دانلود دکلمه صوتی شعر عکس روی تو چو در آینهٔ جام افتاد حافظ _ غزل 111+ پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر: عارف از خندهٔ مِی در طمعِ خام افتاد حُسن رویِ تو به یک جلوه که در آینه کرد.
شعر عکس روی تو چو در آینهٔ جام افتاد _ غزل 111 _ حافظ
عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد
عارف از خندهٔ مِی در طمعِ خام افتاد
حُسن رویِ تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آیینهٔ اوهام افتاد
این همه عکسِ می و نقشِ نگارین که نمود
یک فروغِ رخِ ساقیست که در جام افتاد
غیرتِ عشق، زبانِ همه خاصان بِبُرید
کز کجا سِرِّ غمش در دهنِ عام افتاد
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
اینم از عهدِ ازل حاصلِ فرجام افتاد
چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار؟
هر که در دایرهٔ گردشِ ایام افتاد
در خَمِ زلفِ تو آویخت دل از چاهِ زَنَخ
آه، کز چاه برون آمد و در دام افتاد
آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی
کار ما با رخِ ساقیّ و لبِ جام افتاد
زیرِ شمشیرِ غمش رقصکُنان باید رفت
کان که شد کشتهٔ او نیک سرانجام افتاد
هر دَمَش با منِ دلسوخته لطفی دگر است
این گدا بین که چه شایستهٔ اِنعام افتاد
صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی
زین میان حافظِ دلسوخته بدنام افتاد
شعر عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد صوتی
پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد حافظ است. این قطعهها توسط فاطمه زندی، فریدون فرحاندوز و سهیل قاسمی خوانده شدهاند.
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
حافظ قالب: غزل وزن شعر:فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
ماه به ماه می کند شاه فلک کدیوری
گفتمشهنگاموصل است ای بتفرخار، گفت
معنی عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد
عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد عارف از خندهٔ مِی در طمعِ خام افتاد.این غزل با خطاب به محبوب آغاز میشود. خواجه میگوید: آن زمانی که پرتوی چهره تو بر شیشه آیینهگون جام افتاد، شراب در جام لرزید که همچون خندیدن بود، عارف از مشاهده این اتفاق به طمع خام وصال افتاد و بیهوده فکر کرد که میتواند به وصالت برسد.
معنی حُسن رویِ تو به یک جلوه که در آینه کرد
حُسن رویِ تو به یک جلوه که در آینه کرد این همه نقش در آیینهٔ اوهام افتاد.زمانی که زیبایی چهره تو، تنها یک جلوه بر آینه انداخت، این همه تصویر در آئینه خیالات موهوم افتاد.
معنی این همه عکسِ می و نقشِ نگارین که نمود
این همه عکسِ می و نقشِ نگارین که نمود یک فروغِ رخِ ساقیست که در جام افتاد.زمانی که زیبایی چهره تو، تنها یک جلوه بر آینه انداخت، این همه تصویر در آئینه خیالات موهوم افتاد.
معنی غیرتِ عشق، زبانِ همه خاصان بِبُرید
غیرتِ عشق، زبانِ همه خاصان بِبُرید کز کجا سِرِّ غمش در دهنِ عام افتاد.غيرت و حميت ناشي از حب الهي و انگيزش عشقي او كه اساس هستي بر آن استوار میباشد زبان همه عارفان خاص را از حيرت بند آورد كه از كجا راز آفرينش او در دهان همگان افتاه است
معنی من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم اینم از عهدِ ازل حاصلِ فرجام افتاد.من باميل و اراده خود از مسجد به سوي خرابات روي نگردانيدهام. براي من از روز ازل اين سرنوشت پيشبيني و مقدر شده بود.
معنی چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار؟
چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار؟ هر که در دایرهٔ گردشِ ایام افتاد.
دل عاشق پیشه ی من، که درچاه زنخدان توگرفتارشده بود به امیدِ آنکه ازاین چاه بیرون بیاید وخودرانجات دهد ازانحنای زلف تورامحکم گرفت وآویزان شد امّا نجات پیدا نکرد ازچاه زنخدان که بیرون آمد درحلقه ودام زلف توگرفتارشد.
ازعشق توهیچ گریزی نیست سراپای تو فریبنده، جادویی و دلستاننده هست.
معنی در خَمِ زلفِ تو آویخت دل از چاهِ زَنَخ
در خَمِ زلفِ تو آویخت دل از چاهِ زَنَخ آه، کز چاه برون آمد و در دام افتاد.دل عاشق پیشه ی من، که درچاه زنخدان توگرفتارشده بود به امیدِ آنکه ازاین چاه بیرون بیاید وخودرانجات دهد ازانحنای زلف تورامحکم گرفت وآویزان شد امّا نجات پیدا نکرد ازچاه زنخدان که بیرون آمد درحلقه ودام زلف توگرفتارشد.
ازعشق توهیچ گریزی نیست سراپای تو فریبنده، جادویی و دلستاننده هست.
معنی آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی
آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی کار ما با رخِ ساقیّ و لبِ جام افتاد.ای خواجه اینگونه شد که تو مرا در صومعه هرگز دوباره باز نمی بینی زیرا سروکارم با روی ساقی و لب جام شراب افتاده است.
معنی زیرِ شمشیرِ غمش رقصکُنان باید رفت
زیرِ شمشیرِ غمش رقصکُنان باید رفت کان که شد کشتهٔ او نیک سرانجام افتاد.ای خواجه گذشت آن زمانی که مرا در صومعه می دیدی، دیگر بدانجا نخواهم رفت و به ایمان ظاهری روی نمی آورم زیرا راه عشق و مستی را در پیش گرفته ایم و کار ما تنها رفتن به میخانه و مشاهده چهره زیبای ساقی و نوشیدن جام لبالب باده شده است.
معنی هر دَمَش با منِ دلسوخته لطفی دگر است
هر دَمَش با منِ دلسوخته لطفی دگر است این گدا بین که چه شایستهٔ اِنعام افتاد.هر لحظه با من رنجور و در بيم و اميد، لطف تازهيي دارد و نگاه كن كه چگونه من گداي بينوا، شايسته و درخور بخشش او واقع شدهام
معنی صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی
صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی زین میان حافظِ دلسوخته بدنام افتاد.تمامي صوفيان راستين به صورت رندانه گرايش به زيبا پرستي دارند اما از ميان همه آنها حافظ دلسوخته بدنام شده است.
دیدگاه کاربران درباره شعر عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد
محمد صادقی می گوید:
درود
درباره بیت اول، به نطر من خنده می، همان صاف شدن شراب برای نوشیدن است و طمع خام یعنی شراب تازه، که صاف میشود آماده خوردن است اما خام است، اهل فن، بعد از رسیدن و صاف شدن شراب کمی آن حرارت می دهند تا به می تبدیل شود. معنی بیت به این اشاره دارد که کسانی که شراب درست می کنند می گویند هر وقت تصویر خود را در سطح شراب دیدید شراب آماده خوردن است و این را به خنده تشبیه نموده و نیز طمع خام ابهام به دو معنی دا رد طمع شراب خام و طمع بی حاصل
معنی شعر عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد چیست؟
آن زمانی که پرتوی چهره تو بر شیشه آیینهگون جام افتاد.
شعر عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد اثر کیست؟
اثر حافظ عزیز است.
- شعر چو باد، عزم سر کوی یار خواهم کرد _ 135 - آگوست 25, 2023
- بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد _ 134 - آگوست 24, 2023
- صوفی نهاد دام و سر حقّه، باز کرد _133 - جولای 12, 2023