شعر ای راد خدیوِ عدل پرور بنگر ایرج میرزا

ای راد خدیو عدل پرور بنگر

شعر ای راد خدیو عدل پرور بنگر ایرج میرزا    ای راد خدیوِ عدل پرور بنگر طفلی بودم آب به گوشم کردند   خُدّامِ درت مگر که سُنّی بودند در قتل عمر سیاه پوشم کردند   با حکم ولی عهد خود انصاف بده این خلعت را چرا به دوشم کردند     مطالب بیشتر در:[…]

شعر رنج کشد مادر از جفای پسر لیک مهر مادر ایرج میرزا

رنج کشد مادر از جفای پسر لیک – مهر مادر

شعر رنج کشد مادر از جفای پسر لیک – مهر مادر ایرج میرزا    رنج کشد مادر از جفای پسر لیک آنچه کشیدست هیچ رنج نداند   رنج پسر بیشتر کشد پدر، امّا چون پسر آدم نشد ز خویش بِرانَد   مادر بیچاره هر چه طفل کند بد راندنِ او را ز خویشتن نتواند  […]

شعر حضرت شوریده اوستاد سخن سنج جذبۀ شیرازیان ایرج میرزا

حضرت شوریده اوستاد سخن سنج – جذبۀ شیرازیان

شعر حضرت شوریده اوستاد سخن سنج – جذبۀ شیرازیان ایرج میرزا    حضرت شوریده اوستاد سخن سنج آن که همه چیز بهتر از همه داند   باد صبا گر گذر به پارس نُماید شعر مرا از لحاظ او گذارند   بنده ندانیم که در کجا رَوَم آخِر جذبۀ شیرازیان مرا بکشاند   مسکن شوریده است[…]

شعر مخور غصّۀ بیش و کم در جهان ایرج میرزا

مخور غصۀ بیش و کم در جهان

شعر مخور غصۀ بیش و کم در جهان ایرج میرزا    مخور غصّۀ بیش و کم در جهان که تا بنگری بیش و کم فوت شد   چو بنشسته‌ای دم غنیمت شُمار دَمادَم بده می که دم فوت شد   چه بس سست عنصر ز دنیا برفت چه اشخاص ثابت قدم فوت شد   نه[…]

شعر خوب دانَد حسابِ خویش جهان ایرج میرزا

خوب داند حساب خویش جهان

شعر خوب داند حساب خویش جهان ایرج میرزا  درباره خلع احمد شاه و جانشینی پهلوی   خوب دانَد حسابِ خویش جهان این مُحاسب بسی ذَکی باشد   احمد از تحت چون فرود آید پهلوی جاش مُتَّکی باشد   به حساب جُمَل هم اَر شمَری «احمد» و «پهلوی» یکی باشد     مطالب بیشتر در:  […]

شعر هر کس که نمود جنده بازی ایرج میرزا

جنده بازی – هر کس که نمود جنده بازی

شعر جنده بازی – هر کس که نمود جنده بازی ایرج میرزا    هر کس که نمود جنده بازی دائم به ذکر علیل باشد   سوزاک نمایدش بلاشک گر دختر جبرئیل باشد   مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر پوزخند تد هیوز شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده[…]

شعر میم سپاسی کجاست تا که نگوید ایرج میرزا

میم سپاسی کجاست تا که نگوید

شعر میم سپاسی کجاست تا که نگوید ایرج میرزا  جواب به حامی   میم سپاسی کجاست تا که نگوید عارف بیچاره دادخواه ندارد   میم سپاسی اگر قدم نهد پیش جیم اساسی دگر پناه ندارد   هر که نگوید که عارف آدم خوبی است عامی محض است و اشتباه ندارد   روز قیامت شود به[…]

شعر اسم گل پیش لبش بردن خطا باشد لب او ایرج میرزا

اسم گل پیش لبش بردن خطا باشد لب او

شعر اسم گل پیش لبش بردن خطا باشد لب او ایرج میرزا    اسم گل پیش لبش بردن خطا باشد لب او بهتر است گل یقین است این که گفت و گو ندارد   پیش روی چشم او گر لاله و نرگس بروید لاله و نرگس یقیناً هیچ چشم و رو ندارد   از برای[…]

شعر به قدر فهم تو کردند وصف دوزخ را دوزخ ایرج میرزا

دوزخ – به قدر فهم تو کردند وصف دوزخ را

شعر به قدر فهم تو کردند وصف دوزخ را دوزخ ایرج میرزا    به قدر فهم تو کردند وصف دوزخ را که مار هفت سر و عقرب دو سر دارد   خدای خواهد اگر بنده را عذاب کند ز مار و عقرب و آتش گزنده‌تر دارد   از آن گروه چه خواهی که از هزار[…]

شعر قصّه شنیدم که بوالعَلا به همه عمر بقای انسب ایرج میرزا

قصه شنیدم که بوالعلا به همه عمر – بقای انسب

شعر قصه شنیدم که بوالعلا به همه عمر بقای انسب ایرج میرزا    قصّه شنیدم که بوالعَلا به همه عمر لَحم نخورد و ذَوات لَحم نیازرد   در مرض موت با اجازه دستور خادم او جوجه با به محضر او برد   خواجه چو آن طیر کشته دید برابر اشک تَحَسُر ز هر دو دیده[…]

شعر در بُن یک بیشه ماکیانی هر روز ماکیان و شیر ایرج میرزا

در بن یک بیشه ماکیانی هر روز – ماکیان و شیر

شعر در بن یک بیشه ماکیانی هر روز ماکیان و شیر ایرج میرزا    در بُن یک بیشه ماکیانی هر روز بیضه نهادی و بردی آن را یک کُرد   بس که ز راه آمد و ندید به جا تخم خاطرش از دست برد کُرد بیازرد   بود در آن بیشه پادشاه یکی شیر داوری[…]

شعر اگر شاه معزول رفت از جهان وفات شاه معزول ایرج میرزا

اگر شاه معزول رفت از جهان – وفات شاه معزول

شعر اگر شاه معزول رفت از جهان – وفات شاه معزول ایرج میرزا    اگر شاه معزول رفت از جهان ولی عهد منصوب پاینده باد   محمد علی میرزا گر بمرد محمد حسن میرزا زنده باد   مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر پوزخند تد هیوز شعر ای طایران[…]

شعر گفت استاد مبر درس از یاد حق استاد ایرج میرزا

گفت استاد مبر درس از یاد – حق استاد

شعر گفت استاد مبر درس از یاد – حق استاد ایرج میرزا    گفت استاد مبر درس از یاد یاد باد آنچه به من گفت استاد   یاد باد آن که مرا یاد آموخت آدمی نان خورَد از دولت یاد   هیچ یادم نرود این معنی که مرا مادر من نادان زاد   پدرم نیز[…]

شعر خسرو تاج بخش ناصر دین ایرج میرزا

خسرو تاج بخش ناصر دین

شعر خسرو تاج بخش ناصر دین ایرج میرزا  ماده تاریخ مهمانی شاه در باغ امیرنظام (۱۳۰۷ هق)   خسرو تاج بخش ناصر دین آن سرشته به عقل و دانش داد   آن که دست عطا و همت او حاصل بحر و کان به باد بداد   بود سیم سفر که از تبریز شد به سوی[…]

شعر این جهان پیش راد مردِ حکیم تاریخ فوت ایرج میرزا

این جهان پیش راد مرد حکیم – تاریخ فوت

شعر این جهان پیش راد مرد حکیم – تاریخ فوت ایرج میرزا    این جهان پیش راد مردِ حکیم هست محنت فزایِ غم آباد   زن و مرد و شَه و گدا دارند همه از دستِ این جهان فریاد   چَشمِ عِبرت گُشا ببین که چه سان مَسنَدِ جَم بداد بر کَفِ باد   پیر[…]

شعر نکویان را بباید آرزو داشت ایرج میرزا

نکویان را بباید آرزو داشت

شعر نکویان را بباید آرزو داشت ایرج میرزا  مطایبه با مرحوم عبدالحسین آگاهی   نکویان را بباید آرزو داشت مرا آگاهی اصلاً آرزو نیست   عبث یادش کنند اهلِ نِشابور من آگاهم که آگاهی نکو نیست   مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر پوزخند تد هیوز شعر ای طایران[…]

شعر ای مِهین صدر فلک مرتبه در دورۀ تو تقاضا ایرج میرزا

ای مهین صدر فلک مرتبه در دورۀ تو – تقاضا

شعر ای مهین صدر فلک مرتبه در دورۀ تو تقاضا ایرج میرزا    ای مِهین صدر فلک مرتبه در دورۀ تو گر شود رنجه دل اهل هنرشایان نیست   تو هنرمند وزیری و یقین در بَرِ تو قدر اهل هنر و غیرِ هنر یکسان نیست   با وزیرانِ دگر فرق فراوان داری آنچه باشد به[…]

شعر دیده ام من رُبعِ مَسکون را، برادر جان من! ایرج میرزا

دیده ام من ربع مسکون را، برادر جان من!

شعر دیده ام من ربع مسکون را، برادر جان من! ایرج میرزا  کوه نور   دیده ام من رُبعِ مَسکون را، برادر جان من! در تمام ربع مسکون این چنین کون هیچ نیست   کوهِ نور است آن کفل در پشتِ آن دریایِ نور کوه و دریایی چنین در ربع مسکون هیچ نیست!   مطالب[…]

شعر ای هم سفر عزیز من مَجد افکار خنده آور ایرج میرزا

ای هم سفر عزیز من مجد – افکار خنده آور

شعر ای هم سفر عزیز من مجد افکار خنده آور ایرج میرزا    ای هم سفر عزیز من مَجد افکارِ تو خنده آورنده است   خواهی تو اگر نویسی این جُنگ بنویس، چه جایِ شعر بنده است   این پند که می دهم فراگیر هر چند که اندکی گَزنده است   «در شعر مپیچ و[…]

شعر هر کس ز خزانه بُرد چیزی دزد نگرفته ایرج میرزا

دزد نگرفته – هر کس ز خزانه برد چیزی دزد نگرفته

شعر هر کس ز خزانه برد چیزی دزد نگرفته ایرج میرزا    هر کس ز خزانه بُرد چیزی گفتند مَبَر که این گُناه است   تعقیب نُموده و گرفتند دزدِ نگرفته پادشاه است   مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر پوزخند تد هیوز شعر ای طایران قدس را عشقت[…]

شعر دانی که چرا طفل به هَنگامِ تَوَلّد ایرج میرزا

دانی که چرا طفل به هنگام تولد

شعر دانی که چرا طفل به هنگام تولد ایرج میرزا  علت بی تابی نوزاد   دانی که چرا طفل به هَنگامِ تَوَلّد با ضَجّه و بی تابی و فریاد و فَغان است   با آن که بَرون آمده از مَحبَسِ زه دان و امروز در این عرضۀ آزادِ جهان است   با آن که در[…]

شعر فکرِ شاهِ فَطِنی باید کرد احمد لایَنصَرِف ایرج میرزا

فکر شاه فطنی باید کرد احمد لاینصرف

شعر فکر شاه فطنی باید کرد احمد لاینصرف ایرج میرزا  احمد لاینصرف   فکرِ شاهِ فَطِنی باید کرد شاهِ ما گُنده و گول و خِرِف است   تخت و تاج و همه را وِل کرده در هُتل هایِ اُروپ مُعتَکِف است   نشود منصرفِ از سَیرِ فَرَنگ این همان احمدِ لایَنصَرِف است   مطالب بیشتر[…]

شعر به احترام به این سر نظر کنید ای خلق ایرج میرزا

به احترام به این سر نظر کنید ای خلق

شعر به احترام به این سر نظر کنید ای خلق ایرج میرزا  به سر کلنل محمد تقی خان پسیان   به احترام به این سر نظر کنید ای خلق که بی حیات ولی در حیات جاوید است   بَدَل به این سرِ بی تن شَوَد دو روزِ دِگَر نشانِ بیرَقِ ایران که شیر و خورشید[…]

شعر وزیرِخمسه اگر وجهِ قبضِ من ندهد ایرج میرزا

وزیرخمسه اگر وجه قبض من ندهد

شعر وزیرخمسه اگر وجه قبض من ندهد ایرج میرزا    وزیرِخمسه اگر وجهِ قبضِ من ندهد به حقِّ خمسهٔ آلِ عبا که بَد کَرْدَست   وگر تَعَلُّل بیشتر روا دارد حقوقِ دوستی و مَردُمی لَگَد کردست   دگر چه عرض کُنَم دیرتر اگر بدهد به دست خود چه بلا ها به جان خود کردست  […]

شعر اندر خبر بُوَد که نبی شاهِ حق پرست ایرج میرزا

اندر خبر بود که نبی شاه حق پرست

شعر اندر خبر بود که نبی شاه حق پرست ایرج میرزا  جاه و جلال علی (ع)   اندر خبر بُوَد که نبی شاهِ حق پرست چون سویِ عرش در شبِ معراج رخت بست   بر مسندِ دَنی فَتدَلّی نِهاد پای دستی ز غیب و بر پشتِ او نشست   چون دستِ حق بُد و اثرِ[…]

شعر گویند مرا چو زاد مادر ایرج میرزا

مادر – گویند مرا چو زاد مادر

شعر گویند مرا چو زاد مادر ایرج میرزا   گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهن گرفتن آموخت   شبها بر گاهواره من بیدار نشست و خفتن آموخت   دستم بگرفت و پا بپا برد تا شیوه راه رفتن آموخت   یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت  […]

شعر سرگشته بانوان وَسَطِ آتشِ خِیام مرثیه ایرج میرزا

سرگشته بانوان وسط آتش خیام – مرثیه

شعر سرگشته بانوان وسط آتش خیام – مرثیه ایرج میرزا    سرگشته بانوان وَسَطِ آتشِ خِیام چون در میانِ آبْ نُقُوش ستاره‌ها   اطفالِ خردسال ز اطرافِ خیمه‌ها هرسو دوان چو از دِل آتشْ شَراره‌ها   غیر از جگر که دسترسِ اَشْقِیا نبود چیزی نَمانْد در برِ ایشان ز پاره‌ها   انگشت رَفت دو سرِ[…]

شعر بچه هایِ زمانه رند شدند کودک دورۀ طلایی ایرج میرزا

بچه های زمانه رند شدند کودک – دورۀ طلایی

شعر بچه های زمانه رند شدند کودک – دورۀ طلایی ایرج میرزا    بچه هایِ زمانه رند شدند بی ثمر دان تو ژاژخایی را   کودکانِ زمان ما نکنند جز برایِ زر آشنایی را   یا برو زَر بده که سر بنهند یا برو دِل بِنه جُدایی را   در نَظَرْشانْ بهایِ جامی نیست دفترِ[…]

شعر رسمَست هرکه داغ ِ جوان دید، دوستان مرثیه ایرج میرزا

رسمست هرکه داغ جوان دید، دوستان – مرثیه

شعر رسمست هرکه داغ  جوان دید، دوستان – مرثیه ایرج میرزا    رسمَست هرکه داغ ِ جوان دید، دوستان رأفت برند حالت ِ آن داغ دیده را   یک دوست زیر بازوی ِ او گیرد از وفا وان یک ز چهره پاک کند اشکِ دیده را   آن دیگری بر او بِفشانَد گُلاب و شَهد[…]

شعر بنگر چگونه کردم بیرون ز جِسم جان را ایرج میرزا

بنگر چگونه کردم بیرون ز جسم جان را

شعر بنگر چگونه کردم بیرون ز جسم جان را ایرج میرزا  برای تصویری که به مرحوم عبدالحسین بیات داده سروده است   بنگر چگونه کردم بیرون ز جِسم جان را آسان چه سان نُمودم تکلیفِ جان ستان را   ای کاش عکس جان داشت، حالا که می نُمودم تقدیمِ یارِ جانی عَبدُالحسین خان را  […]