نه تو نرفته‌ای - شعر موریانه‌ها پوریا پلیکان

نه تو نرفته‌ای – موریانه‌ها

  • نه تو نرفته‌ای – شعر موریانه‌ها پوریا پلیکان

     

    نه
    تو نرفته‌ای
    تو را موریانه‌ها خورده‌اند
    که اینقدر ناشیانه سقوط می‌کنم

     

    پاورقی شعر: سلیمان به برجِ بلندِ شهر رفت تا مملکتش را تماشا کند. و در حالی‌که ایستاده و بر عصایش تکیه داده بود، از دنیا رفت. مدّتی به همان وضع ایستاده بود و جنیان به تصوّرِ این که او زنده است و نگاه می‌کند، کار می‌کردند. سرانجام موریانه‌ای وارد عصای او شد و درون آن را خورد. عصا شکست و سلیمان به زمین افتاد. آن گاه همه فهمیدند که او از دنیا رفته است.

     

    مطالب بیشتر در:

    پوریا پلیکان

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»