8 جمله معروف تابوت های دست ساز ترومن کاپوتی: در این مطلب 8 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب تابوت های دست ساز ترومن کاپوتی را گلچین کرده ایم.این جملات تکه کتاب های نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که میتوانید به وسیلهی دکمههای زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.
متن زیبا ترومن کاپوتی
8 جمله معروف تابوت های دست ساز ترومن کاپوتی
شهری در یکی از ایالتهای کوچکِ غربی. شهر مزارعِ پهناور بسیاری در خودش جا داده و پنبهزارهایی در اطرافش است؛ با جمعیتی کمتر از دههزار، دوازده کلیسا و دو رستوران دارد. توی خیابان اصلی شهر تالار سینمایی هست که اگرچه ده سالی میشود فیلمی نشان نداده، همچنان بیروح و ملالانگیز سرِ پاست. شهر زمانی هتل هم داشته اما حالا تعطیل شده و این روزها تنها جایی که یک مسافر میتواند تویش سرپناهی پیدا مند، مُتل پِریری است.
چهرهی کوئین عریض اما تکیده بود، با گونههای فرورفته، و پوستش را هم آبوهوا زمخت کرده بود – چهرهی دهقانی قرون وسطایی، مردِ خیشران، همهی رنج و غم دنیا کوفته بر پُشتش. اما کوئین دهقان احمقِ خمیدهپُشت رقتانگیزی نبود. عینکِ دورسیمی یه چشمش بود و این عینک مرغوب و چشمهای خاکستریرنگی که پشت شیشههای کلفتشان معلوم بود، بهش خیانت میکردند: چشمهایش هشیار بودند، ظنین، باهوش، سرخوش و پُرخباثت، مغرور و متکبر. خنده و صدای جعلی و ریاکارانهای داشت، مهماننواز و مهربان. اما ریاکار نبود. آرمانگرا بود، از آن آدمهایی که تا بهدستآوردنِ آنچه میخواهند، از پا نمیایستند؛ برای خودش هدفهایی تعیین کرده بود و هدفهایش صلیبش بودند، مذهبش، هویتش؛ نه، ریاکار نبود – متعصب بود؛ و خیلی زود، کماکان روی ایوان دورِ هم بودیم که حافظهی بهگِلنشستهام بیدار شد: یادش آمد پیشتر کجا و چهجوری به آقای کوئین برخورد کرده بودم.
در میان تمام موجودات آفریده، انسان نفرت انگیزترین است. در میان تمام ابنای وجود، تنها و یگانه موجودی است که بدخواهی دارد، که پستترینِ تمام غرایز و امیال و رذایل است – نفرتآورترینشان. تنها موجودی است که برای تفریح، عذاب میدهد، با اینکه میداند عذاب است. همچنان که در سیاههی تمام جانداران، تنها موجودی است که ذهنی کثیف و خطرناک دارد. (کتاب تابوتهای دستساز – صفحه ۲۳)
خشمِ حسابی، همچون ویسکیِ حسابی، زمان برای جاافتادن میخواهد. (کتاب تابوتهای دستساز – صفحه ۲۴)
جملات معروف کتاب تابوت های دست ساز ترومن کاپوتی
کوسهگرفتن طعمه لازم داره. اگه ما قراره کوسه رو بندازیم تو قلاب، پس طعمه باید حی و حاضر باشه. (کتاب تابوتهای دستساز – صفحه ۵۴)
پرسیدین چرا من صدای تلویزیون رو بستهم. تنها وقتی که صدا رو باز میذارم برا شنیدن گزارش هواشناسیه. غیرِ این، فقط تماشا میکنم و تو ذهنم تصور میکنم چی دارن میگن. اگه واقعاً گوش کنم درجا خوابم میگیره. ولی اینکه تصور کنم بیدار نگهم میداره. (کتاب تابوتهای دستساز – صفحه ۶۲)
مدت زمانی کوتاه در هوای آلپ نفسکشیدن، فرحبخش است، اما گذراندن تعطیلاتی طولانی در کوهستان میتواند به آدم احساسِ خفقان بدهد و موجب افسردگیهای بغرنج و نامفهوم شود. بههرحال یک روز که یکی از این حالوهوای ناجور نازل شده بود، ماشینی اجاره کردم و از مسیرِ گردنهی گَرَنسَنبرنار رفتم ایتالیا به ونیز. آدم در ونیز همیشه در جامهی مبدل و نقاببهصورت است؛ یعنی خودش نیست، پس مسئول رفتارش هم نیست. (کتاب تابوتهای دستساز – صفحه ۷۱)
مادربزرگم میسن هیچوقت کلمهی «مرگ» به زبونش نمیاومد. وقتی کسی میمرد، بهخصوص کسی که براش مهم بود، همیشه میگفت «دوباره صدا شده.» منظورش این بود که نرفته زیر خاک، برا همیشه گموگور نشده؛ بلکه برعکس، آدمه «دوباره صدا شده» که برگرده به سرزمینِ کودکی خوش و خوشحالش، به دنیایی که توش همهچی زندهس. (کتاب تابوتهای دستساز – صفحه ۷۷)
پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان تابوت های دست ساز ترومن کاپوتی
12 جمله معروف دریاس و جسدها بختیار علی تکه کتاب
9 جمله معروف جمشید خان عمویم بختیار علی تکه کتاب
9 جمله معروف غروب پروانه بختیار علی تکه کتاب
- رستَم ازین نفس و هوی، زنده بلا مرده بلا-38 - فوریه 21, 2023
- یارْ مرا، غارْ مرا، عشقِ جگَرخوار مرا-37 - فوریه 18, 2023
- خواجه بیا، خواجه بیا، خواجه دِگَربار بیا -36 - فوریه 18, 2023