12 جمله معروف دریاس و جسدها بختیار علی

12 جمله معروف دریاس و جسدها بختیار علی – تکه کتاب

  • 12 جمله معروف دریاس و جسدها بختیار علی: در این مطلب 12 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب دریاس و جسدها بختیار علی را گلچین کرده ایم.این جملات تکه کتاب های نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که می‌توانید به وسیله‌ی دکمه‌‌های زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.

     

    متن زیبا بختیار علی

     

     

     

    12 جمله معروف دریاس و جسدها بختیار علی

     

    روز قبل در بازار احساس کرده بود در شهری مرده و بی‌روح می‌گردد. این احساس سرد و یخ‌زده مردم، نیاز به خیزش و پوست‌اندازی داشت. اگر شهر قیام نکند، به سوی مرگ می‌رود. (کتاب دریاس و جسدها اثر بختیار علی – صفحه ۴۳)

     

     

    ترس بزرگ مردم شهر همیشه این بوده، که چیزی تازه بیاید و آن‌ها به آن عادت نداشته باشند. هر کاری می‌کردند تا چنین زخمی سر باز نکند و خود را در برابر چنین موقعیتی نبینند. از هرچیز تازه‌ای تا سرحد مرگ می‌ترسیدند. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۲۸)

     

     

     

    دریاس چند بار خواست مادرش را به بیمارستان ببرد، اما پیرزن بیمار، حتی دم مرگ هم حرف‌نشنو و سرسخت بود و گفت: نمی‌خواهم وسط بوی دارو، غرغر پرستار و ناله بیمارها بمیرم، خوش‌ترین مرگ این است که آدم در سکوت بمیرد. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۶۷)

     

     

    انسان قربانی خوش‌باوری و سادگی خود است. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۸۹)

     

     

    تنها چیزی که در شهر برایش واضح و آشکار بود، ظلم شدید حکومت و آن دو خانواده فاسد بود که قدرت را در دست گرفته بودند. اما آدم‌ها اگر در قیام مرتکب اشتباه شوند، شاید برای ده نسل و صدها سال دیگر زیر بار ظلم دیگری بروند. چیزی که دریاس را از درون تکان داده بود و نمی‌گذاشت آرام بماند، این بود که احساس می‌کرد بزرگ‌ترین اشتباه زندگی‌اش این است که تاریخ خوانده بود. اگر چنین نبود، بعید نبود حالا با برادرش، الیاس، دنبال امیدی می‌رفت. احساس می‌کرد خواندن تاریخ او را به شخصی نومید و بدقلق و مردد بدل کرده است. او را به کسی تبدیل کرده که می‌خواهد مدام همه‌چیز را از دور ببیند. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۱۶)

     

     

     

    سیاستمداری که بخواهد نامیرا و جاودان باشد و در وجدان مردم همواره زنده بماند، باید به روح حقیقی این مملکت برگردد. باید مثل پیامبران معجزه داشته باشد. افسانه خود را بسازد. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۴۷)

     

     

    جملات معروف کتاب دریاس و جسدها بختیار علی

     

     

    شرق از روزگار موسی و مسیح و محمد تا همین حالا تغییر چندانی نکرده، مردم دنبال رهبری روحی می‌گردند تا برایشان مرز و قاعده تعیین کند، خطی بکشد و درست و نادرست را مشخص کند. برای کشتن و کشته شدن آماده باشد. هم روی صلیب برود و خود را فدا کند و هم سر از تن جدا کند. باید این‌ها را به مردم تقدیم کنیم. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۴۸)

     

     

     

    در یادداشت‌هایش نوشته بود: «دقت می‌کنم و می‌بینم مردم شهر دنبال تفکر و اندیشه جدیدی نیستند، بلکه شیفته رهبر جدیدند. وقتی از دورانی به دورانی دیگر می‌روند، تنها چیزی که تغییر می‌دهند رهبرانند. فکر می‌کنم هرکس بخواهد رهبرشان را از آن‌ها بگیرد یا حرمتش را لکه‌دار کند، انگار با آتش بازی می‌کند.» (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۶۳)

     

     

     

    دریاس گرچه نمی‌دانست نفع واقعی کارشان چیست، اما خوشحال بود که کاری برای مرده‌ها می‌کند. همین که مرده‌ها را لمس می‌کند و با احترام به باغ منتقلشان می‌کرد، کمی از احساس غریبی‌اش کم می‌شد. احساسی که آن جسدها در دلش می‌آفریدند، با زنده‌ها حس نمی‌کرد. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۸۴)

     

     

    تو از مورخانی هستی که بوی زباله‌دان تاریخ بیشتر جذبت می‌کند تا بوی کاخ پادشاهان و رهبران، این طور نیست؟ (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۹۸)

     

     

     

    حقیقت چیزی نیست که با روش و استدلال منطقی اثبات می‌شود، چیزی است که بی‌آن‌که بدانیم چرا یا منطقی در کار باشد، ما را از پیِ خود ببرد. چیزی غیرمنطقی‌تر اما حقیقی‌تر از عشق می‌بینی؟ غیرمنطقی‌تر اما حقیقی‌تر از جنگ؟ (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۲۲۶)

     

     

    این ملت‌ها شبیه هنرمند مجسمه‌سازند. مجسمه‌سازی که شروع به کار می‌کند و مجسمه‌ای می‌سازد، تمام عشق و توان خود را به کار می‌بندد، ماه‌ها و سال‌ها سرگرم کار می‌شود و حس می‌کند آنچه ساخته مجسمه رویاهایش است. ناگهان روزی می‌فهمد مجسمه، همانی نیست که آرزوی ساختنش را داشته، اما به سادگی نمی‌تواند از آن بگذرد. آن را سال‌ها می‌گذارد و به دقت نگاهش می‌کند و روز به روز بیشتر می‌فهمد چه اشتباه بزرگی کرده است. اگر روزی نتواند مجسمه را بشکند، اگر خشم خود را بر آن خالی نکند، روحی سست و مرده می‌شود، به کسی بدل می‌شود که از درون می‌گندد. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۲۳۹)

     

    پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان درسای و جسدها بختیار علی

     

    9 جمله معروف جمشید خان عمویم بختیار علی تکه کتاب

     

    9 جمله معروف غروب پروانه بختیار علی  تکه کتاب

     

    19 جمله معروف آخرین انار دنیا بختیار علی تکه کتاب

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»