معنی ذات الخمار به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ باء در گویش ها و لهجه ها.
ذات الخمار
معنی : لقب هندیه عم. فرزدق است .
ذات الخمار در لغت نامه دهخدا
ذات الخمار. [ تُل ْ خ ِ ] ( اِخ ) موضعی است به تهامة. ( منتهی الارب ). حمیدبن ثور گوید :
و قد قالتا هذا جمیعی و ان یری
بعلیاء او ذات الخمار عجیب.
( از المرصع ) ( معجم البلدان ).
ذات الخمار. [ تُل ْ خ ِ ] ( اِخ ) لقب هنیدة عمّه فرزدق است. و از آنرو وی را ذات الخمار گویند که وی چانه بندخویش را برگرفت آنگاه که پدر او صعصعةبن ناجیه و برادر وی غالب بن صعصعة و خال او اقرع بن حابس و شوهرش زبرقان بن بدر در خیمه او بودند و گفت کیست از زنان عرب که چهار محرم بزرگوار چون محارم من داشته باشد.
ذات الخمار در فرهنگ فارسی
لقب هندیه عم. فرزدق است . و از آنرو ویرا ذات الغمار گویند .
پیشنهاد و نظر شما برای معنی واژه ذات الخمار
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید .
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی
- شعر چو باد، عزم سر کوی یار خواهم کرد _ 135 - آگوست 25, 2023
- بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد _ 134 - آگوست 24, 2023
- صوفی نهاد دام و سر حقّه، باز کرد _133 - جولای 12, 2023