شعر ادیب الممالک با فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

مژده ای دل که ز ره قافله داد آمد

مژده ای دل که ز ره قافله داد آمد – غزل49

شعر مژده ای دل که ز ره قافله داد آمد _ غزل49 _ ادیب الممالک    مژده ای دل که ز ره قافله داد آمد نایب السلطنه با داد خداداد آمد   بحر علم آمد و از گوهر تابان زد موج کوه عزم آمد و با پنجه پولاد آمد   ناصرالملک ابوالقاسم مسعود ز راه[…]

پرده یکسو شد و معشوقه پدیدار آمد

پرده یکسو شد و معشوقه پدیدار آمد – غزل47

شعر پرده یکسو شد و معشوقه پدیدار آمد _ غزل47 _ ادیب الممالک    پرده یکسو شد و معشوقه پدیدار آمد دل در ایوان نظر از پی دیدار آمد   از رخ پردگیان حرم حسن و عفاف پرده افتاد و رخ دوست پدیدار آمد   سرو بی کفش و کله مست خرامید به باغ گل[…]

هر زمان غره شوال ز در بازآید

هر زمان غره شوال ز در بازآید – غزل35

شعر هر زمان غره شوال ز در بازآید _ غزل35 _ ادیب الممالک    هر زمان غره شوال ز در بازآید فال نیکی است که از دور قمر بازآید   عید باز آمد و ماه رمضان رفت ولیک آمده باز رود رفته ز در بازآید   عادت روزه بر این است که چون شد به[…]

مژده ایدل که ز ره موکب شه بازآمد

مژده ایدل که ز ره موکب شه بازآمد – غزل33

شعر مژده ایدل که ز ره موکب شه بازآمد _ غزل33 _ ادیب الممالک    مژده ایدل که ز ره موکب شه بازآمد موکب شاه جوانبخت ز ره بازآمد   خسروان جمله نهادند کله بر در شاه وین ملک با سپه و چتر و کله بازآمد   ای گنهکاران خیزید و شتابید که شه پی[…]

چینیان باک مدارید و دل آسوده شوید

چینیان باک مدارید و دل آسوده شوید – غزل25

شعر چینیان باک مدارید و دل آسوده شوید _ غزل25 _ ادیب الممالک  ایضا از زبان چین   چینیان باک مدارید و دل آسوده شوید هم به پیروزیتان باد و اقبال نوید   چین بسی لشکری بری و بحری دارد که بدیشان بتوان داشت دو صد گونه امید   سپه خشکی و دریائی ما هر[…]

دور باد از من و یارانم خونریز نبرد

دور باد از من و یارانم خونریز نبرد – غزل24

شعر دور باد از من و یارانم خونریز نبرد _ غزل24 _ ادیب الممالک  چند قطعه ای که مرحوم ادیب الممالک درباره چین و منچوری و روس و ژاپن در مجله ادب سال سوم ۱۳۲۲ه.ق و ۲۵ آوریل ۱۹۰۴ درج کرده است   دور باد از من و یارانم خونریز نبرد که تنم از آن[…]

این گهر از یم رخشنده که کان شرف است

این گهر از یم رخشنده که کان شرف است – غزل22

شعر این گهر از یم رخشنده که کان شرف است _ غزل22 _ ادیب الممالک  در وصف قنات عین الشرف که نیرالدوله در صحن مطهر جاری ساخته   این گهر از یم رخشنده که کان شرف است ژرف بحریست که ماهش در و چرخش صدفست   اثر همت شهزاده رخشنده گهر زاده طبع ملکزاده خورشید[…]

عجبی نیست مر آن آیت ربانی را

عجبی نیست مر آن آیت ربانی را – غزل3

شعر عجبی نیست مر آن آیت ربانی را _ غزل3 _ ادیب الممالک  غزل در جواب تقریظ حجة الاسلام فرماید   عجبی نیست مر آن آیت ربانی را گر کند زنده ز نو حکمت لقمانی را   ای بتاریک شب کفر برافروخته باز پدرت در ره دین شمع مسلمانی را   اگر آن آیت رخشنده[…]

سزد ار سجده برد میر فراهانی را

سزد ار سجده برد میر فراهانی را – غزل2

شعر سزد ار سجده برد میر فراهانی را _ غزل2 _ ادیب الممالک    سزد ار سجده برد میر فراهانی را گر ز خاقان گذرد مرتبه خاقانی را   ای امیر قرشی زاده کت اعجاز سخن بند بر ناطقه زد منطق سحبانی را   گر برند اینگهر نظم تو در سوق عکاظ کس پشیزی نخرد[…]

ابا جعفر یشتافک السمع والبصر

ابا جعفر یشتافک السمع والبصر

شعر ابا جعفر یشتافک السمع والبصر _ ادیب الممالک  رقعه   ابا جعفر یشتافک السمع والبصر کفلمئان مشتاق الی الماء والنهر   و قد تفتقدک العین من بعد فقدها کما فی اللیالی السود یفتقد القمر   شهدتک فاستغیت عنک من الوری و من یتبع بعدالمشاهدة الاثر؟   رایتک ما فوق الروایات فی العلی و من[…]

به چراگاه چو در شد سپه انجم

به چراگاه چو در شد سپه انجم

شعر به چراگاه چو در شد سپه انجم _ ادیب الممالک    به چراگاه چو در شد سپه انجم کوفتندی بسر سبزه غزالان سم   شاخ بزغاله شکستند و حمل گردید حامل از نطفه خورشید نه از انجم   بره پیوست به آهو سر شب زان پیش که شود پیدا از گرگ سحرگه دم  […]

ای صبا گر رهت افتاد بر آن گوشه بام

ای صبا گر رهت افتاد بر آن گوشه بام

شعر ای صبا گر رهت افتاد بر آن گوشه بام _ ادیب الممالک    ای صبا گر رهت افتاد بر آن گوشه بام نائب السلطنه را بر زمن خسته پیام   کای خداوند هنرپرور دانشور راد که رفیع است ترا قدر و منیع است مقام   سالها خواستم از حق که بکام تو رود چرخ[…]

خسرو شرق سوی غرب همیکرده سفر

خسرو شرق سوی غرب همیکرده سفر

شعر خسرو شرق سوی غرب همیکرده سفر _ ادیب الممالک    خسرو شرق سوی غرب همیکرده سفر باختر گشته ز نو مطلع مهر خاور   ابر و باد ار نبود توسن فرخ پی شه از چه پیماید کوه و کند از بحرگذر   ورنه شمس و قمرست اینملک چرخ سریر از چه رو گرد زمین[…]

مژده ای دل که ز ره قافله داد آمد

مژده ای دل که ز ره قافله داد آمد

شعر مژده ای دل که ز ره قافله داد آمد _ ادیب الممالک    مژده ای دل که ز ره قافله داد آمد نایب السلطنه با داد خدا داد آمد   بحر علم آمد و از گوهر تابان زد موج کوه عزم آمد و با پنجه پولاد آمد   ناصرالملک ابوالقاسم مسعود ز راه با[…]

این نبینی که چو هنگام بهار آید

این نبینی که چو هنگام بهار آید

شعر این نبینی که چو هنگام بهار آید _ ادیب الممالک    این نبینی که چو هنگام بهار آید شاخ خرم شود و غنچه به بار آید   نک بهار آمد و خندید گل سوری که بخندد گل سوری چو بهار آید   همچنان مریم گلها شود آبستن همچنان عیسی گل بر سر دار آید[…]

روز میلاد شهی راد و عظیم الشانست

روز میلاد شهی راد و عظیم الشانست

شعر روز میلاد شهی راد و عظیم الشانست _ ادیب الممالک در میلاد حضرت مهدی موعود قائم آل محمدعج سروده است   روز میلاد شهی راد و عظیم الشانست کایة الله علی دائرة الامکانست   کاشف وحی و گشاینده تاویل که خود سر تنزیل نبی ترجمه فرقانست   شمع ناسوت نماینده ملک و ملکوت کانچه[…]