هدمان ایثار و نطق باشد کردیز

«هدمان » ایثار و نطق باشد «کردیز»

«هدمان » ایثار و نطق باشد «کردیز»   «هدمان » ایثار و نطق باشد «کردیز» تنبار تقی ز تهمت و حلم «غریز»   «فیمان » تکمیل حسن و قول و عمل است انفاق تحیرات بود «انور» نیز     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را[…]

تو سنگ قناعت و ذکا باشد نیراس

«تو سنگ » قناعت و ذکا باشد «نیراس »

«تو سنگ » قناعت و ذکا باشد «نیراس »   «تو سنگ » قناعت و ذکا باشد «نیراس » هزالی و مایه سبکی دان «گیراس »   «فرساد» عدالت و سخا شد «رزواس » میدان تو سخن چینی و غیبت «پرتاس »     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم[…]

گر تاج بود عزم و یا هست پچیو

«گر تاج » بود عزم و یا هست «پچیو»

«گر تاج » بود عزم و یا هست «پچیو»   «گر تاج » بود عزم و یا هست «پچیو» «ور سنگ » بود عجب و وقار است «رزیو»   «سیفود» تواضع و شهامت «سیفور» «برکان » جهل است و کودنی هست «غلیو»     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم[…]

بیشرمی «سلجن » است و عفت «هیوند»

بیشرمی «سلجن » است و عفت «هیوند»

بیشرمی «سلجن » است و عفت «هیوند»   بیشرمی «سلجن » است و عفت «هیوند» حقد است «سرول » و غدر باشد «نیوند»   «نیمول » عبوس و «نیوتور» آمد کبر طیس است تپنک و فهم باشد «بیوند»     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت[…]

سبعه منحوسه هفت اختر شومند

سبعه منحوسه هفت اختر شومند

سبعه منحوسه هفت اختر شومند سبعه منحوسه   سبعه منحوسه هفت اختر شومند نحس و ترش روی و زشت در همه احیان   کید و غطیط و غریم باشد و سرموس نیز گلاب است و ذوذوابه و لحیان     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت[…]

بتا توئی که قدت سرو باغ کاشمر است

بتا توئی که قدت سرو باغ کاشمر است

بتا توئی که قدت سرو باغ کاشمر است در دانش زمین و بخشهای او از گفته پیشینیان   بتا توئی که قدت سرو باغ کاشمر است رخت بهار ختن بوستان کاشغر است   مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات ز بحر مجتث این چامه تنگی از شکر است   چو شرق و غرب زمین خاور است و[…]

کوره های فارس را نام از کیان و پیشداد

کوره های فارس را نام از کیان و پیشداد

کوره های فارس را نام از کیان و پیشداد  در نامهای کوره های فارس   کوره های فارس را نام از کیان و پیشداد اردشیر، استخر و داراب، است و شاپور و قباد     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن شنیدم[…]

قبایل عرب عابری است پنج گروه

قبایل عرب عابری است پنج گروه

قبایل عرب عابری است پنج گروه در اسامی قبایل عرب   قبایل عرب عابری است پنج گروه که مانده ز ایشان اسمی تهی زرسمم بود   اگر بپرسی اسماء رهطشان گویم جدیس و جرهم و عملیق و عاد و طسم بود     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست[…]

بتاقند مکرر پنج قسم است

بتاقند مکرر پنج قسم است

بتاقند مکرر پنج قسم است در اقسام قند مکرر   بتاقند مکرر پنج قسم است که با لعلت به دشنامی نیرزد   «سلیمان » و «فانیذ» است و «ابلوج » چهارم «سنجری » پنجم «تبرزد»     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم[…]

در اوستا بود آن روز نخسین اهنود

در اوستا نام هفت امشاسپندان خدای

در اوستا نام هفت امشاسپندان خدای نامهای امشاسپندان که ایزدی فروغند   در اوستا نام هفت امشاسپندان خدای شد «اهوره مزده » آنگهه وهمن و اردیبهشت   از پس شهریور اسپندارمد خرداد دان پس امرداد است کش بی مرگی آمد سرنوشت   «اولین » یعنی که یزدان زنده دانا بود دومین اندیشه اش نیکوست بی[…]

دین زرتشت که روشن ز فروغش در و دشت

دین زرتشت که روشن ز فروغش در و دشت

دین زرتشت که روشن ز فروغش در و دشت پایه آیین مازدیسی بر سه چیز است   دین زرتشت که روشن ز فروغش در و دشت پایه اش بر همت و هوخت بود با هورشت   چم اینان «منشن » باشد و کوشن،کنشن و این سخن ار همه جا گفته چو در گات و چه[…]

ایزد فروغهای سپهری که هفت شد

ایزد فروغهای سپهری که هفت شد

ایزد فروغهای سپهری که هفت شد ایزدان فروغهای آسمان   ایزد فروغهای سپهری که هفت شد باشد اشاش و هور و مثر ماه و تشتری   آنگاه آسمان و انیران که تافته است زین هفت نور چرخ مه و مهر و مشتری     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم[…]

نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد

نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد

نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد یشتهای اوستا   نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد در اوستا برنهاد از دانش و فرهنگ و داد   اورمزد، آبان و خورشید است و مهر و فرودین پس «ورهرام » است و دین آنگاه «ارد» و زامیاد     مطالب بیشتر در:    […]

پنج «فرجود» پدید آمده ازشت زرتشت

پنج «فرجود» پدید آمده ازشت زرتشت

پنج «فرجود» پدید آمده ازشت زرتشت فرجودهای پنجگانه اشوزرتشت   پنج «فرجود» پدید آمده ازشت زرتشت که به پیغمبریش راست بود پنج گواه   آتش «آذربرزین » که همی سوخت بحود «چوبدستی » که بدان کور برفتی در راه   «سرو کشمر» که چو بیخش بدل خاک نشاند شد بسی کشن و تنومند پس از[…]

زان هفت اختر بداندر فرس هفت آتشکده

زان هفت اختر بداندر فرس هفت آتشکده

زان هفت اختر بداندر فرس هفت آتشکده نام هفت آتشکده پارسیان   زان هفت اختر بداندر فرس هفت آتشکده کاندران آذر پرستیدند از خرد و درشت   از دم احمد بپژمرد آن همه شمع و چراغ راستی گوئی هزاران شعله را یک باد کشت   نام آنها سربسر گرد است در یک بیت من گر[…]

ترا باید که هفت اندام هنگام نماز اندر

ترا باید که هفت اندام هنگام نماز اندر

ترا باید که هفت اندام هنگام نماز اندر هفت اندام مردم نمازی   ترا باید که هفت اندام هنگام نماز اندر فروسایی به خاک تیره در کیش مسلمانی   وگر از نام هفت اندام پرسی گویمت اینک دو شست پای و دو زانو و دو پنجه دست و پیشانی     مطالب بیشتر در:  […]

هفت پیرایه شد بروی بتان

هفت پیرایه شد بروی بتان

هفت پیرایه شد بروی بتان هفت قلم آرایش زنان   هفت پیرایه شد بروی بتان که از آن باغ حسن سیرآب است   وسمه و سرمه و نگار و خچک زرک و غازه و سپیداب است     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست[…]

ای همایون‌سرشت پاک‌نژاد

ای همایون‌سرشت پاک‌نژاد

ای همایون‌سرشت پاک‌نژاد در تطبیق ماه‌های پارسی با قبطی   ای همایون‌سرشت پاک‌نژاد وی گرامی ادیب فاضل راد   فاعلاتن مفاعلن فعلات جوی بحر خفیف از این سرواد   ماه فرسی قرینه قبطی بشنو از من که گفته است استاد   «طوبه » «امشیر» و «برمهات » بود فرودین ماه و اردی و خرداد  […]

نام انگشتان مردم در زبان پارسی

نام انگشتان مردم در زبان پارسی

نام انگشتان مردم در زبان پارسی نیز نام انگشتان به پارسی   نام انگشتان مردم در زبان پارسی با تو گویم اندرین سرواد اگر داری پسند   شست و دشنامی میانه دان و بینام و کلیک وین دو را نام دگر «کوته دراز» است و کلند     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه[…]

چار سوی کرانه گیتی

چار سوی کرانه گیتی

چار سوی کرانه گیتی در شناسائی چهار سوی زمین   چار سوی کرانه گیتی گر بخواهی ز شعر من بشنو   مشرق و مغرب و جنوب و شمال خاور و «باختر» «نسار» و بتو     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن[…]

همان کیوان ابا برجیس و بهرام

همان کیوان ابا برجیس و بهرام

همان کیوان ابا برجیس و بهرام نامهای دزدمه در دساتیر   همان کیوان ابا برجیس و بهرام «سناشیر» است و «برهستی » چو بلرام   «هرامید» است خورشید جهانتاب نپید آمد همان بیدخت پدرام   «کلنگ » از تیردان مه «فامشید» است بفرشیم «دساتیر جی افرام »     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد[…]

شت جی افرام در دساتیرش

شت جی افرام در دساتیرش

شت جی افرام در دساتیرش نامهای بروج در دساتیر   شت جی افرام در دساتیرش از بروج این چنین کند تعبیر   بره و گاو باد و پیکردان گات و کام است و نیز «دام سریر»   باز «خرچنگ » و «شیر» و «خوشه » بود همچو «هرچنگ » و «شار» و «ادشه » نویر[…]

آن ده و دو کوشک کامد خانه سیارگان

آن ده و دو کوشک کامد خانه سیارگان

آن ده و دو کوشک کامد خانه سیارگان نامهای بروج به پارسی   آن ده و دو کوشک کامد خانه سیارگان بره و گاو و دو پیکر باشد و خرچنگ دان   شیر و خوشه پس ترازو کژدم است آنگه کمان بعد از آن بزغاله را با دول و ماهی باز خوان     مطالب[…]

ای که دل‌ها را کشد زنجیر زلفت در کمند

ای که دل‌ها را کشد زنجیر زلفت در کمند

ای که دل‌ها را کشد زنجیر زلفت در کمند نام انگشتان به زبان فارسی و تازی و فرانسه   ای که دل‌ها را کشد زنجیر زلفت در کمند کام شکر کرده تلخ از رشک لعل نوشخند   فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات از رمل این قطعه را برخوان به آواز بلند   نام پنج انگشت را[…]

در اوستا بود آن روز نخسین اهنود

در اوستا بود آن روز نخسین «اهنود»

در اوستا بود آن روز نخسین «اهنود» نامهای پنج دزدیده در اوستا   در اوستا بود آن روز نخسین «اهنود» دوم از پنجه دزدیده همی دان «اشتود»   باز «اسپنتمد» آنگاه «وهو خشتو» دان هشتویش است و «اورداد» بر او گاه فزود     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم[…]

پنج دزدیده که در آخر ماه آبان

«پنج دزدیده » که در آخر ماه آبان

«پنج دزدیده » که در آخر ماه آبان در اسامی خمسه مسترقه بپارسی   «پنج دزدیده » که در آخر ماه آبان موبد پارسی اندرین هر سال فزود   نامشان را چو ز استاد بپرسیدم گفت آفرین، فرخ، فیروز، دگر راست، درود     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم[…]

روز اول باشد از ماه جلالی جشن ساز

روز اول باشد از ماه جلالی جشن ساز

روز اول باشد از ماه جلالی جشن ساز نامهای روز ماههای جلالی   روز اول باشد از ماه جلالی جشن ساز روز دوم «رزم نه » دان روز سوم سرفراز   کش نشین و نوشخوار و غمزدا و رخ فروز مال بخش و زرفشان و نامجوی ای دلنواز   رزم گیر و کینه کش پس[…]

روز ماه پارسی باشد نخستین اورمزد

روز ماه پارسی باشد نخستین اورمزد

روز ماه پارسی باشد نخستین اورمزد روزهای ماه های پارسیان   روز ماه پارسی باشد نخستین اورمزد بهمن و اردیبهشت آنگاه شهریور بود   باز اسپندار مذ خرداد امرداد آمده هفتمین دی بادر است و هشتمین آذر بود   آنگهی آبان و خورشید است و ماه و تیر و گوش نام روز تیر اندر نامها[…]

ای آنکه روی تو بر مه فروغ‌بخش بود

ای آنکه روی تو بر مه فروغ‌بخش بود

ای آنکه روی تو بر مه فروغ‌بخش بود در شمارهٔ نام‌های هفت کشور   ای آنکه روی تو بر مه فروغ‌بخش بود غمت به خرمن دل‌ها چو آذرخش بود   مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن ز بحر محبث این قطعه نوربخش بود   به پارسی بشمر نام‌های هفت اقلیم که هر یکی را از اختری درخش[…]

شد چار صف آراسته اندر بر جمشید

شد چار صف آراسته اندر بر جمشید

شد چار صف آراسته اندر بر جمشید تقسیم طبقات رعیت به فرموده جمشیدشاه   شد چار صف آراسته اندر بر جمشید از مردم این بوم که والا گهرانند   «کاتوز» بدان طایفه گویند که از دین وز دانش و فرهنگ و هنر با خبرانند   نیسار شد آن قوم سلحشور و سپاهی کاندرگه کوشش همه[…]