شعر خرمشهر و زخم هایی که ادامه دارند پوریا پلیکان
خمپاره خورد بازار شهر
سایهبانِ میوهفروشی سوراخ شد وُ
آفتاب دارد بچههایم را پلاسیده میکند.
تَرکِش راه افتاده در عضلاتِ خیابان
به میدان رسید
خمپاره خورده میدان شهر
مجسمهاش را از تکههای سُرب ساختهاند
وَ این سرباز
هر بار گریه کند
تَرکِش میچکد روی زمین
میچکد روی زنی
که زیرِ سایهاش خوابید
روی پسری
که مَرد شد وُ نفهمید
پدرش مَرد بود یا پسربچه.
تَرکِش خورده خرمشهر
خون میچکد از تابلوها و میدانهایش
از بازوی مجسمهها
از یادوارههای جنگ
از مجموعه شعر آن سر این جنازه را بگیر
Instagram & telegram: Pooria_pelican
Latest posts by پوریا پلیکان (see all)
- اوزان و بحرهای شعر فارسی - سپتامبر 24, 2023
- اشعار، ترجمهها و نقدهای احمد شاملو - سپتامبر 13, 2023
- اشعار احمد شاملو + بیوگرافی - سپتامبر 10, 2023
سلام درود پوریا جان منم بر اثر بمباران ترکش خوردم دمی بهره کلام زیبایت رفتم خون اتش دود بوی مرگ وحشت بسیار غم انگیز است همیشه پاینده سرافراز باشی