شعر خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد حافظ

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد _ 134

  • دانلود دکلمه صوتی شعر خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد حافظ _ غزل 134+ پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر: پیشِ تو گُل، رونقِ گیاه ندارد گوشهٔ ابرویِ توست منزلِ جانم.

     

     

     

    شعر بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد _ غزل 134 _ حافظ

     

     

    بلبلی خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد
    بادِ غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
    طوطیی را به خیالِ شکری دل خوش بود
    ناگَهَش سیلِ فنا نقشِ اَمَل، باطل کرد
    قُرَّةُ الْعینِ من آن میوهٔ دل یادش باد
    که چه آسان بشد و کارِ مرا مشکل کرد
    ساروان بارِ من افتاد، خدا را مددی
    که امیدِ کرمم همرهِ این مَحمِل کرد
    رویِ خاکیّ و نمِ چشمِ مرا خوار مدار
    چرخ فیروزه طربخانه از این کَهگِل کرد
    آه و فریاد که از چشمِ حسودِ مهِ چرخ
    در لحد، ماهِ کمان ابرویِ من منزل کرد
    نزدی شاهرخ و فوت شد امکان حافظ
    چه کنم؟ بازی ایام مرا غافل کرد

    شعر بلبلی خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر بلبلی خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد این قطعه‌ها توسط فاطمه زندی، فریدون فرح‌اندوز و سهیل قاسمی خوانده شده‌اند.

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    حافظ قالب: غزل وزن شعر:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)

     

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    کنون برایت میگویم خورشید چگونه طلوع کرد

    روزی‌ست خوش و هوا نه گرم است و نه سرد – 79

    عادت ها می توانند انسان را نابود کنند

    فرصتی برای نفرت نبود

     

     

     

    معنی بلبلی خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد

    بلبلی خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد بادِ غیرت به صدش خار پریشان دل کرد.بلبلی رنج بسیاری کشید تا توانست گلی بدست آورد، اما طوفان حسادت با فروکردن صد خار در دلش، او را پریشان و آشفته نمود.

    معنی طوطیی را به خیالِ شکری دل خوش بود

    طوطیی را به خیالِ شکری دل خوش بود ناگَهَش سیلِ فنا نقشِ اَمَل، باطل کرد.یک طوطی با تصور بدست آوردن شکر، شادمان و خوشحال بود که ناگهان سیل نیستی، نقش و خیال آرزوی او را باطل ساخت.

    معنی قُرَّةُ الْعینِ من آن میوهٔ دل یادش باد

    قُرَّةُ الْعینِ من آن میوهٔ دل یادش باد که چه آسان بشد و کارِ مرا مشکل کرد.یادش به خیر آن نور چشم و فرزند دلبندم که چه ساده و آسان از دستم رفت و روزگارم را سیاه کرد.

    معنی ساروان بارِ من افتاد، خدا را مددی

    ساروان بارِ من افتاد، خدا را مددی که امیدِ کرمم همرهِ این مَحمِل کرد.ای ساربان بار من افتاد و دچار مشکل شدم، به خاطر خدا مرا یاری کن که امید بخشش و بزرگواری تو مرا با این کاروان همراه کرد. به عبارت دیگر در نیمه راه زندگی فرزندم را از دست دادم و به مصیبتی گرفتار شدم. به خاطر خدا مرا دلداری دهید.

    معنی رویِ خاکیّ و نمِ چشمِ مرا خوار مدار

    رویِ خاکیّ و نمِ چشمِ مرا خوار مدار چرخ فیروزه طربخانه از این کَهگِل کرد.چهرهٔ گرد آلود و چشم نمناک مرا به خواری منگر زیرا که آسمان نیلگون، از این کاهگل، خانه شادی و طرب ساخته است.

    معنی آه و فریاد که از چشمِ حسودِ مهِ چرخ

    آه و فریاد که از چشمِ حسودِ مهِ چرخ در لحد، ماهِ کمان ابرویِ من منزل کرد.داد وفریاد که از خشم زخم ماه حسود آسمان ، ماه کمان ابروی من در زیر سنگ گور جای گرفته است.

    معنی نزدی شاهرخ و فوت شد امکان حافظ

    نزدی شاهرخ و فوت شد امکان حافظ چه کنم؟ بازی ایام مرا غافل کرد.حافظ فرصتی طلایی دراختیارداشتی چنانکه هربازیکن شطرنجی دراختیاردارد ومی تواند درمواقع احساس خطر ازآن فرصت استفاده کند دریغ که غفلت کردی وفرصت ازبین رفت… درمصرع دوّم حافظ خودش رادلداری می دهد ومی فرماید: چه می شود کرد بازی روزگار آنقدر گیج کننده بود که نتوانستم ازفرصتهایی که داشتم بهره ببرم!

    دیدگاه کاربران درباره شعر بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد

    غلام می گوید:سلام، حرکت شاه قلعه تاریخ اختراعش به کمتر ازچهار قرن می رسد…پس منظور حافظ نمی توانسته این بوده باشد،در میان اجزای صورت لب از مخاطب و چشم از فاعل (حافظ در اینجا) می توانند شاه محسوب شوند،پس چشمک زدن، ارتباط برقرار نمودن و لب گرفتن،فرصتی ست که از دست رفته در بازی ایام و غفلت حافظ…تمپ وصال را از دست داده.

     

    دکتر صحافیان می گوید:بلبل عاشق پس از رنج بی‌شمار به دیدار گل رسید، اما تندباد حسادت زمانه با خارهای فراوان حال خوشش را مشوش کرد.
    ۲- و طوطی به آرزوی شکرخواری دلخوش کرده بود که ناگهان سیل بنیاد فکن نیستی نقش آرزوها را از میان برد(آرزوها، نقش ‌های ما در ساحل وجود است که مرگ چون سیلی آنها را می‌شوید و فرصت نقش زنی را در اختیار دیگران می‌گذارد-همه عمر یک رفت و برگشت موج-)
    ۳- روشنایی چشمم؛ میوه دلم که یادش جاودان! چه آسان از کنارم رفت و کارم مشکل شد.(-غزل در غم فرزند است و ایهام به از دست دادن هر نور چشم و گراتقدری :
    -هم نوایی با شوق بلبل و طوطی برای تسکین درد
    – بر شمردن ویژگی زمانه: بیت۱حسادت چرخ بیت۲غافلگیری ییت۳به آسانی گرفتن)
    ۴-اکنون( پس از مرگ فرزند)ای کاروان دار! بار و بنه سفر را از دست داده‌ام و با امید به بزرگواری‌ات همراه این کاروان شده‌ام.( بار افتادن در سفر گاه به مرگ می‌انجامیده)
    ۵-روی خاکی‌ام را(در غم فرزند یا از دست دادن هر حال خوش)که همراه با اشک هست کوچک نپندار! زمانه کج رفتار ،طربخانه عیش و نوش را از همین کاهگل درست کرده است.
    ۶-وااسفا! ماه زیبایم ازحسادت ماه فلک، در گور اقامت گزید.
    ۷-امکان دیدار از میان رفت، و شاه رخی( کیش شاه و زدن رخ) نزدی.در برابر زمانه چه می توان کرد؟! بازی آن انسان را بی‌خبر می‌کند.
    دکتر مهدی صحافیان

     

     

     

     

     

    معنی شعر بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد چیست؟

    بلبلی رنج بسیاری کشید تا توانست گلی بدست آورد.

     

    شعر بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد اثر کیست؟

    اثر حافظ عزیز است.

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    یاسمن

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *