شعر ادیب الممالک با فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

لاله رنگ رنگ ازو روید

لاله رنگ رنگ ازو روید

لاله رنگ رنگ ازو روید   لاله رنگ رنگ ازو روید بوستان بهار را ماند   چشم شوخی گشوده بر رخ خلق نرگس آبدار را ماند   از تبسم همی شکر ریزد لب لعل نگار را ماند   جز بالماس سفته می نشود لؤلؤ شاهوار را ماند   اول و آخرش نمایان نیست عرصه روزگار[…]

گه گشاید حجاب و گه بندد

گه گشاید حجاب و گه بندد

گه گشاید حجاب و گه بندد   گه گشاید حجاب و گه بندد شاهد پشت پرده را ماند   جلوه ها می کند ز پرده حسن بار هر هفت کرده را ماند   می گریزد ز دست تیر زنان آهوی تیر خورده را ماند   خرقه دارد همیشه اندر سر صوفی سر سپرده را ماند[…]

ای سپرده طریق خانه حق

ای سپرده طریق خانه حق

ای سپرده طریق خانه حق قطعه ناتمام بخط خودش   ای سپرده طریق خانه حق مرغ شیدای آشیانه حق   ای چو موسی شنیده اندر طور از درخت وفا ترانه حق   از پی گوشمال طبع حرون زده بر نفس تازیانه حق   مرغ تسبیح خوان ناطقه ات مترنم در آشیانه حق   احمد شادزی[…]

راست شد از عطای حی قدیم

راست شد از عطای حی قدیم

شعر راست شد از عطای حی قدیم _ ادیب الممالک    راست شد از عطای حی قدیم بر سر تاج خسروان دیهیم   کعبه عدل و داد احمد شاه که درش سجده گاه ابراهیم   کرده تقویم عدل زانکه خدای آفریدش با حسن التقویم   خلق را زیر رایتش ز علوم وحی منزل رسد ز[…]

شهریاری که اهرمن شکن است

شهریاری که اهرمن شکن است

شعر شهریاری که اهرمن شکن است _ ادیب الممالک  از دیباچه شاهنامه   شهریاری که اهرمن شکن است گرچه در فرهی فروهه بود   دست رادش بزرگ دریائی است که در او ابر و میغ کوهه بود   در شکارش سپهر بند سپهر دام هر دام را خروهه بود   آسمان کمان و تیرش تیر[…]

سید یحیی دولت آبادی

سید یحیی دولت آبادی

شعر سید یحیی دولت آبادی _ ادیب الممالک   سید یحیی دولت آبادی تازه در سلک آدمی شده ای   وین عجب تر که در معارف ملک تو رئیس اکادمی شده ای     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن[…]

از ادیب الممالک اندر یاد

از ادیب الممالک اندر یاد

شعر از ادیب الممالک اندر یاد _ ادیب الممالک  متضمن چهار ماده تاریخ برای جشن تاجگذاری   از ادیب الممالک اندر یاد داستانی لطیف و خوش دارم   گفت در پیشگاه اقدس شاه خواستار طاعتی فراز آرم   جشن مسعود تاجداری را یادگاری ستوده بگذارم   زین سبب گشت خامه ام غواص در تک بحر[…]

ای ظهور تو چنان پدری

ای ظهور تو چنان پدری

شعر ای ظهور تو چنان پدری _ ادیب الممالک    ای ظهور تو چنان پدری کاشف راز یخرج المیت   گل و ریحان باغ چون نشدی باری آخر کرفس باش و شبت     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن[…]

دلبر ماه پیکر خود را

دلبر ماه پیکر خود را

شعر دلبر ماه پیکر خود را _ ادیب الممالک    دلبر ماه پیکر خود را دیدم اندر چمن که گل میچید   خار گل دست آن پریرخ را کرد مجروح و او همی خندید   گفتمش خنده چیست با من گفت گل به از خود نمی تواند دید     مطالب بیشتر در:    […]

سال اشغال رفته از هجرت

سال اشغال رفته از هجرت

شعر سال اشغال رفته از هجرت _ ادیب الممالک سال اشغال ۱۳۳۲ سال اشغال رفته از هجرت شب سه شنبه سلخ ماه صفر   گشت در برج دلو کنگره منعقد ز اجتماع پنج اختر   پنج کوکب شدند با هم یار تیر و برجیس و زهره شمس و قمر   صحبتی ساز کرده طولانی از[…]

صاحبا چند خفته ای در مهد

صاحبا چند خفته ای در مهد

شعر صاحبا چند خفته ای در مهد _ ادیب الممالک  صاحبا چند خفته ای در مهد بجنابت ز عین ناپاکی   آفتابم من ارشنیدستی قصه آفتاب و سکاکی     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن شنیدم خیمه ای از[…]

میر یحیای دولت آبادی

میر یحیای دولت آبادی

شعر میر یحیای دولت آبادی _ ادیب الممالک  میر یحیای دولت آبادی ای که همت و زکی باشی   خواهم از حق بمتکای جلال تا صف حشر متکی باشی     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن شنیدم خیمه ای[…]

ای ملکزاده راندم ابیاتی

ای ملکزاده راندم ابیاتی

شعر ای ملکزاده راندم ابیاتی _ ادیب الممالک  مطایبه   ای ملکزاده راندم ابیاتی امتثالا لا مرک العالی   انت رکنی و منتهی املی بک علقت حبل آمالی   فاش گویم که در ولایت فضل ما همه بنده ایم و تو والی   تالی شعر من توئی که ترا نیست یک تن در این جهان[…]

ای ستاده به بزم تحقیقت

ای ستاده به بزم تحقیقت

شعر ای ستاده به بزم تحقیقت _ ادیب الممالک  در نکوهش شاعری که یک خان بختیاری را مدح گفته بود   ای ستاده به بزم تحقیقت پور سینا و پیر فارابی   بنده خامه و ضمیر تو شد قلم و رای صاحب و صابی   از شمیران ترا به ری آورد گردش آسمان دولابی  […]

آفتابی است تاج شاهنشاه

آفتابی است تاج شاهنشاه

شعر آفتابی است تاج شاهنشاه _ ادیب الممالک  تاجگذاری پادشاه ۱۳۳۲   آفتابی است تاج شاهنشاه سایه گستر به فرق ظل آله   آفتابی فراز سایه حق سایه ای ز آفتاب هشته کلاه   آفتابی که زهره و مه و مهر زیر چترش همی برند پناه   سایه ای کز فروغ او ریزد عرق از[…]

چون محمدعلی ز دار فنا

چون محمدعلی ز دار فنا

شعر چون محمدعلی ز دار فنا _ ادیب الممالک ماده تاریخ   چون محمدعلی ز دار فنا کرد در بارگاه هستی رو   آمد از مشرق وجود فراز رفت در مغرب هبوط فرو   قطره پیوسته شد به بحر وجود شد تهی ساغر و شکست سبو   در پی جوی کوثر از گیتی دامن اندر[…]

دوش گفتم بدوستی که بود

دوش گفتم بدوستی که بود

شعر دوش گفتم بدوستی که بود _ ادیب الممالک    دوش گفتم بدوستی که بود حفظ این آب و خاک بر همه دین   راز حب الوطن من الایمان هست دستور سید ثقلین   وز برای رواج این بازار به غزا رفت شاه بدر و حنین   پی این کار شد علی مقتول بهر این[…]

ارشدالدوله ای که پیش لبت

ارشدالدوله ای که پیش لبت

شعر ارشدالدوله ای که پیش لبت _ ادیب الممالک    ارشدالدوله ای که پیش لبت با زبان فصیح خاموشم   روز جمعه فرامشم نکنی ای که هرگز نه ای فراموشم     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن شنیدم خیمه[…]

من که بی تاج و تخت و گنج و سپاه

من که بی تاج و تخت و گنج و سپاه

شعر من که بی تاج و تخت و گنج و سپاه _ ادیب الممالک    من که بی تاج و تخت و گنج و سپاه در اقالیم سبعه سلطانم   بی قیاس مقام و منصب و مال بنده مصطفی قلی خانم     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال[…]

آل عباس را به «قلب صد و سی و دو» رسید

آل عباس را به «قلب صد و سی و دو» رسید

شعر آل عباس را به «قلب صد و سی و دو» رسید _ ادیب الممالک    آل عباس را به «قلب صد و سی و دو» رسید دولت از کوشش ابومسلم   پانصد و بیست و چار سال شدند ملک را خواجه خلق را منعم   پس قضای الهی آمد پیش گشت محرم به نقطه[…]

گفت با جفت خویش شیخ حسن

گفت با جفت خویش شیخ حسن

شعر گفت با جفت خویش شیخ حسن _ ادیب الممالک    گفت با جفت خویش شیخ حسن کای پری پیکر لطیف اندام   تا که در مستراح عبدعظیم بودم ابریق دار خاصه و عام   اندران مرتع خصیب مرا قوت یومیه پخته بود مدام   چون معاون شدم به صلحیه اوفتاده است کارها ز نظام[…]

از حکایت سال سیصد و نه

از حکایت سال سیصد و نه

شعر از حکایت سال سیصد و نه _ ادیب الممالک    از حکایت سال سیصد و نه این حدیثم کجا شود فرمش   که چو حلاج را بدار زدند نه رخش زرد شد نه چهره ترش   چون برآمد فراز دار بقا گفت ای غافلان ز دانش و هش   پنبه فرسوده از کمان گردد[…]

خسروا ای که ز ابر احسانت

خسروا ای که ز ابر احسانت

شعر خسروا ای که ز ابر احسانت _ ادیب الممالک    خسروا ای که ز ابر احسانت گشته سیراب کشت آز و نیاز   آفتاب از رخ تو جسته فروغ آسمان بر در تو برده نماز   آب از جوی رفته را «ارجوا» که تو در جویش اندر آری باز   کاب دادی ببوستان امید[…]

عضدالدوله را ز بنده بگوی

عضدالدوله را ز بنده بگوی

شعر عضدالدوله را ز بنده بگوی _ ادیب الممالک   عضدالدوله را ز بنده بگوی که نخواهم دلت غمی باشد   کوهت ارسفته شد به دیلم سخت خاطرت جفت خرمی باشد   زانکه بر اتفاق اهل سیر عضدالدوله دیلمی باشد     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم[…]

گیرم که زبان به ناله نگشایم

گیرم که زبان به ناله نگشایم

شعر گیرم که زبان به ناله نگشایم _ ادیب الممالک    گیرم که زبان به ناله نگشایم آه دل من بر آسمان آید   در محضر عدل حق سکوت من بر سر ضمیر ترجمان آید     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را[…]

آن درختی که چون ز خاک برست

آن درختی که چون ز خاک برست

شعر آن درختی که چون ز خاک برست _ ادیب الممالک  در نعت حضرت رسالت   آن درختی که چون ز خاک برست سایه بر هفتم آسمان گسترد   آشکار است از شکوفه آن که بر زندگی ببار آورد     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست[…]

مهترابا یگانه منشی تو

مهترابا یگانه منشی تو

شعر مهترابا یگانه منشی تو _ ادیب الممالک    مهترابا یگانه منشی تو گرچه ایراد من خلاف بود   لیک از من بگو که در بروات ای دو سر قاف این چه قاف بود     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست[…]

تو مپندار شه مظفر مرد

تو مپندار شه مظفر مرد

شعر تو مپندار شه مظفر مرد _ ادیب الممالک  در رحلت مظفرالدین شاه   تو مپندار شه مظفر مرد شاه با عدل و داد کی میرد   عالمی را گرفته بود به عدل رفت تا عالم دیگر گیرد     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  باور نداشتم که چنین[…]

چونکه براخیه خر میر آخور

چونکه براخیه خر میر آخور

شعر چونکه براخیه خر میر آخور _ ادیب الممالک  ماده تاریخ عزل عین الدوله   چونکه براخیه خر میر آخور عشوه هایش همه دروغی شد   ماست را کیسه کرد و کلک قضا بهر تاریخ گفت «دوغی شد»     مطالب بیشتر در:         پیشنهاد ویژه برای مطالعه  باور نداشتم که چنین[…]

تا که سردار اسعد اندر ری

تا که سردار اسعد اندر ری

شعر تا که سردار اسعد اندر ری _ ادیب الممالک    تا که سردار اسعد اندر ری زد علم چون بر آسمان مریخ   نعره توپ و بانگ صاعقه زد بر رخ ظلم سیلی توبیخ   دهن جور دوخت با مسمار گوش نیرنگ و حیله کوفت به میخ   شاخ بیداد را بنیروی داد کند[…]