه بود در چشمش پیل ریشش بدمید و شد گدای سر کوی آری از ریش می شوند ابن سبیل مطالب بیشتر در: پیشنهاد ویژه برای مطالعه شعر[…]
شعر اکنون که هوای ری به سر دارم و بس ایرج میرزا اکنون که هوای ری به سر دارم و بس ملبوس همین پوست به بردارم و بس ز اسباب سفر که جمله مردم دارند من بنده همین عزم سفر دارم و بس مطالب بیشتر در: پیشنهاد[…]
شعر هر وقت که دیدی غضبت رو آورد ایرج میرزا هر وقت که دیدی غَضَبت رو آورد از یک تا صد شماره کن ای سره مرد در ضمن شماره عقلت آید سر جای دیگر نکنی آنچه نمی باید کرد مطالب بیشتر در: پیشنهاد ویژه برای مطالعه شعر[…]
شعر از شاعر به ملک التجار در طلب عهد وفای ایرج میرزا اقوال پر از مکر و فسون تو چه شد الطاف ز حد و عد برون تو چه شد با آن همه وعده ها که بر من دادی غاز تو چه شد بوقلمون تو چه شد ملک التجار: ایرج ز خراسان[…]
شعر پر شد در و دیوار بلد از گل و از لای – بلدیه ایرج میرزا پر شد در و دیوار بَلَد از گل و از لای کو خاک که گویم به سَرَت ای بلدیّه مطالب بیشتر در: پیشنهاد ویژه برای مطالعه شعر پوزخند تد هیوز شعر ای[…]
شعر دیشب دو نفر از رفقا آمده بودند – حیله ایرج میرزا دیشب دو نفر از رفقا آمده بودند در محضر من ساخته بر ماحضر از من همراه یکیشان پسری بود که گفتی چشمانش طلب میکند ارث پدر از من از در نرسیده به همان نظر اول دین و دل و دانش[…]
شعر مستوفی کل قصۀ چل طوطی شد – حکایت خلعت ایرج میرزا مستوفی کل قصۀ چل طوطی شد امسال چرا حکایت خلعتِ من هر روز همی وعده به فردا دهیم فردا نشود تمام در دورِ زَمَن در عهدۀ تعویق گر اُفتَد ز این پیش این خلعتِ آخر است یعنی که کفن […]
شعر پیوسته به جنگی تو به ما ای بچه ژاندارم ایرج میرزا بچه ژاندرام پیوسته به جنگی تو به ما ای بچه ژاندارم ما با تو به صلحیم و صفا ای بچه ژاندارم خواهی که شوی یاور، ار زان که به زودی یک چند بشو یاور ما ای بچه ژاندارم در مدرسه[…]
شعر این حاکم بی عرضه به ما اهل خراسان – هجو حاکم ایرج میرزا این حاکم بی عُرضه به ما اهل خراسان دردی نفرستاد و دوا نیز نبخشید گویند که از فرط لثامت به همه عُمر در راه خدا نان به گدا نیز نبخشید تنها نه از او خلق خدا خیر ندیدند[…]
شعر ای راد خدیو عدل پرور بنگر ایرج میرزا ای راد خدیوِ عدل پرور بنگر طفلی بودم آب به گوشم کردند خُدّامِ درت مگر که سُنّی بودند در قتل عمر سیاه پوشم کردند با حکم ولی عهد خود انصاف بده این خلعت را چرا به دوشم کردند مطالب بیشتر در:[…]
شعر دانی که چرا طفل به هنگام تولد ایرج میرزا علت بی تابی نوزاد دانی که چرا طفل به هَنگامِ تَوَلّد با ضَجّه و بی تابی و فریاد و فَغان است با آن که بَرون آمده از مَحبَسِ زه دان و امروز در این عرضۀ آزادِ جهان است با آن که در[…]
شعر ابلیس شبی رفت به بالین جوانی شراب ایرج میرزا ابلیس شبی رفت به بالین جوانی آراسته با شکل مهیبی سَر و بَر را گفتا که منم مرگ و اگر خواهی زنهار باید بگزینی تو یکی زین سه خطر را یا آن پدر پیر خودت را بکشی زار یا بشکنی از خواهر[…]
شعر خواهم که دهم جان به تو میل دلم اینست ایرج میرزا _ غزل 4 خواهم که دهم جان به تو میلِ دلم اینست ترسم که پسندت نشود مشکلم اینست پروا مکن از قتلِ من امروز که فردا شرطست نگویم به کسی قاتلم اینست منعم مکن از عشقِ بتان ناصِحِ مُشفِق دیریست[…]
شعر جانا چه شود گر تو در مهر گشایی ایرج میرزا در مدح امیرنظام جانا چه شود گر تو درِ مِهر گشایی وز در به در آیی و چو جانم به بر آیی دانی چه گذشتست و زِ ما حال نپرسی وز هیچ دَردی هیچ دَرِ ما نگشایی تایی برِ ما ،[…]
شعر برخیز که باید به قدح خون رز افگند ایرج میرزا در مدح نصرة الدوله عم زاده ناصرالدین شاه در تبریز گفته برخیز که باید به قدح خون رز افگند کِامد مهِ فروردین تا شد مهِ اسفند آورد نسیم آنچه همی باید آورد افگند صبا آنچه همی شاید افگند وقتست نگارا که[…]