چون محمدعلی ز دار فنا

چون محمدعلی ز دار فنا

  • شعر چون محمدعلی ز دار فنا _ ادیب الممالک

    ماده تاریخ

     

    چون محمدعلی ز دار فنا

    کرد در بارگاه هستی رو

     

    آمد از مشرق وجود فراز

    رفت در مغرب هبوط فرو

     

    قطره پیوسته شد به بحر وجود

    شد تهی ساغر و شکست سبو

     

    در پی جوی کوثر از گیتی

    دامن اندر کشید و جست از جو

     

    رفت در ظل رحمت حق از انک

    بود هم حق پرست و هم حق گو

     

    سخنش استوار و طبع بلند

    فطرتش پاک و خصلتش نیکو

     

    فکرتش نقشها کشیده بر آب

    همتش بر فلک زده پهلو

     

    آنکه کلکش فشاند نافه مشک

    چون سر زلف یار در مشکو

     

    تنگ شد خاکدان بر او زین راه

    چرخ میناش برد در مینو

     

    حور عینش ز چهره امید

    گرد انده فشاند با گیسو

     

    آری از دام مرگ نتوان جست

    نه به اندیشه و نه با نیرو

     

    پنجه با ساعد اجل نتوان

    که حریفی است آهنین بازو

     

    هر که زین سو گلیم خود گسترد

    بی سخن رخت بر کشد زان سو

     

    الغرض چون از این سرای سپج

    رفت اندر پناه رحمت هو

     

    بود از هجرت رسول خدای

    سال بر الف و سیصد و سی و دو

     

    بیست و شش رفته از مه شوال

    که ز گیتی شتافت در مینو

     

    بهر تاریخ آن امیری گفت

    «فی ریاض الجنان آمنه »

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    چون محمدعلی ز دار فنا

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «چون محمدعلی ز دار فنا کرد در بارگاه هستی رو آمد از مشرق وجود فراز رفت در مغرب هبوط فرو» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «بیست و شش رفته از مه شوال که ز گیتی شتافت در مینو بهر تاریخ آن امیری گفت «فی ریاض الجنان آمنه »» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر ماده تاریخ ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر ماده تاریخ ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *