شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ

شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ _ 34

  • شعر شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ _ غزل34 _ ملک الشعرا بهار 

     

    شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ

    شب تا به سحر گریهٔ جانسوز و دگر هیچ

     

    افسانه بود معنی دیدار که دادند

    در پرده یکی وعدهٔ مرموز و دگر هیچ

     

    حاجی که خدا را به حرم جست چه باشد

    از پارهٔ سنگی شرف‌اندوز و دگر هیچ

     

    خواهی که شوی باخبر ازکشف و کرامات

    مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ‌

     

    روزی که دلی را به نگاهی بنوازند

    از عمر حسابست همان روز و دگر هیچ

     

    زین قوم چه خواهی که بهین پیشه‌ورانش

    گهواره تراشند و کفن‌دوز و دگر هیچ

     

    زین مدرسه هرگز مطلب علم که اینجاست

    لوحی سیه و چند بدآموز و دگر هیچ

     

    خواهد بَدَل عمر، بهار از همه گیتی

    دیدار رخ یار دل‌افروز و دگر هیچ

     

     

    شعر شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ صوتی

    پلیر زیر دکلمه ی صوتی شعر شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ از ملک الشعرا بهار است. این قطعه توسط عندلیب خوانده شده است.

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)

     

    قالب: غزل

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    عشق و نفرت فردی و اجتماعی در آثار

    چو گل بیش ندهم سران را صداعی – ۲۱۷

    تو اگر خامی و ما سوخته‌، توفیر بسی است _ 23

    گهی با دزد افتد کار و گاهی با عسس ما را _ 3

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ شب تا به سحر گریهٔ جانسوز و دگر هیچ افسانه بود معنی دیدار که دادند در پرده یکی وعدهٔ مرموز و دگر هیچ» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «زین مدرسه هرگز مطلب علم که اینجاست لوحی سیه و چند بدآموز و دگر هیچ خواهد بَدَل عمر، بهار از همه گیتی دیدار رخ یار دل‌افروز و دگر هیچ» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *