روزگاری که از طلایه مرگ

روزگاری که از طلایه مرگ

روزگاری که از طلایه مرگ در ضعف پیری و سبب منظوم ساختن آیین نصیری فرماید   روزگاری که از طلایه مرگ شاخ عمر مرا خزان شد برگ   ریخت در جویبار و گلبن خشک برف و کافور جای سنبل و پشک   نعمت و ناز رخت بسته زکوی سر بچوگان تن فتاده چو گوی  […]

چون گذارت فتد بگورستان

چون گذارت فتد بگورستان

چون گذارت فتد بگورستان در زیارت خفتگان بستر خاک   چون گذارت فتد بگورستان بر مزار گذشتگان بر خوان   که سلام علیکم ای احباب ای اسیران خاک و رفته بخواب   ای به صد آرزو غنوده بخاک دارم امید از شه سهاک   اولا رهروان و مردان را معنی سیر رهنوردان را   کرم[…]

غسل روزه حقیقت این است

غسل روزه حقیقت این است

غسل روزه حقیقت این است آیین غسل و روزه حقیقت سه روزه   غسل روزه حقیقت این است راه دین و طریقت این است   که بگوئی زصدق دل یکبار جستم از پیر خرقه این اسرار   دیدن یار و ساغر ابرار نام طاس مقدس رزبار   اولش هست یار و آخر یار حکم خاوندگار[…]

از جنابت چو دامنت آلود

از جنابت چو دامنت آلود

از جنابت چو دامنت آلود آیین غسل جنابت   از جنابت چو دامنت آلود بایدت در زمان غسل سرود   که کنم غسل غسل از پی یار حق بکار است و پاک شد مردار   ابتدا هست یار و آخر یار حکم خاوندگار عزت دار     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای[…]

ابتدا هست یار و آخر نیز

ابتدا هست یار و آخر نیز

ابتدا هست یار و آخر نیز آیین نصیری   ابتدا هست یار و آخر نیز حکم خاوندگار حی عزیز   آنچه بنوشته اندرین ورق است شرط و اصل شدن باهل حق است   اهل حق را درین دوازده ماه ده و دو خدمت است بی اکراه   هر که در راه حق نیاز برد رو[…]

سال سی و شش نهد شاه آزادی برخش

سال سی و شش نهد شاه آزادی برخش

سال سی و شش نهد شاه آزادی برخش خبر دادن تیمور از انقلاب روس   سال سی و شش نهد شاه آزادی برخش می دهد سالار قدرت هر کسی را بهر و بخش   راست می بینم که آشوبی بود در سی و دو حق همی داند که من آنروز شادم یا که تو  […]

بشنو ای فرزند تا ازین دفتر

بشنو ای فرزند تا ازین دفتر

بشنو ای فرزند تا ازین دفتر راز تیموری   بشنو ای فرزند تا ازین دفتر خانمت از بر راز تیموری   یک گروهی را بینم اندر سر جقه عدل است تاج منصوری   حرفشان باشد سکه اندر زر حکمشان جاری در همه کشور   کس نگوید چون کس نپیچد سر چون رسد زایشان حکم و[…]

باری اندر دین چو من حیران شدم

باری اندر دین چو من حیران شدم

باری اندر دین چو من حیران شدم   باری اندر دین چو من حیران شدم درهمه راه و رهی پویان شدم   اهل حق را بود پیرو مرشدی با نشان و خوب و پاک از هر بدی   نام او شیخ نظر پیش از علی با کرامت بود و هم بینا دلی   داده از[…]

فروزنده تخت و دیهیم و گاه

فروزنده تخت و دیهیم و گاه

فروزنده تخت و دیهیم و گاه   فروزنده تخت و دیهیم و گاه بتن یادگار منوچهر شاه   بیفزود بر بندگانش امید در علم را پادشه شد کلید   بسی سال گردون گردنده گشت که خون بارد از دیده زان سرگذشت   کنون جهل را دست بر بست و پای مظفر شهنشاه ایران خدای  […]

طبیبی زخلخال آمد بری

طبیبی زخلخال آمد بری

طبیبی زخلخال آمد بری در هجو میرزا بابا طبیب خلخالی   طبیبی زخلخال آمد بری کمر بسته وزرد رخ همچو نی   سر و پوز او همچو بوزینه بود زنخدانش آویزه سینه بود   بشخصه رخش همچو صفرای من بعینه سرش همچو سر نای من   کنون هفت سال است کو خوانده طب ولی توبه[…]

استاد محمد آنکه دلاک بود

استاد محمد آنکه دلاک بود

استاد محمد آنکه دلاک بود در هجو استاد محمد دلاک   استاد محمد آنکه دلاک بود همچون دم تیغ خویش ناپاک بود   مقراض اجل تسمه عمرش ببرد وزنشتر من زخم دلش چاک بود   باید نگریست تیغ همچون نیشش تا اجر دهم ز طبع خیراندیشش   گر کند شود کند نهم بر پایش ور[…]

بزن ای دلبر هر هفت کرده

بزن ای دلبر هر هفت کرده

بزن ای دلبر هر هفت کرده بند سوم   بزن ای دلبر هر هفت کرده نوای دوستی را هفت مرده   مفاعلین مفاعلین مفاعیل هزج آغاز کن در هفت پرده   سروده و ستروع آهنگ است پرده دلیر و چابک و جنگی نبرده   بط صهبا و میر باده نوشان دگر نوباوه بطیخ سرده  […]

از جماعت اولین نقطه ستان

از جماعت اولین نقطه ستان

از جماعت اولین نقطه ستان ایضا   از جماعت اولین نقطه ستان بر سر شکل طریق اندر نشان   تا طریقت عتبة الداخل شود شکل لحیان بعد از آن حاصل شود   بعد از آن آن نقطه باز آور بجای نقطه دوم ببر ای نیک رای   بر طریق افزای تا گردد نقی پس جماعت[…]

فرد و سه زوج است لحیان اولین مسعود و خارج

فرد و سه زوج است لحیان اولین مسعود و خارج

فرد و سه زوج است لحیان اولین مسعود و خارج ایضا   فرد و سه زوج است لحیان اولین مسعود و خارج ناری و برجیس و جسم و جان و سیراعلی المعارج   فرد و زوجی فرد و زوجی قبض خارج چون شماری مال و اعوان سعد دوم شمسی و آبی و ناری   زوج[…]

هست لحیان نقطه کو را بزیر اندر سه خط

هست لحیان نقطه کو را بزیر اندر سه خط

هست لحیان نقطه کو را بزیر اندر سه خط در اصطلاحات رمل   هست لحیان نقطه کو را بزیر اندر سه خط لیک انگیس است چون زیر سه خط باشد نقط   حمره خط و نقطه بر فوق دو خط باز ایستاد هم بیاض است آنکه خط و نقطه در تحت اوفتاد   نصرة الخارج[…]

اشکال رمل اینست و بس خواهی اگر ترتیب آن

اشکال رمل اینست و بس خواهی اگر ترتیب آن

اشکال رمل اینست و بس خواهی اگر ترتیب آن   اشکال رمل اینست و بس خواهی اگر ترتیب آن لحن بقاع اعقفن، بغطج بود نرکیب آن     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن شنیدم خیمه ای از شاه روس مردم ایران[…]

یک نقطه خط شمار لحیان

یک نقطه خط شمار لحیان

یک نقطه خط شمار لحیان قطعه   یک نقطه خط شمار لحیان انگیس بعکس او همی دان   خط و نقط و دو خط به تقدیر حمره است و بیاض عکس آن گیر   دو نقطه دو خط برون نصرت دو خط دو نقط درون نصرت   نقطه خط و نقطه خط برون را قبض[…]

کجا شد فریدون زرین کلاه

کجا شد فریدون زرین کلاه

کجا شد فریدون زرین کلاه یادآوری از شاهان و دلیران باستان   کجا شد فریدون زرین کلاه کجا شد منوچهر گیتی پناه   کجا کیقباد آن یل سرفراز کجا شاه کاوس دشمن گداز   کجا رفت کیخسرو تاجدار چه شد شاه گشتاسب و اسفندیار   کجا رفت شاپور و شاه اردشیر که با دشنه درید[…]

چه خوش گفت با پور خود پهلوان

چه خوش گفت با پور خود پهلوان

چه خوش گفت با پور خود پهلوان تمثیل از گفتار پهلوان بفرزند   چه خوش گفت با پور خود پهلوان چو دیدش هم آغوش شیر ژیان   که گر زنده شیر نر اندر نبرد درد بر تنت چرم و نالی ز درد   از آن به که در گورت اندر کفن درد پنجه و ناخن[…]

ندیدی مگر کاندرین سال شوم

ندیدی مگر کاندرین سال شوم

ندیدی مگر کاندرین سال شوم تجاوزات همسایگان در جنوب و شمال   ندیدی مگر کاندرین سال شوم که آتش فرو زد بهر مرز و بوم   دو همسایه اندر هیاهو شدند بما شیر و با دشمن آهو شدند   به هر شهر لشگر کشید انگلیس به تاراج ده یار شد با رئیس   به هم[…]

چو همراز شد روس با انگلیس

چو همراز شد روس با انگلیس

چو همراز شد روس با انگلیس اولتیماتوم روس به ایران و تجاوزات او در سرحدات ایران   چو همراز شد روس با انگلیس همانند خالیگر و کاسه لیس   به بستند پیمان مهر استوار که با هم نباشند زنهار خوار   نخست از در کینه روس دژم به پیمان ایرانیان زد قلم   بسی کار[…]

سپس بهر تاراج این تاج و تخت

سپس بهر تاراج این تاج و تخت

سپس بهر تاراج این تاج و تخت نگارش عهدنامه   سپس بهر تاراج این تاج و تخت نشستند و پیمان به بستند سخت   که در خاک ایران سپارند راه به روز سپید و به شام سیاه   دلیرانش را خوار و خیره کنند چراغ شبش تار و تیره کنند   به هرجا پرستشگه ایزدی[…]

چو روس این سخن گفت با انگلیس

چو روس این سخن گفت با انگلیس

چو روس این سخن گفت با انگلیس موافقت انگلیس و تصدیق بر بستن عهد و پیمان   چو روس این سخن گفت با انگلیس بگفتش هلا زود پیمان نویس   که با هم نجوئیم راه دوئی نرانیم گفت از منی و توئی   بزودی کنیم این زمین را دو بهر ز دشت و که و[…]

چو پیمان شکن یار همسایه دید

چو پیمان شکن یار همسایه دید

چو پیمان شکن یار همسایه دید اشاره بمعاهده ۱۹۰۷   چو پیمان شکن یار همسایه دید کسی را به او نیست گفت و شنید   ز پیمان و عهد کهن دست شست سوی انگلیس آمد از در نخست   بدو گفت ایرانیان مرده اند وگر مرده نی سخت افسرده اند   در این خانه یک[…]

به ایرانیان روس بیداد کرد

به ایرانیان روس بیداد کرد

به ایرانیان روس بیداد کرد   به ایرانیان روس بیداد کرد گمانش که ایران تهی شد ز مرد   چو بیشه تهی ماند از نره شیر شغالان در آیند در وی دلیر   تن خفته را مرده پنداشتند پدید آمد آن کارزو داشتند   که خسبیده در بستر و مست خواب تهی باشد از هوش[…]

شاعری گفت که در راه حجاز

شاعری گفت که در راه حجاز

شاعری گفت که در راه حجاز   شاعری گفت که در راه حجاز بودم از شوق حرم در تک و تاز   در دل بادیه اشتر راندم وز دل پاک خدا را خواندم   گشتمی رهسپر خانه چو پیک گفتمی خانه خدا را لبیک   خواندمی هر نفس از قول کمیت بیت در منقبت اهل[…]

آن لحظه که در میان خون خفت

آن لحظه که در میان خون خفت

آن لحظه که در میان خون خفت تمثیل گرگ و بره   آن لحظه که در میان خون خفت آهسته بزیر لب همی گفت   ای از قدح غرور سرمست آلوده به خون بیگنه دست   ما کشته حرص و آز خلقیم پاره شکم و بریده حلقیم   محروم ز نعمت جهانیم بسته لب و[…]

کسی بر حکم بین الناس بگزین

کسی بر حکم بین الناس بگزین

کسی بر حکم بین الناس بگزین شرایط قضاوت   کسی بر حکم بین الناس بگزین که گویندت نیایی خوبتر زین   سزای مسند است آن پاک طینت که باشد فضلش افزون از رعیت   دم خصمش نسازد تار و تیره بلغزش دل نیازد خار و خیره   چو خصمان در برش سازنده حجت شود تاریک[…]

بشنو از من داستان مختصر

بشنو از من داستان مختصر

بشنو از من داستان مختصر   بشنو از من داستان مختصر رو در آن مجلس بیفکن یک نظر   فرقه ای گرم غزلخوانی شده مست حق در بزم روحانی شده   رو بر آن در کن که هرگز بسته نیست خسته آنجا شو که آنجا خسته نیست   عالمی پروانه این شمع شد دوست با[…]

بنام ایزدان امشاسپندان

بنام ایزدان امشاسپندان

بنام ایزدان امشاسپندان   بنام ایزدان امشاسپندان کز ایشان دیو و اهریمن به زندان   نخست افروزه اهورمزدا خدای زنده دادار توانا   خجسته و همن و اندیشه نیک که آموزیم از وی پیشه نیک   ستوده ایزد اردی بهشتی که باشد رسته از هر گونه زشتی   چو شهریور چو اسفندار مینا چو خرداد[…]

دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»