فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

پادشاها نصیحتم شنو

پادشاها نصیحتم شنو

شعر پادشاها نصیحتم شنو _ ملک الشعرا بهار خطاب به محمدعلی شاه که قشون روس را به داخلهٔ کشور دعوت کرده بود   پادشاها نصیحتم شنو مملکت را به دست روس مده   نوعروسی است ملک وتو داماد به کسی دست نوعروس مده   روس اهریمنی است خونخواره به کف اهرمن دبوس مده   تا[…]

گیو تاجر نموده این اوقات

گیو تاجر نموده این اوقات _ گیو تاجر

شعر گیو تاجر نموده این اوقات _ گیو تاجر _ ملک الشعرا بهار    گیو تاجر نموده این اوقات چارقی چند وارد از لندن   مورد آزمون هر نادان مایه امتحان هر چلمن   رویه‌اش وصله‌ای ز چکمه زال زیره‌اش تخت چارق بهمن   سپر طوس بوده کز دم تیغ رفته ازکار، روز جنگ پشن[…]

دیده‌ای کس درون خلد مقیم

دیده‌ای کس درون خلد مقیم

شعر دیده‌ای کس درون خلد مقیم _ ملک الشعرا بهار  بهشت بی‌احباب – در سویس هنگام معالجه گفته است‌   دیده‌ای کس درون خلد مقیم خاطرش بستهٔ عذاب الیم   منم اندر سویس جسته مقام دل به تهران و امجدیه مقیم   عقل گوید که در بهشت بپای عشق گوبد برو به‌سوی جحیم   من[…]

چون سرابند سفلگان از دور

چون سرابند سفلگان از دور

شعر چون سرابند سفلگان از دور _ ملک الشعرا بهار  ترجمه یکی از قطعات ژان ژاک روسو   چون سرابند سفلگان از دور که نمایند بحرهای علوم   هرچه نزدیک‌تر شوی سویشان لاجرم بیشتر شوی محروم   رادمردان ز دور همچون کوه ناپدیدند و قدرشان مکتوم   سویشان هرچه می‌شوی نزدیک قدرشان بیشتر شود معلوم[…]

شاد باش ای وثوق دولت و دین

شاد باش ای وثوق دولت و دین

شعر شاد باش ای وثوق دولت و دین _ ملک الشعرا بهار  قطعه‌ در وصف وثوق‌الدوله   شاد باش ای وثوق دولت و دین که تو را روزگار کرد بزرگ   گر مهمات سخت ییش آید سهل گیرش که شد نبرد بزرگ   کارهای بزرگ و صعب و درشت رخ نماید چوگشت مرد بزرگ  […]

رفت از ایران قوام‌ السظه زانک

رفت از ایران قوام‌ السظه زانک

شعر رفت از ایران قوام‌ السظه زانک _ ملک الشعرا بهار  بعد از هجرت قوام ا‌لسلطنه در   رفت از ایران قوام‌ السظه زانک پهنه کوچک بدُ و نبرد بزرگ   روی ازین ره بتافت زبرا بود راه باربک و ره‌نورد بزرگ   پاره شد نسخهٔ پزشک‌، آری خسته‌بود این‌مریض و درد بزرگ   او[…]

شعر ای برادر ز بهر لذت نفس

ای برادر ز بهر لذت نفس

شعر ای برادر ز بهر لذت نفس _ ملک الشعرا بهار منت از مردمان پست مکش   ای برادر ز بهر لذت نفس سر ز هر شهوتی که هست مکش   از زنا و لواط روی متاب وز شراب و قمار دست مکش   غسل جز در زلال خمر مکن مسح جز بر کدوی مست‌مکش[…]

فعل در راستی گواهم بس

فعل در راستی گواهم بس

شعر فعل در راستی گواهم بس _ ملک الشعرا بهار  در وقعهٔ مهاجرت آزادی‌خوآهان به قم و شکستن دست بهار   فعل در راستی گواهم بس راست گفتم همین گناهم بس   گفتم از راستی بزرگ شوم در جهان این یک اشتباهم بس   ترک سرکرده‌ام به راه وطن دست در آستین گواهم بس  […]

ای بزرگان به من جواب دهید

ای بزرگان به من جواب دهید

شعر ای بزرگان به من جواب دهید _ ملک الشعرا بهار  سر و ته یک کرباس   ای بزرگان به من جواب دهید کاخر این ملک راکه دارد پاس   ای هژیران ری به من گویید کیست مسئول این خرابه اساس   از پس هجده سال سعی هنوز صید فقریم و بستهٔ افلاس   چشم[…]

والدین ار به روی فرزندان

والدین ار به روی فرزندان _ زبان مادر

شعر والدین ار به روی فرزندان _ زبان مادر _ ملک الشعرا بهار   والدین ار به روی فرزندان نگشایند از فضایل در   ضرر این جنایت آخر کار بازگردد به مادر و به پدر   قصهٔ مجرمی است بی‌تقصیر کرده در وی گناه غیر اثر   صورتی چون قمر دمیده به‌شب سیرتی چون به[…]

آن که کمتر شنید پند پدر

آن که کمتر شنید پند پدر _ پند پدر

شعر آن که کمتر شنید پند پدر _ پند پدر _ ملک الشعرا بهار    آن که کمتر شنید پند پدر روزگارش زیاده پند دهد   وان که را روزگار پند نداد تیغ زهر آبداده پند دهد     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  هر که دلارام دید از[…]

آفرین-خدای-بر-جانت

آفرین خدای بر جانت – 145

دانلود دکلمه صوتی شعر آفرین خدای بر جانت سعدی – غزل 145 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. که چه شیرین لبست و دندانت. هر که را گم شدست یوسف دل.   شعر آفرین خدای بر جانت – غزل 145 – سعدی   آفرین خدای بر جانت که چه شیرین لبست و دندانت[…]

آسمان با کسی وفا نکند

آسمان با کسی وفا نکند _ قطعه

شعر آسمان با کسی وفا نکند _ قطعه _ ملک الشعرا بهار   آسمان با کسی وفا نکند تا به هفتادکس جفا نکند   نکند پادشا گدایی را تا دوصد پادشا گدا نکند   آنچنان کارها شدست خراب که دگرگپ زدن کرا نکند   ور زنی بانگ بر کریوهٔ کوه کوه در پاسخت صدا نکند[…]

سال‌ها در فرنگ می گفتند

سال‌ها در فرنگ می گفتند _ قوهٔ برق و کهربا

شعر سال‌ها در فرنگ می گفتند _ قوهٔ برق و کهربا _ ملک الشعرا بهار   سال‌ها در فرنگ می گفتند قوهٔ « کهربا» چها باشد   چون بدیدند قدرتش گفتند این چنین قوه ازکجا باشد   گو بیایند خیا برق‌شناس کاین کرامات پیش ما باشد   رنگ زرد من و اشارهٔ دوست قوهٔ برق[…]

پافشاری و استقامت میخ

پافشاری و استقامت میخ _ پافشاری میخ

شعر پافشاری و استقامت میخ _ پافشاری میخ _ ملک الشعرا بهار   پافشاری و استقامت میخ سزد ار عبرت بشر گردد   هر چه کوبند بیش بر سر او پافشاریش بیشتر گردد     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  چو ازگشت زمان آلمان و اتریش از فیض خیالت[…]

آن شوخ‌چشم پاریسی

دیشب آن شوخ‌چشم پاریسی _ شوخ چشم پاریسی

شعر دیشب آن شوخ‌چشم پاریسی _  شوخ چشم پاریسی _ ملک الشعرا بهار   دیشب آن شوخ‌چشم پاریسی رقص را پایهٔ نکو برداشت   گاه دستی به اشتها افشاند گاه پایی به آرزو برداشت   قصه کوته حجاب عفت را ماهرانه ز پشت و رو برداشت   ناگهان پای نازکش لغزید بر زمین‌خورد و های‌وهو[…]

پادشاها همی نگویی هیچ

پادشاها همی نگویی هیچ

شعر پادشاها همی نگویی هیچ _ ملک الشعرا بهار براثر توقیف روزنامه نوبهار   پادشاها همی نگویی هیچ نامهٔ نغز نوبهار کجاست   آن که می‌داد مدح خسرو را در همه گیتی انتشار کجاست   آن که با مهر شاه گیتی داشت بر همه گیتی افتخار کجاست   آن که از دشمنان شاه نخواست زر[…]

بنده را جایگه دو داد خدای

بنده را جایگه دو داد خدای _ خانهٔ آخرت

شعر بنده را جایگه دو داد خدای _ خانهٔ آخرت _ ملک الشعرا بهار    بنده را جایگه دو داد خدای هم بدین‌،‌ نیک بنده را بنواخت   تا بدان جایگه کشاند جان چون ازین جای تن همی پرداخت   چون در اینجاش خانه بایستی هم در آنجاش خانه باید ساخت   ای دربغ آن[…]

دوشم-آن-سنگ-دل-پریشان-داشت

دوشم آن سنگ دل پریشان داشت – 131

دانلود دکلمه صوتی شعر دوشم آن سنگ دل پریشان داشت سعدی – غزل 131 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. یار دل برده دست بر جان داشت. دیده در می‌فشاند در دامن.   شعر دوشم آن سنگ دل پریشان داشت – غزل 131 – سعدی   دوشم آن سنگ دل پریشان داشت یار[…]

نه-خود-اندر-زمین-نظیر-تو-نیست

نه خود اندر زمین نظیر تو نیست – 126

دانلود دکلمه صوتی شعر نه خود اندر زمین نظیر تو نیست سعدی – غزل 126 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. که قمر چون رخ منیر تو نیست. ندهم دل به قد و قامت سرو.   شعر نه خود اندر زمین نظیر تو نیست – غزل 126 – سعدی   نه خود اندر[…]

لب لعل تو می‌ فروشی کرد

لب لعل تو می‌ فروشی کرد _ 45

شعر لب لعل تو می‌ فروشی کرد _ غزل45 _ ملک الشعرا بهار    لب لعل تو می‌ فروشی کرد چشم مست تو باده‌نوشی کرد   این خطاها چو دید حاجب حسن زان خط سبز پرده‌پوشی کرد   چه پراکنده گفت زلف‌، که دوش خم شد و با تو سر به گوشی کرد   راز[…]

گرچه-کان-خرد-مرا-دانی-خاقانی

گرچه کان خرد مرا دانی – ۲۱۹

گرچه کان خرد مرا دانی خاقانی – قصیده ۲۱۹ امام مطلق نجم المله والدین ابوالفضایل احمد سیمگر در مدح خاقانی گفته بود   گرچه کان خرد مرا دانی عاجزم در نهاد خاقانی   صورت روح پاک می‌بینم متدرع به شخص انسانی   افضل الدین امیر رملک سخن شارح رمزهای پنهانی         شعر[…]

روز-وصلم-قرار-دیدن-نیست

روز وصلم قرار دیدن نیست – 124

دانلود دکلمه صوتی شعر روز وصلم قرار دیدن نیست سعدی – غزل 124 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. شب هجرانم آرمیدن نیست. طاقت سر بریدنم باشد.   شعر روز وصلم قرار دیدن نیست – غزل 124 – سعدی   روز وصلم قرار دیدن نیست شب هجرانم آرمیدن نیست   طاقت سر بریدنم[…]

رقم قتل ما به دست حبیب

رقم قتل ما به دست حبیب _ 12

شعر رقم قتل ما به دست حبیب _ غزل12 _ ملک الشعرا بهار    رقم قتل ما به دست حبیب چون مخالف نداشت شد تصویب   خامشی به مجلسی که در آن نیست یک تن سخن‌شناس و لبیب   خوبشتن را میان خیل خران خر نسازد به حکم عقل‌، ادیب   گورخر را چه حاجت[…]

گر که صدر اندر اصفهان نبدی

گر که صدر اندر اصفهان نبدی

شعر گر که صدر اندر اصفهان نبدی ملک الشعرا بهار صدر اصقهان   گر که صدر اندر اصفهان نبدی اصفهان نیمهٔ جهان نبدی   گر نبودی زبان گویایش در دهان ادب زبان نبدی   ور نبودی بیان شیوایش خرد لنگ را بیان نبدی   گر نبودی بلند منبر او زی سماوات نردبان نبدی   ور[…]

مردن اندر شجاعت ادبی

مردن اندر شجاعت ادبی – شجاعت ادبی

شعر مردن اندر شجاعت ادبی – شجاعت ادبی ملک الشعرا بهار   مردن اندر شجاعت ادبی بهتر از چاپلوسی و جلبی   من برآنم که نیست زیرسپهر صفتی چون شجاعت ادبی   نجبای جهان شجاعانند به شجاعت در است منتجبی   راست باش و مدار باک از کس این بود خوی مردم عصبی   سخت‌رویی[…]

دوش چون برشد آن درفش سیاه

دوش چون برشد آن درفش سیاه

شعر دوش چون برشد آن درفش سیاه ملک الشعرا بهار  ماجرای زمستان   دوش چون برشد آن درفش سیاه گشت پیدا طلایهٔ دی‌ماه   تیره ابری برآمد از بر کوه که بپوشید پرده بر رخ ماه   وان قنادیل زر فرو مردند از بر این فراشته خرگاه   بادی از مرز شهریار دمید که به[…]

ای صبا رو به جانب تهران

ای صبا رو به جانب تهران

شعر ای صبا رو به جانب تهران ملک الشعرا بهار  پیام به یاران تهران    ای صبا رو به جانب تهران دوستان را ز من سلام رسان   دوست گفتم زگفت خود خجلم دوستی رخت بست از طهران   همه مانند کبک در دی ماه کرده سرها به زبر برف نهان   همه بیمعنی‌اند و[…]

ای پزشکی خطت رسید به من

ای پزشکی خطت رسید به من

شعر ای پزشکی خطت رسید به من ملک الشعرا بهار  پاسخ به کاظم پزشکی   ای پزشکی خطت رسید به من چون به یعقوب پیر، پیراهن   خطی آنجا نبشته دیدم نغز که شد از آن دو چشم من روشن   شیوهٔ میر و شیوهٔ درویش هر دوان درتنیده در یک فن   چون دو[…]

چون بدرید صبح پیراهن

چون بدرید صبح پیراهن – فوج آهن

شعر چون بدرید صبح پیراهن – فوج آهن ملک الشعرا بهار   چون بدرید صبح پیراهن جلوه گر گشت فوجی از آهن   سپهی کز نهیب نیزهٔ او بردرد چرخ پیر پیراهن   لشگری کانعطاف خنجر وی بگسلاند ز کهکشان جوشن   چون‌ برآید غریو، ‌روز نبرد فوج‌ آهن ‌به جنبش آرد تن   آهنین[…]