شعر بسکه از بخت خویش مایوسم _ ادیب الممالک بسکه از بخت خویش مایوسم جاودان اندرین سرای سپنج روز تا شب بسان نرادان با غم دل همی زنم شش و پنج استخوانیست پیکرم بی گوشت مانده بر جای چون شه شطرنج پیکرم را بود چو زلف بتان شکن و تاب و[…]
شعر شیخ عبدالغفور تبریزی _ ادیب الممالک شیخ عبدالغفور تبریزی نه مسلمان نه قوم زردشت است هستش انگشتری بسوی قفا که در آن حلقه هر دم انگشت است مطالب بیشتر در: پیشنهاد ویژه برای مطالعه باور نداشتم که چنین واگذاریم – موج خیز چون درخت فروردین پرشکوفه[…]
شعر تا محمد علی شه قاجار _ ادیب الممالک ماده تاریخ جلوس محمد علی شاه تا محمد علی شه قاجار صاحب تاج گشت و غاصب تخت سیل کین کند از عمارت داد پایه استوار و ریشه سخت نه سرا ماند در جهان نه وثاق نه گیا هشت بر زمین نه درخت […]
شعر ای که دایم کدیور قلمم _ ادیب الممالک ای که دایم کدیور قلمم تخم مهرت به مزرع دل کاشت در حضور تو خامه ام شرحی غم دل را درین صحیفه نگاشت پختم از بهر خویش ماحضری که نمیشد برای بنگی چاشت ناگهان وجهه مقدس تو نظری سوی خوان بنده گماشت[…]
شعر گر به امر خدایگان جلال _ ادیب الممالک در اصفهان به اشارت قهرمان میرزای صارم الدوله که منبعد به سردار اعظم ملقب شده در هجو شیخ معروف به خن و خون گوید گر به امر خدایگان جلال به زبان آمده است خامه لال نه عجب کز دم مسیحائی جان در آید بآهنین[…]
شعر ای بتاراج عقل و دین چالاک _ ادیب الممالک ای بتاراج عقل و دین چالاک وی بتعذیب جان و دل بی باک مایه جور و فتنه و بیداد آفت عقل و دانش و ادراک جگر نیستی ز هجرت خون بر سر هستی از فراقت خاک عقل گوید ترا سقاک الله[…]
شعر دست شوی ای طبیب ازین بیمار _ ادیب الممالک در اندرز احزاب سیاسی باتحاد و ترک اختلاف دست شوی ای طبیب ازین بیمار محتضر را به حال خود بگذار منشین در کنار بیماری که سلامت ازو گرفته کنار سود ندهد دوا و معجونت که طبیعت فتاده است از کار جانش[…]
شعر سخت باشد خزان سرو و سمن _ غزل105 _ ادیب الممالک تاریخ وفات میرزا حسینعلیخان فرزند نظام السلطنه سخت باشد خزان سرو و سمن خاصه در چشم بلبلان چمن ای دریغا که شام تیره ما بغم و غصه بود آبستن نوجوان میرزا حسین خان آنک داشت خوی بدیع و خلق حسن[…]
شعر گوهر خاوری است این دیوان _ غزل103 _ ادیب الممالک ماده تاریخ کتاب گوهر خاوری تألیف پرنس ارفع الدوله گوهر خاوری است این دیوان که بود رشک گوهر عمان نامه ای در ضیا چو مهر منیر چامه ای در صفا چوآب روان اثر کلک دانش است که یافت چون خضر ره[…]
شعر آفرین باد بر سروش الملک _ غزل75 _ ادیب الممالک نکوهش القاب بی مورد آفرین باد بر سروش الملک که از او عاطل است هوش الملک گر بدینسان حساب پردازد سوی گردون رود خروش الملک نه بتنها منم درین خلوت سرخوش از جام می فروش الملک که به هر گوشه[…]
شعر وزرا پاسبان پادشهند _ غزل34 _ادیب الممالک وزرا پاسبان پادشهند وزرا خسروان بی کلهند وزرا در سپهر دولت و ملک تیر و کیوان و آفتاب و مهند صدر دیوان ستون ایوانند شمع خرگاه و زیب بارگهند بر سلیمان چو آصفند مشیر بر سکندر چو خضر پیر رهند حامی دین[…]
شعر در دلم جز هوای اقدس نیست _ غزل17 _ ادیب الممالک خطاب به انباز خویش خانم اقدس در دلم جز هوای اقدس نیست و اندران باغ جای هر خس نیست غیر را ره در این سرا نبود خانه از او است از دگر کس نیست قله قاف جای سیمرغ است آشیان[…]
شعر ای خزیده درین سرای کهن _ ادیب الممالک ای خزیده درین سرای کهن وی دمیده چو گل درون چمن نکته ای گویمت که گر شنوی شادمانی بجان و زنده بتن آدمی را چو هفت مهر بدل نبود کم شمار از اهریمن مهر ناموس و زندگانی و دین عزت و خاندان[…]
شعر خرد پیر گفته بود که من _ در نکوهش حسودان _ ادیب الممالک خرد پیر گفته بود که من نکنم در سیاق شعر سخن زانکه همسنگ سنگ خاره شود گر برآید چو سنگ در عدن سنگ خارا اگر شدی کمیاب بود قدرش بر از عقیق یمن سنگ خارا، اگر نبود،[…]
شعر تا کی ای شاعر سخن پرداز _ ادیب الممالک قصیده وطنی در ۱۳۱۹ تا کی ای شاعر سخن پرداز می کنی وصف دلبران طراز دفتری پر کنی ز موهومات که منم شاعر سخن پرداز ذم ممدوح گه کنی ز غرض مدح مذموم گه کنی از آز می زنی لاف گاهی[…]