سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی

سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی

  • سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی/ بررسی نمادهای اجتماعی در شعر شاعران دهه های سی و چهل.

    چکیده نمادگرایی یا سمبولیسم اجتماعی از مهم ترین رویکردهای شعر معاصر ایران به ویژه دهه های سی و چهل نسبت به مضامین سیاسی و اجتماعی است که به عنوان یک مکتب ادبی, به همراه تصویرآفرینی و پرداخت شاعرانه, شیوه نمود در شعر را تغییر داد و مخاطب را با اندیشه نماگرایانه شاعر آشنا کرد. شاعران جریان شعر سمبولیسم اجتماعی یا شعر رمزگرای جامعه گرا پس از کودتای 28 مرداد 32 با تعهد و احساس مسوولیت اجتماعی و با استفاده از نماد و زبان نمادین-به طور غیرمستقیم – به شرح رویدادهای سیاسی و اجتماعی آن دوران پرداختند. سمبولیسم در شعر معاصر فارسی, پدیده ای نو بود که با نیما یوشیج به عنوان بنیانگذار و نماینده واقعی این جریان شعری آغاز شد. وی با تاثیرپذیری از سمبولیسم فرانسوی و مطالعات آثار آنان, برخی از ویژگی های بارز سمبولیسم اروپایی را وارد شعر خود و ادبیات معاصر فارسی نمود. انقلاب اصلی نیما با بهره گیری از نماد در دو شعر «ققنوس» (1316) و «غراب» (1317) آغاز شد و پس از او نیز می توان از شاعرانی, چون شاملو, اخوان, فروغ فرخزاد (دوره دوم شاعری), سیاوش کسرایی, منوچهر آتشی, شفیعی کدکنی, هوشنگ ابتهاج و دیگران یاد کرد که شعر سمبولیست اجتماعی را در دهه های سی و چهل به اوج خود رساندند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و داده ها به شیوه مطالعه های کتابخانه ای است. نتیجه نشان داده است که شاعران این دو دهه با بهره گیری از نمادگرایی یا سمبولیسم اجتماعی توانستند رویدادهای سیاسی و اجتماعی آن دوران را انعکاس دهند.

    نویسندگان: مظفری خسروی حسن، شکیبا مهرداد، افتخاری محمدحسن، وحیدی مهرجردی علیرضا.

    سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی

    1. مقدمه
    نمادگرایی یا سمبولیسم از مهم ترین رویکردهای شعر معاصر فارسی نسبت به مضامین سیاسی و اجتماعی است که به همراه تصویر آفرینی و پرداخت شاعرانه مخاطب را با اندیشه نمادگرایانه شاعران معاصر آشنا می سازد. با توجه به رویدادهای دهه های سی و چهل به ویژه رویدادهای پس از کودتای 28 مرداد 32 تا انقلاب 57 و تأثیر آنها بر ادبیات و هنر به ویژه شعر به طور غیر مستقیم با زبان نمادین و رمزگونه به شرح رخدادهای سیاسی و اجتماعی جامعه پرداختند که نقش مهمی در تأثیر پذیری روند جریانهای اجتماعی پس از کودتا بر ذهن و اندیشه مردم اجتماع داشت. نماد و رمز از برجسته ترین انواع صور خیال و زیبایی شناسی سخن معادل واژه فرانسوی سمبول (Symbol) است که در اندیشه و فرهنگ انسان و در کلام سخنوران جلوههای گسترده و متنوعی دارد در واقع میتوان گفت نماد در شعر و ادبیات و در بین گونه های ادبی ریشه ای عمیق و متنوع دارد و دارای پیشینه ای طولانی است. سمبولیسم به عنوان یک مکتب ادبی ابتدا در اواخر قرن نوزدهم از اروپا آغاز شد و در آثار بسیاری از شاعران غربی مورد استفاده قرار گرفت نمادپردازی و سمبولیسم در تفکر روان کاوانه و روان شناسانه نیز جایگاه به سزایی .دارد مکتب ادبی سمبولیسم که در شعر و ادبیات غرب بیان شد در روان شناسی زیگموند فروید و کارل گوستاو یونگ به اوج رونق و اعتبار خود رسید. نمادپردازی و سمبولیسم به عنوان یک مکتب ادبی به سرعت جای خود را در ادبیات جهان و اندک اندک در ادبیات فارسی ایران باز کرد. در دوره های نخستین شعر فارسی به دلیل بینش و تفکر برون گرایانه شاعران به زندگی استفاده از نماد و زبان نمادین به ندرت وجود دارد؛ اما با ظهور تصوف و رواج ادبیات صوفیه و پیدایش آثار عرفانی نمادگرایی و رمز پردازی در شعر فارسی رواج گسترده ای یافت و در آثار عرفانی منثور ابن سینا، سهروردی و در کتابهای کلیله و دمنه و مرزبان نامه و آثار منظوم سنایی (حديقه الحقيقه)، عطار منطق الطیر، مولوی مثنوی معنوی و حافظ بسیار مشاهده میشود.
    جریان شعر سمبولیسم اجتماعی از مهمترین و معروفترین جریانهای شعری معاصر فارسی که با عنوان شعر رمزگرای جامعه گرا نیز از آن یاد میشود در دوره بعد از تصوف با استفاده از نماد و زبان نمادین سمبولیسم رواج گسترده تری پیدا کرد که در شعر معاصر فارسی با عنوان جریان شعر سمبولیسم اجتماعی یا شعر رمزگرای جامعه گرا» و یا شعر «نوی حماسی و اجتماعی» از آن
    تعبیر میشود.

    و
    شاعران جریان سمبولیسم اجتماعی پس از کودتای 28 مرداد 32 به طور غیر مستقیم و با زبانی نمادین و کنایی به شرح اتفاقات و رخدادهای سیاسی و اجتماعی آن دوران پرداختند که نقش مهمی در تأثیر پذیری رویدادهای مهم تاریخی پس از کودتا بر ذهن و
    اندیشه مردم جامعه ایفا کردند. آنان با تعهد و احساس مسئولیت اجتماعی در جریان شعری سمبولیسم اجتماعی سوق داده شدند. نمادگرایی یا سمبولیسم اجتماعی در شعر و ادب معاصر ،فارسی پدیده ای نو است که با نیما یوشیج – پدر شعر نوی فارسی به عنوان بنیانگذار و نماینده واقعی این جریان شعری آغاز میشود وی با تأثیرپذیری از سمبولیسم ،فرانسوی، برخی از ویژگی های سمبولیسم را وارد شعر خود و ادبیات معاصر فارسی نمود تأثیر پذیری نیما از مکتب ادبی رمانتیسم غرب و شاعران اروپایی در نخستین اثرش به نام «افسانه» انقلابی آگاهانه برپا نمود که تمام ساختارها و بنیادهای فکری و فرم و شکل ظاهری شعر کهن فارسی را درهم ریخت
    انقلاب اصلی و اساسی نیما با بهره گیری از نماد در دو شعر «ققنوس» (1316 ش) و «غراب» (1317 ش) آغاز میشود و پس از او نیز میتوان از شاعرانی چون ،شاملو ،اخوان فروغ فرخزاد دوره دوم شاعری سیاوش کسرایی شاهرودی، منوچهر آتشی، شفیعی کدکنی و دیگران یاد کرد که شعر سمبولیست اجتماعی را در دهه های سی و چهل به اوج خود رساندند و توانستند با بهره گیری از نمادگرایی یا سمبولیسم اجتماعی به انعکاس رویدادهای سیاسی و اجتماعی آن دوران بپردازند.
    با اهمیت دادن به موضوع سمبولیسم اجتماعی در شعر دهه های سی و چهل و پرداختن به نمادهای اجتماعی در شعر شاعران آن دوران می توان دریافت که این جریان شعری از درک و دریافتهای فکری و فلسفی بالایی برخوردار است و غالباً پیامی اجتماعی و انسانی دارد و دارای نوعی مسئولیت سیاسی و اجتماعی در دهه های سی و چهل است که شاعران آن بر خلاف شاعران شعر رمانتیک عاشقانه به بررسی مسائل سیاسی اجتماعی و مشکلات و آرمانهای مردم جامعه می پردازند آنان با نگاهی عمیق به رویدادهای اجتماع خود را در برابر مردم و جامعه متعهد می دانستند.
    این پژوهش با هدف بررسی برخی سرودههای شاعران جریان شعری سمبولیسم اجتماعی دهه های سی و چهل و پرداختن به نمادهای اجتماعی در شعر شاعرانی؛ همچون نیما یوشیج به عنوان بنیانگذار و نماینده واقعی این جریان و پیروان او مانند شاملو اخوان، فروغ فرخ زاد دوره دوم شاعری سیاوش کسرایی منوچهر آتشی شفیعی کدکنی و دیگران درصدد است اندیشه والای اجتماعی و سیاسی آنان را که به سمت نوعی شعر متفکرانه و متعهدانه با درونمایه های سیاسی و اجتماعی و زبانی نمادین در شکل و قالبی نو سوق داده شدند نشان دهد.
    در پژوهش حاضر فرضیههایی در نظر گرفته شده است که در بخش نتیجه گیری نتیجه پرداختن به آنها مشخص میشود، از قبیل: جریان شعر سمبولیسم اجتماعی از مهمترین رویکردهای معاصر شعر فارسی نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی است. شاعران جریان شعر سمبولیسم اجتماعی در دهه های سی و چهل خود را در برابر آرمانهای مردم و مشکلات جامعه متعهد
    می دانند.

    از آرشیو مطالب نیز دیدن کنید:

    نقد ادبی

    نقد شعر نیما یوشیج

    اشعار نیما یوشیج

    نقد شعر احمد شاملو

    اشعار احمد شاملو

    نقد شعر فروغ فرخزاد

    اشعار فروغ فرخزاد

    نقد شعر مهدی اخوان ثالث

    اشعار مهدی اخوان ثالث

    2. ادبیات و پیشینه

    با استناد به پیشینه جریان شعر سمبولیسم اجتماعی به عنوان یک مکتب ادبی و پرداختن به شعر نمادین پرچم داران این جریان شعری در دهه های سی و چهل به بررسی کتابهایی با محتوای شعر معاصر و سابقه نمادگرایی در ادبیات معاصر فارسی پرداخته می شود از قبیل:
    جریانهای شعری معاصر فارسی از علی حسین پور جافی (1387).
    چشم انداز شعر معاصر ایران از سید مهدی زرقانی (1383).

    تاریخ تحلیلی شعر نو از شمس لنگرودی (1387)، چهار جلدی رمز و داستانهای رمزی در ادب فارسی از تقی پورنامداریان (1383).
    اسطوره و رمز مجموعه مقالات از جلال ستاری (1387) نمادگرایی در ادب نمایشی از فرهاد ناظرزاده کرمانی (1368)
    مکتب های ادبی از سید رضا حسینی (1366).
    و سایر منابع معتبر دیگر همچون آثار و مجموعه سروده های شاعران و کتابهای مرتبط که در پایان به آنها اشاره میشود.

    3 روش تحقیق

    روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و دادهها به شیوه مطالعه های کتابخانه ای است. بدین ترتیب که سعی بر آن شد که کتابهای معتبر و مرتبط با موضوع مورد مطالعه بررسی و قبش برداری قرار گیرند با این بررسی نتیجه نشان داده است که شاعران دو دهه سی و چهل با بهره گیری از نمادگرایی یا سمبولیسم اجتماعی توانستند رویدادهای سیاسی و اجتماعی آن دوران را انعکاس دهند.

    4 یافته ها: سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی (دهه های سی و چهل)

    نمادگرایی یا رمز پردازی از مهمترین رویکردهای شعر معاصر نسبت به مضامین سیاسی و اجتماعی است که به همراه تصویر آفرینی و پرداخت شاعرانه شیوه نمود در شعر را تغییر میدهد و مخاطب را با اندیشه نمادگرایانه شاعر آشنا میسازد. با توجه به رویدادهای دهه های سی و چهل به ویژه رخدادهای پس از کودتای 28 مرداد 32 تا انقلاب 57 و تأثیر آنها بر ادبیات و هنر، بسیاری از هنرمندان به ویژه شاعران به طور غیر مستقیم و با زبان نمادین و رمزگونه به شرح اتفاقات و رویدادهای سیاسی و اجتماعی آن دوران پرداختند که نقش مهمی در تأثیرپذیری روند جریانهای اجتماعی پس از کودتا بر ذهن و اندیشه مردم جامعه داشت. در اینجا قبل از پرداختن به موضوع و محتوای نمادگرایی یا سمبولیسم ،اجتماعی نخست تعریف مختصری از نماد و رمز (سمبول) داده می شود و سپس به جریان سمبولیسم در اروپا و نگاه روان شناسانه به آن اشاره میشود و در ادامه به جریان سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر دهههای سی و چهل پرداخته میشود.

    .1.4 نماد و رمز (سمبول)

    نماد و رمز از برجسته ترین انواع صور خیال و زیبایی شناسی سخن است که در اندیشه و فرهنگ انسان و در کلام سخنوران جلوه های گسترده و متنوعی دارد و از دیرباز در میان صاحبان کلام و اندیشه رایج بوده و برای بیان دیدگاههای خود از آن بهره های فراوان جسته اند در واقع میتوان گفت نماد در شعر و ادبیات و در بین گونههای ادبی ریشه ای عمیق و متنوع دارد و دارای
    پیشینه ای طولانی است.

    نماد و رمز معادل واژۀ فرانسوی سمبول (Symbol) است و در زیباشناسی عبارت است از یک شی که گذشته از معنی ویژه بلافاصله خودش به چیز دیگر به ویژه یک مضمون معنوی تر که کاملا قابل تجتم نیست اشاره می کند» (پورنامداریان، 1383؛ 10) به عبارت دیگر نماد چیزی است کما بیش عینی که جایگزین چیز دیگر شده و بدین علت بر معنایی دلالت می کشد. نماده نمایش تجلی ای هم هست که اندیشه و تصویر و تصور یا حالتی عاطفی را به حکم تشابه یا هرگونه نسبت و رابطه ای چه واضح و بدیهی و چه قراردادی تذکار میدهد (ستاری، 1387: 13) نمادگرایی یا سمبولیسم فقط قرار دادن یک مفهوم به جای مفهومی دیگر نیست بلکه سعی بر آن دارد که فرد را به سوی مفهومی انتزاعی با استفاده از تصاویر عینی و ملموس برای بیان عواطف و افکار ذهنی سوق دهد فروم در این باره می گوید: «بسیاری از سمبول ها برحسب تجربیاتی که میتوان به آنها مربوط کرد معانی متعددی پیدا میکنند (فروم 1349 (24) او زبان رمزی و نمادین را نیز زبانی میداند که تجربیات و احساسات درونی انسان را مانند تجربیات حسی توصیف میکند. درست مثل این که انسان به انجام کاری مشغول بوده یا واقعه ای در دنیای مادی اشیاء برایش اتفاق افتاده باشد همان (15) فتوحی نیز در کتاب بلاغت تصویر در مورد نماد می نویسد: «نماد» بیانگر کلیات و مفاهیم بزرگ به وسیله موضوعات جزتی است. اما این موضوعات و تصاویر جزئی چنان زنده و جاندارند که ذهن را تسخیر میکنند فتوحی 1385 (161) ناظرزاده کرمانی نیز در نماد و رمز می نویسد: «هربرت موسیریلو همه هنرها و از جمله ادبیات را برپایه دو محور اساسی استوار میداند: رمز و راز انسان در جهان و دیگری شیوه و نحوه نماد گرایانه ای که هنرمند به کمک آن میکوشد تا چنین رمز و رازی را توصیف و تفسیر کند» ناظرزاده کرمانی، 1368 (24 پس در تعریف نماد و رمز میتوان گفت که نماد به عنوان جایگزین یک چیز ،دیگر برای تداعی لازم به وجود می آید و همواره در حوزه معناگرایی و تصویر آفرینی و زیباشناسی نقش عمیقی بر عهده دارد و همه هنرها به ویژه ادبیات
    برپایه آن استوار است.

    2.4 پیدایش سمبولیسم در مکتب ادبی غرب

    سمبولیسم به عنوان یک مکتب ادبی ابتدا در اواخر قرن نوزدهم با مجموعه شعرهای شارل بودلر به نام گلهای بدی» از اروپا آغاز شد که مقدمه ای برای به وجود آمدن سروده های سمبلیک در تفکر غربی شد بودلر معتقد بود که دنیا همانند جنگلی مالامال از علائم و اشارات و نمادهاست و فقط شاعر است که میتواند با قدرت ادراک خود این علائم را تفسیر کند (سید حسینی 1366 269 پس از شارل بودلر آرتور رمبو پل ورلن و استفان مالارمه زمینه را برای بروز هر چه بیشتر سمبولیسم آماده ساختند، در واقع بودار درخت تناوری بود که از آن سه شاخه اصلی مالارمه، ورلن و رمبو و شاخههای فرعی بسیاری سرکشیدند» هنرمندی 1385 (285)

    در دسامبر سال 1886م، ژان ،موره شاعر یونانی نژاد بیانیۀ مکتب جدید سمبولیسم را در روزنامه ادبی فیگارو به چاپ رساند که ستیز و کشاکشی پایدار را در میان محافل ادبی و دیگر روزنامه ها برپا کرد سید حسینی (1366 (275) سمبولیسم که برای نخستین بار توسط مورها در روزنامه خود به کار رفت و از آن پس مکتب نویسی به همین نام – سمبولیسم به وجود آمد و مورد توجه سخنورانی چون استوارت بریل ویله گریفین، رنه ژیل و دیگران قرار گرفت که خود را از پیروان بودلر، ورلن و رمبو می دانستند. در واقع مکتب ،سمبولیسم، مکتب ادبی بود که استفاده از مفاهیم نمادین و رمزگرایانه را توصیه می کرد که سخنوران پیرو آن معتقد بودند که شعر باید از راه آهنگ داخلی کلمات دقایق احساس و احوال روحی را که بیان مستقیم آنها امکان ندارد به خواننده یا شنونده القا کند تولستوی، 1350 90)

    3.4 سمبولیسم از نگاه روان شناسی

    نماد پردازی و سمبولیسم در تفکر روانکاوانه و روان شناسانه نیز جایگاه به سزایی دارد مکتب ادبی سمبولیسم که در شعر و ادبیات غرب بیان شد در روان شناسی زیگموند فروید (۱۸۵۶ – ۱۹۳۹) – پایه گذار دانش نوین روانکاوی و کارل گوستاو یونگ (ژونیه ۱۸۷۵ ۶ ژوتن (۱۹۶۱) روانشناس و متفکر مشهور سوئیسی، پدر علم روانکاوی و شاگرد زیگموند فروید به اوج رونق و اعتبار خود رسید فروید معتقد است که نمادها اساس حیات ناخوداگاه آدمیان هستند و در هنر و ادبیات رؤیاها و بازیهای خود را به نمایش می گذارند ،یونگ (1377 (27) یونگ نیز بر این عقیده است که انسان برای بیان آنچه میخواهد ابراز کند کلمات را بیان می کند و یا می نویسد. در واقع زبان انسان لبریز از نمادهاست. نماد علاوه بر معنی آشکار و معمول خود معانی تلویحی و انتزاعی نیز دارد. نماد معرف چیزی مهم ناشناخته یا پنهان از زندگی ماست. بنابراین یک کلمه یا یک تصویر وقتی نمادین محسوب میشود که به چیزی غیر از معنی آشکار و مستقیم خود اشاره کند همان (22) ویلفرد گرین میگوید وقتی از تصاویری حرف میزنیم که بار معنای فراتر از معنای حقیقی معمول خود دارند از نماد حرف میزنیم این ،نمادها تصاویر کهن الگویی هم هستند؛ از این نظر کهن الگوها همان نمادهای تجربه اند گرین (۱۳۷۶ (۱۹۷ در واقع کهن الگوها با نمادها ارتباطی تنگاتنگ دارند که در رؤیاها اسطوره
    ها، آفرینشهای هنری و ادبی و کشف شهود شاعرانه ملل مختلف به خوبی بروز می کنند.

    با پرداختن مختصر به تعریف نماد و رمز و آغاز پیدایش مکتب سمبولیسم از اروپا و همچنین اوج و رونق آن در تفکر روان شناسانه در ادامه نگاهی گذرا به به نقش نماد و زبان نمادین در شعر و ادبیات فارسی میپردازیم.

    .4.4 نقش نماد و زبان نمادین در شعر و ادبیات فارسی

    نماد پردازی و سمبولیسم به عنوان یک مکتب ادبی به سرعت جای خود را در ادبیات جهان و اندک اندک در ادبیات فارسی ایران باز کرد. در دوره های نخستین شعر فارسی، به دلیل بینش و تفکر برون گرایانه شاعران به زندگی استفاده از نماد و و زبان نمادین به ندرت وجود دارد؛ اما با ظهور تصوف و رواج ادبیات صوفیه و پیدایش آثار عرفانی، نمادگرایی و رمز پردازی در شعر فارسی رواج گسترده ای یافت که در ارتباط با تجارب عرفانی ممکن است به طور ناخودآگاه و یا خوداگاه به کار رود و برحسب آن تجارب روحی عیناً بیان شود یا به گونه ای از آنها تعبیر گردد» (پورنامداریان، 1383: 45).
    نمادگرایی در ادب فارسی به شکل گسترده در آثار عرفانی منشور ابن سینا سهروردی و در کتابهای کلیله و دمنه و مرزبان نامه و آثار منظوم سنایی (حديقه الحقيقه)، عطّار (منطق الطير)، مولوی مثنوی معنوی و حافظ بسیار مشاهده میشود. برای نمونه به چند شاهد شعری اشاره میشود:

    با صبا در چمن لاله سحر می گفتم
    که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان؟

    (حافظ 1392 : 387/8)

    در این شعر حافظ، لاله، نماد شهید است و سرخی ،لاله نماد خون و بسیاری لاله در ،چمن جسم شهیدان را به ذهن متبادر می کند. بسامد نماد و زبان نمادین در شعر حافظ بسیار بالاست.
    سمبولیسم در مثنوی معنوی مولانا نیز به فراوانی دیده میشود مولانا از نماد برای رساندن منظور عرفانی خود بسیار استفاده کرده است.

    هر دکانی راست سودای دگر
    مثنوی دکان فقر است ای پـسر

    (مولوی؛ 1371 ج 6 1525 )

    آب حیوان را خوان مخوان این را سخن

    روح نو بین در تن حرف کهن

    (مولوی 1371، ج 1: 2596)

    مثنوی معنوی با بهره گیری از داستانها تمثیلها و قصه های کهن که در زبان عامه رواج داشته روح شاعرانه و عارفانه میدهد و در قالبی نو و تازه بیان میدارد به طور مثال؛ وی در این شعر مثنوی را دگان فقر میداند و منظور او از فقر نبود مسائل مادی و نداشتن مادیات نیست بلکه سخن وی بیان نمادی عرفانی از فقر است که همان نبود خود و نبود من و منیت است. مولانا در جای جای آثار خود از نماد استفاده کرده است. مثلاً حضرت آدم (ع) نماد حرکت سالکی است که از آغاز معرفت به نهایت کمال می رسد.

    حضرت سلیمان (ع) نماد روحی است که به کمال رسیده و نمونه انسان کامل است. زن نیز در اشعار مولانا نماد عشق الهی، روح
    جان و رویش است و … که بسیاری از این نمادها برگرفته از قرآن و تفسیر آن است.

    5.4 رواج سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی؛

    دهه های سی و چهل جریان شعر سمبولیسم اجتماعی از مهمترین و معروفترین جریانهای شعری معاصر فارسی است که با عنوان شعر رمزگرای جامعه گرا نیز از آن یاد میشود.
    در دوره بعد از تصوف نماد و زبان نمادین سمبولیسم رواج گسترده تری پیدا کرد از زمان مکتب سمبولیسم اروپایی، استفاده از رمز و نماد پردازی به عنوان وسیلهٔ بیان ،هنری گسترش یافته است که در شعر معاصر فارسی با عنوان جریان شعر سمبولیم اجتماعی» یا شعر رمزگرای جامعه گرا» و یا شعر نوی حماسی و اجتماعی» از آن تعبیر میشود.
    پس از کودتای مرداد 32 در پی از دست دادن فضای سیاسی و آغاز دورۀ اختناق و سرکوب احساس تعلق ملی و اجتماعی در میان جامعه از بین میرود و نوعی در هم شکستگی روحی و روانی و بحران هویتی در بین روشن فکران به ویژه شاعران به وجود می آید. آنان به طور مستقیم با زبانی روشن و صریح و یا غیر مستقیم و با زبانی نمادین و کنایی به شرح اتفاقات و رخدادهای سیاسی و اجتماعی آن دوران میپردازند که نقش مهمی در تأثیر پذیری رویدادهای مهم تاریخی پس از کودتا بر ذهن و اندیشه مردم جامعه ایفا می کنند. آنان با تعهد و احساس مسئولیت اجتماعی در جریان شعری سمبولیسم اجتماعی سوق داده شدند. نمادگرایی یا سمبولیسم اجتماعی در شعر و ادب معاصر فارسی پدیده ای نو است که با علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج (1276 (1338) پدر شعر نوی فارسی به عنوان بنیانگذار و نماینده واقعی این جریان شعری آغاز می شود. وی با تأثیرپذیری از سمبولیسم فرانسوی و مطالعه آثار سمبولیستهای فرانسه برخی از ویژگیهای بارز سمبولیسم را وارد شعر خود و ادبیات معاصر فارسی نمود که بی تردید جدای از غزلهای عارفانه ابهام شعری با کوشش نیما بود که در شعر فارسی به معنی حقیقی کلمه راه یافت» (پورنامداریان 1381 (229 نیما با ادبیات غرب و مکاتب ادبی به ویژه زبان فرانسه آشنایی نزدیکی داشت و تحت تأثیر شاعران فرانسوی مانند رمبو مالارمه شارل بودلر ورلن پل ،والری آلفرد دوموسه لامارتین و دیگران قرار گرفت تا آنجا که شعر
    برخی از شاعران سمبولیست اروپایی معروف را به زبان فارسی ترجمه کرد.

    تأثیر پذیری نیما یوشیج از مکتب ادبی رمانتیسم غرب و شاعران اروپایی در نخستین اثرش به نام «افسانه» که مانیفست شعر نوی فارسی بود، انقلابی آگاهانه برپا نمود که تمام ساختارها و بنیادهای فکری و فرم و شکل ظاهری شعر کهن فارسی را درهم ریخت. با این تأثیر پذیری و تحول در شعر فارسی، بسیاری از شاعران و منتقدان معاصر، سروده های نیما را نمادین میدانند و او را با شاعران
    سمبولیست جهان هم پایه میبینند.

    انقلاب اصلی و اساسی نیما با بهره گیری از نماد در دو شعر «ققنوس» (1316 ش) و «غراب» (1317 ش) آغاز میشود و پس از او نیز میتوان از شاعرانی چون شاملو اخوان فروغ فرخ زاد دوره دوم شاعری سیاوش ،کرایی شاهرودی منوچهر آتشی، شفیعی کدکنی و دیگران یاد کرد که شعر سمبولیست اجتماعی را در دهه های سی و چهل به اوج خود رساندند. ققنوس، مرغ خوش خوان آوازه جهان آواره مانده از وزش بادهای سرد بر شاخ خیزران بنشسته است فرد … از آن زمان که زردی خورشید روی موج کمرنگ مانده است و به ساحل گرفته اوج بانگ شغال و مرد دهاتی کرده است روشن آتش پنهان خانه را …» (نیمایوشیج، 1389: 326-325)
    و شعر «غراب
    فوقت غروب کز بر کهار آفتاب با رنگهای زرد ،غمش هست در حجاب تـ پر سر ساحل یکی غراب وز دور آبها همرنگ آسمان شده اند و یکی بلوط زرد از خزان کرده است روی پارچه سنگی به سر سقوط ازان نقطه های دور پیداست نقطه سيهي. اين آدمی بود به رهی جویان گوشه ای که از چشم کان نهان با آن کند نمی غم پنهان دل بیان…» (نیمایوشیج، 1389؛
    .(328
    شعر سمبولیسم اجتماعی برخلاف شعر رمانتیک عاشقانه و فردگرا جریانی است که از درک و دریافتهای فکری و فلسفی بالایی برخوردار است و غالباً پیامی اجتماعی و انسانی دارد و دارای نوعی تعهد اخلاقی و رسالت اجتماعی با مسئولیت پذیری سیاسی است. با ظهور سمبولیسم در شعر نو فارسی در دهه بیست و گسترش و تثبیت آن در دهه های سی و چهل شاعران این جریان شعری به مسائل سیاسی اجتماعی و مشکلات و آرمانهای مردم جامعه بیش از پیش توجه نشان دادند شاعران این جریان شعر را در مسیری هموار قرار دادند که منجر به توسعه اشکال و ابعاد گوناگون آن شد. در واقع شاعران این جریان در دهه های سی و چهل خود را در برابر مردم و اجتماع متعهد میدانستند از این رو مسئلۀ فرد آن گونه که در شعر رمانتیک فردگرایانه بود؛ از میان رفت و
    تنها اجتماع بود که ماند در این نوع جریان شعری حتی عشق و احساس نیز جنبۀ فردی خود را از دست داد و اجتماعی شد.
    امروز / شعر / حربة خلق است زیرا که شاعران / خود شاخه یی از جنگل خلقاندا نه یاسمین و سنبل گلخانه فلان / بیگانه نیست / شاعر امروز / با دردهای مشترک خلق او با لبان مردم لبخند میزند / درد و امید مردم را / با استخوان خویش | پیوند می زند … شاملو، 1394: 142)

    اصطلاح سمبولیسم اجتماعی گویای دو ویژگی اصلی و محوری در محتوا و شعر نیما و پیروان اوست جامعه گرایی و رمزگرایی پیشینه جامعه گرایی در جریان سمبولیسم اجتماعی در شعر فارسی به اولین تلاشهای شاعران عصر بیداری چون نسیم شمال عارف قزوینی فرخی یزدی دهخدا و تقی رفعت برمی گردد و پس از آنان شاعران عصر مشروطه در پرداختن به مفاهیم اجتماعی و سیاسی از قبیل ،آزادی وطن زن و مضامین دیگر توجه خاصی نشان میدادند. با این تفاوت که جامعه گرایی عصر مشروطه با نوعی عصیان و انقلاب همراه است و محتوای شعری از اندیشه و تفکر کمتری برخوردار است در حالی که جامعه گرایی دهه سی و چهل دارای تفکر و اندیشه والایی است و از حالت شعاری بیرون می آید و به سمت نوعی شعر متفکرانه و متعهدانه با درون مایه های سیاسی و اجتماعی و زبانی نمادین در شکل و قالبی نو سوق داده میشود و شاعرانی چون اخوان شاملو، منوچهر آتشی، سیاوش کرایی فروغ فرخزاد دوره دوم شاعری و دیگران را با خود همراه می سازد.
    .. حیاط خانه ما تنهاست / تمام روز از پشت در صدای تکه تکه شدن میآید و منفجر شدن / همایه های ما در خاک اباغچه هاشان به جای گل / خمپاره و ملل میکارند/ همسایه های ما همه بر روی حوضهای کانیشان / سرپوش می گذارند / و حوضهای کاشی / بی آن که خود بخواهند / انبارهای مخفی باروتندا و بچه های کوچه ما کیفهای مدرسه شان را از بمب های کوچک را پر کرده اند فرخ زاد، 1382: 254 253 پیشینه رمزگرایی یا نمادگرایی نیز به گرایش نیما و پیروان او به زبان سمبلیک بی تأثیر از آشنایی آنان با مکتب سمبولیسم اروپایی نبوده است به ویژه آنکه نیما به عنوان سردمدار این جریان خود زبان فرانه را خوب میدانت و در نتیجه با ادبیات فرانسه و مکاتیب ادبی آن آشنایی نزدیک داشت حسین پورجافی، 1387: 202).
    هان کجاست | پایتخت این کج آیین قرن دیوانه؟ / با شبان روشنش چون روزها روزهای تنگ و تارش، پون شب اندر قعر افسانه .. اما برای فتح سوی پایتخت قرن میآییم / تا که هیچستان که توی فراخ این غبار آلود بی غم را با چکاچک مهیب تیغهان، تیز / غرشی زهره داران کوسهامان سهم / پرش خارا شکاف ،تیرهامان تند؛ انیک بگشاییم .. اهان، کجاست | پایتخت قرن اما برای فتح میآییم؟ / تا که هیچستان بگشاییم … اخوان، 1382، 116-113)
    زرین کوب با اشاره به جریان شعر سمبولیسم اجتماعی با اصطلاح شعر نوی حماسی و اجتماعی در مقابل شعر نوی تغزلی یاد می کند که با آوردن نام شاعرانی چون نیما اخوان ثالث احمد شاملو، سیاوش کسرایی اسماعیل شاهرودی، اسماعیل خویی و دیگران، منظور از شعر نو حماسی را نوعی شعر نیمایی با محتوایی اجتماعی فلسفی و روشن بینانه می داند، شعری که هدف آن بالابردن درک و بینش هنری و اجتماعی است و غالباً پیامی اجتماعی و انسانی در آن مطرح میشود (زرین کوب، 1385: 124 123). به اعتقاد این نویسنده معاصر، شعر نوی حماسی خواننده را در لذت جوییهای فردی و یا اندوه های ساختگی خود شریک نمی سازد بلکه میخواهد خواننده را با رویدادهای عصر خویش آشنا سازد و او را در سطحی بالاتر از آن قرار دهد. شعر نوی حماسی هم با احساس خواننده سر و کار دارد و هم با ادراک و اندیشه او در تماس است و میخواهد خواننده چشم و گوش خود را
    باز کند و همه چیز را ببیند و حس کند (همان (6)

    «شعر دل فولادم» نخستین شعر نیما بعد از کودتای 28 مرداد 32 است. در این شعر اوضاع نابسامان و آشفته ایران پس از کودتا به خوبی نشان داده میشود. «رسم از خطۀ دوری نه دلی شاد در آن / سرزمینهایی دور / جای آشوبگران کارشان کشتن و کشتار که از هر طرف و
    گوشه آن / مینشانید بهارش گل با زخم جدهای کسان همه چیز از کف من رفته به در/ دل فولادم با من نیست»

    ا همه چیزم دل من بود و کنون میبینم / دل فولادم مانده در راه / دل فولادم را بیشکی انداخته است / دست آن قوم بداندیش در آغوش بهاری که گلش از خون و از زخم / وین زمان فکرم این است که در خون برادرهایم / ناروا در خون پیچان /
    بی گنه غلتان در خون دل فولادم را زنگ کند .دیگرگون نیمایوشیج، 1389 771-769) شعر سمبولیسم اجتماعی و جامعه گرای دهۀ سی و چهل از عمق تفکر و اندیشه برخوردار است و بر خلاف شعر جامعه گرایی عصر مشروطه که با نوعی عصیان و انقلاب همراه بود از حالت شتاب زدگی و شعاری بیرون نمی آید و به سمت نوعی شعر آگاهانه متفکرانه و متعهدانه با درون مایه های سیاسی اجتماعی و زبانی نمادین در شکل و قالبی نو سوق داده می شود که با تغییر جهان بینی شاعر از کلینگری مفاهیم ذهنی و فاقد هویت شخصی و عینی همچون عشق درد اندوه مرگ و دیگر مفاهیم، بــه جزئی نگری مفاهیمی با هویت دقیق و مشخص مانند نگاه به طبیعت جامعه نظام حاکم افراد پیرامون خود، بافت اجتماعی جامعه مشکلات و آرمانهای مردم مسائل سیاسی و اجتماعی و غیره همراه میشود و شاعرانی همچون اخوان ثالث، منوچهر شیبانی سیاوش کسرایی منوچهر آتشی اسماعیل خویی فروغ فرخ زاد دوره دوم) شاعری (خود و دیگران را با خود هم نوا میسازد (حسین پور جافی، 1387: 202)
    فرم و شکل ظاهری شعر دهه های سی و چهل با شکل و فرم دوره های قبل کاملاً متفاوت است. فرم جریان شعری رمانتیک عاشقانه چهارپاره است که در شعر خانلری توللی نادرپور و گلچین گیلانی به چشم میخورد در صورتی که در جریان شعری سمبولیسم اجتماعی فرم شعر شکل تکامل یافته ای است که نیما در سال 1316 با شعر «ققنوس» شروع می کند و بعد با «پادشاه فتح تکامل مییابد نمونه های تکامل یافته فرم نیمایی را میتوانیم در سرودههای اخوان ثالث احمد شاملو فروغ فرخزاد (دوره دوم شاعری)، سیاوش کسرایی شفیعی کدکنی و دیگران شاعران دهه های سی و چهل ببینیم.

    شعر معاصر فارسی که در بردارندۀ تحولات هزار ساله ادب فارسی همراه با موضوعات و مضامین اجتماعی است با به کارگیری رمز و زبان نمادین توانست مسائل و مشکلات جامعه و آرمانهای مردم آن را به خصوص در دهه های سی و چهل نشان دهد و جریان شعری سمبولیسم اجتماعی را گسترش دهد برخی از ویژگیهای این جریان شعری مهم عبارتند از متفکرانه و اندیشمندانه بودن سروده ها استفاده از زبان نمادین و رمزگرایانه برای بیان افکار و عواطف ابهام و پیچیدگی زبان ،شعر تغییر و تحول در قواعد ادبی و عروض سنتی ) استفاده از زبان و واژگان و شیوۀ بیان حماسی بهره گیری شاعران از واژههای زبان امروز برای تازگی، زیبایی و خوش آهنگی ،زبان استفاده از زبان و بیان حماسی و پرتحرک تعهد و رسالت شاعران این جریان شعری در برابر مردم جامعه و مسائل سیاسی و اجتماعی پیرامون خود تغییر جهان بینی شاعر از کلینگری مفاهیم ذهنی با هویت شخصی و عینی به جزئی نگری مفاهیم با هویت شخصیتی دقیق و مشخص مانند نگاه شاعر به جامعه نظام حاکم و افراد پیرامون خود. شاعران جریان شعری سمبولیسم اجتماعی با آگاهی از فضای سیاسی و اجتماعی جامعه خود به دنبال شیوه ای از بیان بودند که در عین جامعه گرایی و بیان مضامین سیاسی و اجتماعی از غنای ادبی و هنری شعر غافل نشوند و این شیوۀ بیان، همان بیان سمبلیک و زبان نمادین است که نیما و پیروانش در دهه های سی و چهل آن را دنبال کردند و توانستند با بیانی غیر مستقیم و رمزگونه مسائل سیاسی و اجتماعی را با عنصرهای عاطفه و تخیل در هم آمیزند و آثاری ماندگار از خود به جای گذارند. نیما در شعر داروگ» با نماد قرار دادن داروگ قورباغه) (درختی – که خواندن آن نشان از بارش قریب الوقوع باران است از اوضاع نابسامان جامعه خود انتقاد میکند و منتظر بارش انقلاب و آزادی بر سرزمین خشک دوران خود است شعر نیما تصویر روشن زیستگاه و فراتر از آن، عصر و جامعه است که در آن زندگی میکند انعکاس دردها و آرمانهای او در پیوند با تصویرهای طبیعت اطراف، روح شعر اوست …» (سنگری، 1371 (15)
    خشک آمد کشتگاه من / در جوار کشت همسایه اگرچه میگویند: «می گریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران قاصد روزان ،ابری داروگ کی میرسد باران؟ / بر بساطی که باطی نیست در درون کومه تاریک من ذره ای با آن نشاطی نیست و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد چون دل یاران که در هجران یاران – / قاصد روزان ابری داروگ کی میرسد باران؟ نیما یوشیج، 1389: 760).

    ه خانه ام ابریست ایکسره روی زمین ابری ست با آن از فراز گردنه خُرد و خراب و مست / باد می پیچد. ا یکسره دنیا خراب از اوستا و حواس من / ای نی زن که ترا آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟ / خانه ام ابری ست اما ابر بارانش گرفته است / در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم / من به روی آفتابم میبرم در ساخت دریا نظاره ا و همه دنیا خراب و خرد از باد است / و به ره نی زن که دایم مینوازد .نی در این دنیای ایراندود / راه خود را دارد اندر پیش (همان، 762-761 ) در ادامه این نوشتار به برخی دیگر از نمادهای اجتماعی و سرودههای پیروان نیما در جریان شعری سمبولیسم اجتماعی دهه های سی و چهل اشاره میشود که هر کدام اهمیت بالای جهان بینی شاعران این دوره را به خوبی نشان میدهد به اعتقاد زرقانی با بررسی شاعران دهه بیست و بعد از آن میتوان دریافت که شاعران طبق یک قانون ننوشته میان عشق و جامعه، جدایی قائل می شده اند. در نظر آنان انسان یا باید دم از گل بلبل، عشق معشوق و غیره بزند یا برعکس باید کاملاً از این جریان خیالی فاصله بگیرند و قدم در میدان مبارزۀ اجتماعی بگذارد و از خون و جنگ و قیام و دیگر مضامین اجتماعی دم بزند… (زرقانی، 1383:
    (342

    توانستند
    بسیاری از شاعران دهه های سی و چهل با آگاهی از فضای جامعه روشن بینانه و متفکرانه وارد فضای سیاسی و اجتماعی جامعه شدند و به بازتاب تصویرهای روشنی از آشوبها پریشانیها انحطاط ها و سایر چالشها و مشکلات اجتماعی روی آوردند و ستند تعداد زیادی شعر اجتماعی و انتقادی تولید نمایند آنان با مطرح نمودن مشکلات و دردهای جامعه و بیان آرمانهای مردم عمیق ترین سروده های اجتماعی و سیاسی را از آن خود نمودند شاعرانی چون هوشنگ ابتهاج احمد شاملو، اخوان ثالث شاهرودی، سیاوش کسرایی فروغ فرخزاد اسماعیل خویی و دیگران «شب ا با گلوی خونین | خوانده است / دیرگاه | دریا | نشته سرد / یک شاخها در سیاهی جنگل ا به سوی نور / فریاد می کشد.» (شاملو، 1394: 346)

    شاملو در این شعر کوتاه تمام گفتنیها را در مورد جامعه ظلمت زده روزگار خود گفته است. شب که در تمام سروده های شاعران دهه های سی و چهل نماد ظلم و ستم است در این شعر شاملو نیز نمادی از ظلم و ستم و استبداد میباشد که دیرگاهی است بر محیط زندگی شاعر و مردم روزگارش سیطره انداخته است. شب یا ستم در این شعر به خواننده ای مانند شده است که از بس ظلم و جور و ستم را خوانده است گلویش زخم برداشته و خونین شده است. به تعبیری دیگر میتوان گلوی خونین شب را نمادی از مبارزان و شبستیزان نیز دانست و اما دریا که در روزگار شاعر نماد همان جامعه پر از ظلم و ستم است دریا سرد و ساکن نشسته و گویا در برابر ظلم و ستم هیچ مقاومت و مخالفتی از خود نشان نمی دهد.
    در این شعره در کنار دریای سرد و برجای خود نشسته جامعه ظلمت زده ناگهان یک شاخه تنها که نماد مبارزی است از میان سیاهی جنگل سر بر می آورد و به سوی نور آزادی و انقلاب فریاد بر می آورد و صدای عریان و عصیان بلند می کند.
    این شعرها و نمادهای اجتماعی در سرودههای احمد شاملو نشان از شناخت دقیق و درست وی از واقعیت های محیط زندگی و اندیشه و درک او از فضای پیرامون خود و مردم جامعه و مشکلات و آرمانهای انسانی آن روزگار است.
    ه با چشم ها از حیرت این صبح نابه جای / خشکیده بر دریچه خورشید چارتاق بر تارک سپیده ی این روز پا به زای / دستان بسته ام را آزاد کردم از / زنجیرهای خواب فریاد بر کشیدم . اینک / چراغ معجزه مردم! / تشخیص نیم شب را از فجر / در چشمهای کوردلی تان / سویی به جای اگر ا مانده است آن قدر / تا از کیه تان نرفته تماشا کنید خوب / در آسمان شب / پرواز
    آفتاب را با گوشهای ناشنواییتان این طرفه بشنوید / در نیم پرده ی شب / آواز آفتاب را…» (شاملو، 139: 654-653)

    شعر «چشم» در مجموعه آثار شاملو شعری روایی است که عنصر شکل گیری نمادها در آن عناصر طبیعی هستند؛ مانند شب. آسمان آفتاب فجر و غیره که زمینه مناسبی برای ظهور نمادهای اجتماعی شده اند شاملو علاوه بر نمادهای طبیعی از نمادهای انسانی نیز به خوبی بهره برده است آن گونه که شاملو در این شعر روایت میکند راوی خود شاعر است)، در نیمه شبی اسیر زنجیرهای خواب است که ناگاه با چشمهایش حیرت صبح نابه جا را میبیند و با همین چشمها دستان بسته خود را آزاد می کند. در اینجا چشم نماد دریچه ادراک و آگاهی است که با باور و یقین ارتباطی تنگاتنگ دارد این چشمها هستند که راوی را از خواب غفلت بیدار میکنند و آزادی بخش اسارت راوی از زنجیرهای خواب میباشند شاملو به عنوان راوی و یک من اجتماعی با مردمی زودباور و ناآگاه سخن میگوید تقابل دو طیف نمادگرای راوی (من اجتماعی شاعر و مردم که به صورت گفت وگو و مکالمه است شکل نهایی روایت را پیش میبرند.
    در این شعر همگونی عناصر طبیعی مانند آفتاب شبه سپیده و صبح با عناصر انسانی من و مردم باعث شده است که شعر از سطح نمادهای معمولی تا سطح نمادهای اجتماعی بالا بیاید و قابلیت مفهوم پذیری گسترده ای پیدا کند. شاعر در این شعر در تلاشی سیاسی و اجتماعی است که میخواهد مردم را نسبت به یک دروغ بزرگ تاریخی سیاسی آگاه کند. در شعر «با چشمها سخن از فریبی بزرگ فریبی تاریخی در میان است … بی گمان شعر متعلق به سالهای بعد از چهل و یک و بعد از آن انقلاب کذایی است که به نام سفید به خلق نا آگاه قالبش کردند منزوی، 1385: 195)

    شاملو در این شعر اجتماعی از من شخصی نمیگوید «من» او «من» همه است و مانند «من»های نیما «من» کلی است. او مانند دیگر شاعران جامعه گرای جریان سیاسی و اجتماعی سعی دارد مردم را نسبت به فضای جامعه تزویرهای دروغین و روشن کردن
    حقایق آگاه نماید و این رسالتی است که همواره بر دوش شاملو و دیگر شاعران این جریان سیاسی و اجتماعی بوده است. مهدی اخوان ثالث (م) (امید) نیز از مشهورترین چهره های شعر معاصر ایران و از پرچمداران جریان شعر سمبولیسم اجتماعی بعد از نیماست که در سال 1307 در مشهد متولد شد و در سال 1369 در تهران درگذشت وی شاعر آثاری چون ارغنون (1330) زمستان (1335)، آخر شاهنامه (1338) از این اوستا (1344) عاشقانه ها و کبود (1348) و غیره میباشد. مشهورترین دفتر شعری اخوان زمستان و معروفترین شعر این دفتر نیز «زمستان» است. این شعر که در سال 1334 و و در قالب آزاد سروده شده است تمام عناصر موجود در آن با یکدیگر رابطه متقابل دارند و به هم وابسته اند» (برتنس، 1383: 57)
    سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت | سرها در گریبان ست ا کسی سر برنیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را، انگه جز پیش پا را دید، نتواند ! که ره تاریک و لغزان ست / وگر دست محبت سوی کی یازی به اکراه آورد دست از بغل بیرون / که سرما سخت سوزان است. / که سرما سخت سوزان ست / نفس، کز گرمگاه سینه میآید برون ابری شود تاریک / چو دیوار ایتد در
    پیش چشمانت | نفس کیست پس چه داری چشم از چشم دوستان دور یا نزدیک؟ اخوان 971357)

    سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان ست ا کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را ا نگه جز پیش پا را دید، نتواند ! که ره تاریک و لغزان ست / وگر دست محبت سوی کی ،یازی به اکراه آورد دست از بغل بیرون؛ / که سرما سخت سوزان است. او که سرما سخت سوزان ست / نفس کز گرمگاه سینه میآید برون ابری شود تاریک / چو دیوار ایتد در پیش چشمانت | نفس کینت، پس چه داری چشم از چشم دوستان دور یا نزدیک اخوان، 1357 97 )
    شعر «زمستان» از نظر قالب یک شعر نیمایی کامل است که هم در بستر واقعی خود معنا پیدا میکند و هم ساختاری کاملاً نمادین دارد و حفظ معنای نمادین و واقعیت از رازهای موفقیت شاعر است. وی با استفاده از زبان و بیان سمبلیک به زیباترین وجه اوضاع خفقان آمیز ایران پس از کودتا را نشان میدهد
    اخوان زمستان و متعلقات آن را نمادی از یک سلسله حقایق اجتماعی و سیاسی روزگار خود میداند این شعر گویی با تأثیرپذیری از کودتای 28 مرداد سروده شده است. فضایی پر از سرکوب و اختناق که در دهۀ سی حکمفرما بود به همین دلیل اخوان از زبان تمثیل و نماد طبیعی برای نشان دادن شدت سردی و ظلم و ستم روزگار خود استفاده می کشد. شعر «زمستان» بیشتر از آن که شعری سیاسی باشد. شعری اجتماعی است خطاب شاعر در این شعر به خود است و این خود همان خود اجتماعی است. او می گوید در زمستان که نماد جامعه یخ زده و سرد بعد از کودتای 28 مرداد است دیگر کسی پاسخگوی سلامی نیست همه سرها را در گریبان سکوت فروبرده اند و دستی برای یاری از بغل بیرون نمی آید حتی نفس هم که از سینه گرم بیرون می آید از شدت ظلم و جور، همانند ابری تیره و تاریک در برابر چشمان میشود او با این توصیف برخورد دوستان دور یا نزدیک را توجیه می کند. اخوان از این گونه مردم که سرشان را در لاک فروبرده اند دلخور است. او از خودش هم که جزئی از همین مردم است. دلخور است. راوی این شعر، همه چیز را به گردن سرمای سوزان میاندازد و ناآگاهی و توجیه هر گونه واکنش از سوی مردم با شرایط خفقان آور جامعه را نهایت نفوذ سرما نشان میدهد.

    مسیحای جوانمرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین هوا بس ناجوانمردانه سخت است… ای / دمت گرم و سرت خوش باد! ا سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم / مــنـم مــن، مـ پاخورده رنجور، امنم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور اخوان 1357 98
    راوی شعر زمستان دل بریده از چشم خود و دوستان دور یا نزدیک به مسیحای جوانمرد و ترسای پیر پیرهن چرکین پناه میبرد. مسیحای جوانمرد نمادی از قهرمان نجات بخش است که در این سرمای سوزان جامعه دارای دمی گرم و حیات بخش دارد. در این شعره اخوان از نماد برای بیان اوضاع آشفته و ظلمت زده دهه سی به خوبی بهره گرفته است مخاطب با خواندن این سروده به نهایت خفقان و سکوت آن دوران پی میبرد
    اگر شاعران اجتماعی و انسان گرا را راویانی بپنداریم که اوضاع اجتماعی جامعه خود را به خوبی درک کردند و برای بیان مشکلات آن تلاش نمودند. اخوان ثالث را نیز میتوان یکی از این شاعران دردمند دانست. وی از شاعران نوپردازی است که شیوۀ زبان نمادین را در اشعار نیمایی خود، براساس یأس فلسفی و سرخوردگی از شکست اجتماعی و سیاسی کودتای 32 به کار گرفت و در این زمینه توانست به نوعی تشخص فکری برسد. همان طور که از ابتدای شعر «زمستان» میبینیم راوی (شاعر) قصه دردمندی خود را آغاز می کند و همانند قصه گویی روایتگر دنیای ذهنی خود است.
    فتاده تخته سنگ آنسوی تر انگار کوهی بود و ما اینو نشسته خسته انبوهی / زن و مرد و جوان و پیرها همه با یکدیگر پیوسته، لیک از پای و با زنجیر / اگر دل میکشیدت سوی دلخواهی به سویش میتوانستی خزیدن لیک تا آنجا که رخصت بود ا تا زنجیر، ا ندانستیم / ندانی بود در رؤیای خوف و خستگیهامان ا و یا آوایی از جایی کجا؟ هرگز نپرسیدیم، ا چنین می گفت: ا – فتاده تخته سنگ آنسوی، وز پیشینیان پیری ا بر او رازی نوشته است. هر کس طاق هر کس جفت / چنین می گفت چندین بار.

    شعر «کتیبه» سروده اخوان ثالث؛ غمنامه حماسی بسیار تلخ است که شاعر فضای پس از کودتای 28 مرداد را به خوبی توصیف کرده است. تخته سنگ نماد سخت کوشی و مبارزه است که همانند کوهی در یک سو افتاده است و ما مردم) جامعه آن سوتر خسته نشسته اند. کتیبه روایتی اساطیری – انسانی است محتوای این شعره اجتماعی از مردان و زنان و جوانان جامعه است که بسته به زنجیری مشترک در پای تخته سنگی همانند کوه استوار ایستاده اند ندانی درونی در رؤیای مخوف و ترسناک آنان را به خود فرامی خواند و این همان ندای آزادی بود شاعر تصویرگر صحنه هایی انقلابی و حماسی است مردم جامعه سرکوب زده به سوی
    تخته سنگ سینه خیز میروند چند نفری از آنان از تخته سنگ بالا میروند و سنگ نوشته غبار آلوده را میخواند که نوشته است: ه کسی راز مرا داند او که از این رو به آن رویم بگرداند.» و ما با لذتی این راز غبار آلود را امثل دعایی زیر لب تکرار می کردیم. ا و شب شط جلیلی بود پر مهتاب اهلا یک … دو… سه … دیگر بار ا هلا یک دو سه دیگر بار / عرق ریزان عزا دشنام گاهی گریه هم
    کردیم ا هلا یک دو سه زینان بارها ،بسیار چه سنگین بود. اما سخت شیرین بود پیروزی … اخوان، 1353 11-10) در نهایت این سخت کوشی و تلاش مردم برای رسیدن به بلندی و روی برگرداندن سنگ طعم شیرین پیروزی را می چشند. اخوان این ره یافت -فلسفی تاریخی را در قالب تمثیلی در اوج صلابت و استواری تجربه کرده است. کتیبه اسطوره انسان مجبور است و شب آیینه ای است در مقابل دنیای روشن جماعت فاتح در پایان ،شعر تصویری عمیق و عاطفی است از افسردن و پژمردن جماعت دربند و گرفتار در واقع کتیبه مظهر تلاش مداوم و مستمر مردمان روزگار شاعر است که همچون
    کوهی استوار پیشگام انقلاب و دگرگونی میشوند و با عزم و پایداری و با تحمل رنجها و سختیهای شکنجه و مبارزه بار تحولات اجتماعی دوران را به دوش می کشند. اخوان ثالث بعد از کودتای 28 مرداد توانست تومیدترین سرودها را بسراید و بدبینانه ترین آثار را از خود برجای نهد تا آنجا که او را شاعر شکست بخوانند و شعر او را حماسه شکست بدانند حسین پور جافی، 1387 (240) او در فضای آشفته روزگار خود از همه چیز اظهار نومیدی و بیزاری میکند.
    در شعر شفیعی کدکنی شاعر معاصر ایران و شاعر جریان شعر سمبولیسم اجتماعی نیز نمادهای اجتماعی جایگاه و اهمیت خاصی دارند و در واقع نمادپردازی یکی از مشخصه های بارز شعری او به شمار می آید
    «به کجا چنین شتابان / گون از نسیم پرسید – دل من گرفته از این جا هوس سفر نداری از غبار این بیابان؟» / «همه آرزویم اما / چه کنم که بسته پایم. 1 – به کجا چنین شتابان؟ به هر آن کجا که باشد به جز این سراء سرايم» / «فرت بخیر، اما چه کنم که بسته پایم. ا – به کجا چنین شتابان؟ به هر آن کجا که باشد به جز این سراء سرایم» / ــ «فرت بخير، أما / تو و دوستی خدا را چو از این کویر وحشت ا به سلامتی گذشتی ا به شکوفه ها به باران ابرسان سلام ما را شفیعی کدکنی، 1376 243-242)

    نمادهای اجتماعی در شعرهای سیاسی و اجتماعی شفیعی کدکنی که در خدمت دفاع از آزادی و انسانیت و انتقاد از بیدادگری و استبداد هستند. به فراوانی دیده میشوند شاعر در این سروده ها شجاعانه به نظام حاکم و مستبد دهه چهل انتقاد می کند و آن را سست و بی اساس می انگارد گرایشهای اجتماعی و انسانی شاعر که زمینه سرودن شعرهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و گاه فلسفی را فراهم کرده است سبب آفرینش و به کار بستن نمادهای فراوان شده است که علاوه بر عمق محتوایی شعرها، وجه هنری آنها را نیز تعالی بخشیده اند.
    ۱۳
    شعر سفر بخیر (1347) یکی از شعرهای اجتماعی سیاسی است که بعد از کودتای 28 مرداد 1332 به دنبال رواج جریان شعر سمبولیسم اجتماعی در قالب شعر نیمایی سروده شده است. در این شعر گون نماد انسان پای دربند و اسیر و دل بسته به وطن و سرزمین است که به خاطر این دلبستگی همه سختیها و ناملایمات را به جان میخرد و حاضر به ترک وطن نیست و در مقابل آن نسیم است که نماد انسان رها و آزاده و احیاناً خود شاعر است و کویر وحشت که یکی از سمبلهای اصلی و مرکزی این شعر است. نماد محیط آشفته پیرامون زندگی شاعر میباشد نسیم یا همان انسان آزاده نسبت به محیط خود گله مند و مضطرب است و خواهان مهاجرت از آن محیط نامساعد میباشد همگرایی شاعر به طبیعت و بهره مندی از نمادهای طبیعی، نشان از تجربه و شهود شاعرانه وی است که با تأمل در طبیعت شروع میشود و با حرکت به سوی محتوای اجتماعی و مفهوم ذهنی به اوج خود می رسد. آنجا که گون از نسیم میپرسد که با این شتاب به کجا میروی؟ در پاسخ میشنود که نسیم یا همان انسان رها و آزاده، از آن محیط پر از بیم و ستم و استبداد گریزان است او دوست دارد به هر کجایی برود ولی در این محیط و جامعه پر از تشویش و اضطراب نماند. در این شعر تضاد میان رفتن و ماندن کویر وحشت و سلامتی وجود دارد و همین باعث تأکید بر فضای اختناق و استبداد روزگار شاعر است. شفیعی کدکنی در شعر دعای باران نیز باران را نماد انقلاب و دگرگونی میبیند و دعا میکند که بر جامعه استبداد زده روزگار شاعر که همانند باغی باژگون است بیارد
    بر باغ ما ببار ا بر باغ ما که خنده ی خاکستر است و خون باغ درخت مردان این باغ باژگون (شفیعی کدکنی، 1376؛
    (114
    نیلوفری شدم بر آبهای غربت بالیدم/ نالیدم گفتم / با انقراض سلسله سرما / این باغ مومیایی بیدار میشود و آنگاه آن چکاوک آواره / حزن درختها را در چشمه سار سحر سرودش / خواهد شسته شفیعی کدکنی، 1376 457458). شفیعی کدکنی واژه نیلوفر را که در شعر کهن به عنوان نمادی برای تصویر سازی شاعرانه استفاده می شد. در خدمت مفاهیم اجتماعی قرار داد. نیلوفر در شعر شفیعی نماد انسان دور از وطن و غریبی است که بر آبهای غربت بالید و نالید در حالی که امیدوار است جامعه روزگارش از خواب غفلت و دوره سرد استبداد تا فرارسیدن بهار آزادی و انقلاب بیدار شود و چکاوکان آواره که نمادی از آزادی خواهان دور از وطن است در آن سرزمین فریاد آزادی سر دهند باغ در این شعر و سرودههای جریان شعر سمبولیسم نماد جامعه ایران است و باغ مومیایی نیز نماد ایران گرفتار سرمای استبداد میباشد آوردن این صفت برای باغ با ایران، بیانگر شدت خفقان و نبود آزادی در جامعه مرده روزگار شاعر است. شفیعی کدکنی در دیگر شعرهای دهه سی و چهل خود از نمادهای اجتماعی و سیاسی بسیاری استفاده کرد که همه حاکی از اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی آن روزگار دارد.
    فروغ فرخ زاد نیز یکی دیگر از پیروان نیما در شعر سمبولیسم اجتماعی دهه چهل است. او به خاطر عواملی که در زندگی خود و مردم پیرامون خود میدید بسیار تأثیر پذیر و فردی کاملاً احساسی و عاطفی نسبت به مشکلات جامعه خود بود.

    فروغ در سه مجموعه شعر نخست خود با ایجاد تصاویر زنانه از زندگی شخصی و فردی از مرحله اسارت و دیوار خانگی تا مرحله عصیان پیش می رود و در دو مجموعه های بعد – تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد دچار تحولی بزرگ هم در قالب و هم در محتوای شعری میشود شعر او از حالت فردی و احساسی به سوی شعر انسانی و متفکرانه کشانده میشود و دوره تکامل در شعر وی به وجود میآید. وی تأثیرگذارترین و مطرح ترین شاعر زن ایرانی دهه چهل است. مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد او در دهه چهل که نخستین منظومه غیر روایی و غیر داستانی در شعر نو فارسی است. فروغ در دوره دوم شعری خود با انتشار دو مجموعه شعر آخرش به تکاملی در قلمروی ذهن و زبان شاعرانه دست مییابد و از خودمحوری و پرداختن به مضامین شخصی و فردگرایی بیرون می آید و به سوی جامعه محوری و اجتماع گرایی سوق داده میشود. تحول اندیشه و شعر فروغ در جامعه نابسامان و آشفته اواخر دهه سی و آغاز دهه چهل تأثیر بسیاری بر جامعه ادبی ایران و جهان گذاشت.

    فروغ با احساس تعهد و نگاه به واقعیتهای اجتماعی مانند شاعران دیگر دهه های سی و چهل شاعری آرمان گرا و واقع گرا می شود. او گاهی با گرایش به عناصر و نمادهای طبیعی مانند شب صبح ستاره باد ماهی و غیره نمادهای اجتماعی و انسانی را به تصویر
    می کشد.
    در شب کوچک ،من افسوس زیاد با برگ درختان میعادی دارد / در شب کوچک من دلهره و یرانیست / گوش کن / وزش ظلمت را میشنوی؟ / من غریبانه به این خوشبختی مینگرم / من به نومیدی خود معتادم (فرخزاد، 1382، 149). شاعر وزش تندباد و مرگ آسای ظلمت روزگار خود را میشنود و غریبانه به خوشبختی بادآورده می نگرد در شعر وی همیشه دلهره ویران شدن و نومیدی موج میزند احساس نومیدی در زندگی و شعرش همان احساس وحشت زای زمان اوست. فروغ با پذیرفتن قالب شعر نو نیمایی به سمبولیسم اجتماعی روی می آورد و مضامین و درون مایه هایی نو و اجتماعی در شعر خود وارد میکند که نشأت گرفته از نگرش عمیق او به رخدادهای اجتماع آن روزهای ایران است. «من» او «من» اجتماعی میشود و به من ما» و «من همه ماه. می رسد.
    و این منم ! زنی تنها در آستانه فصلی سرد / در ابتدای درک هستی آلوده زمین و یأس ساده و غمناک آسمان و ناتوانی این دستهای سیمانی فرخزاد، 1382: 231)

    شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد فروغ در دهه چهل و در آستانه درک هستی آلوده زمین حدیث مرگی فرارسنده و ناگزیر است. مرگی که از پیش در همه چیز منتشر است و فقط با نسیمی که به سوی تو پرواز میکند تو را هم با خود میبرد و این معناء چون حس عمیق معنایی در یک قطعه کامل ،موسیقی در سراسر منظومه موج میزند شمس لنگرودی 1387: ج3 199)، این منظومه فریاد بی فریاد زنی تنهاست «حدیث نفس تنی است که در آستانه فصلی سرد قرار گرفته است مکانی که به رغم تداعی ساده اولیه اش بسیار پرابهام است» (همان)
    این شعر؛ حدیث نفس فروغ و مرور همۀ زندگی اوست و بی تردید به کامل ترین وجه زندگی انسانی و شعری خود را به ما می نمایاند. این سروده با تجربه ها و دیدگاههای کاملاً اجتماعی و با رویکردی به دنیای واقعی و فضای سیاسی روزگار شاعر است. روزگاری که سراسر رنج و عذاب و زندان است. شاعر این را با اندوه و ترس بیان میکند. او به آغاز فصلی سرد ایمان می آورد، ایمان به سکوت و انجماد لحظه ها فروغ با این شعر سیر و سلوک انسانی و شعری خود را در روزگار تشویش و اضطراب به روح زمانه پیوند می دهد. او در اینجا خود را در ابتدای درک هستی آلوده زمین ساکن و ایستاده قرار میدهد. در واقع او خود را در حقیقتی سرد همچون مجسمه ای سنگی میبیند مجسمه ای که حتی قادر به تکان دادن دستان سیمانی خود نیست و نمی تواند یــاس غمناک آسمان را به روشنایی شادی بخش تبدیل کند.
    زمان گذشت / زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت / چهار بار نواخت / امروز روز اول دی ماه است / من راز فصل ها را میدانم / و حرف لحظه ها را میفهمم / نجات دهنده در گور خفته است و خاک خاک پذیرنده اشارتیست به آرامش..» (فرخزاد، 1382؛
    (231

    فروغ راز فصلها را میداند و حرفها را میفهمد و در آستانه فصل سرد در محفل عزای آیینه ها به نمادسازی از اجتماع اطراف خود می پردازد: اجتماع تجربههای رنگ پریده غروب بارور شده»، «دانش سکوت» و …
    القادر
    آستانه فصلی سرد / در محفل عزای آینه ها / و اجتماع سوگوار تجربه های پریده رنگ ا و این غروب بارور شده از دانش سکوت / چگونه میشود به آن کسی که می رود اینان ا صبور، سنگین / سرگردان / فرمان ایست داد / چگونه میشود به مرد گفت که او زنده / نیست / او هیچ وقت / زنده نبوده است فرخزاد، 1382: 232)
    عناصر و نمادهای سازندۀ شعر فروغ در طول شعر پدیدار میشوند؛ مانند ،چراغ ستاره فصل سرد کلاغ ها ،بادها، کوچه و غیره که همگی در کنار هم، تصویری ترسناک از روزگار شاعر و شکستهای اجتماعی و سیاسی نشان میدهد. شمس لنگرودی اجتماع سوگوار دنیای فروغ را این گونه میبیند اجتماعی که به درک هستی آلوده زمین رسیده اند و اکنون در دانش سکوت متحیر
    و
    مانده اند. آنانی که مرده اند از پیش مرده بودند و اکنون به قصه ها پیوسته اند. آنانی که انگار یک روز چون پرنده ای نمایان شدند گذشتند. مثل خیال مثل برگی زنده و سالم چیزی مثل شعله که در حقیقت چیزی به جز تصور معصومی از چراغ نبود. آنانی که هم از نخست گمان زنده بودن داشتند و زنده نبودند اما با این همه مرگشان وقتی قطعی شد که در کوچه باد آکنده سیل در آمد و آنان را پرپر کرد شمس لنگرودی، 1387، ج 3، 201
    در کوچه باد می آید/ کلاغهای منفرد انزوا در باغهای پیر کسالت میچرخند و نردبام چه ارتفاع حقیری دارد … /
    در کوچه باد میآید این ابتدای ویرانی ست … فرخزاد، 1382: 232-231)

    شاعر در این شعر، با توجه به موقعیت اجتماعی و سیاسی دوران در اندیشه ویران شدن و فروریختن است. او خود را تسلیم زمانه می کند اگرچه امیدی پر تردید به طلوعی دیگر در او میتید و این همان نگاه آرمانی شاعر به آینده است و نشانگر این معنی میباشد
    که سرانجام زمستان با تمام سردی و یخ زدگی پایان خواهد پذیرفت و بهاری توام با رویش و زایش از راه خواهد رسید. زمستان در این شعر واژه ای سمبلیک و نمادین از جامعۀ سرد و بی روح دورة شاعر است ،فروغ تجربه های خود را از جامعه و مردم پیرامون خود با زبانی نمادین در شعر به تصویر کشیده است.
    فروغ در شعر «هدیه نیز با استفاده از زبان نمادین از دو واژۀ شب که نماد ستم و ظلم است و چراغ از فضای سرد، بی روح تاریک و خفقان آور محیط و اجتماع خود در دهه چهل شکوه سر می دهد.
    من از نهایت شب حرف میزنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف میزنم … (فرخزاد، 1382، 189). شب شعر فروغ بی نهایت تاریک است و انسان درون آن اسیر خانه ای تاریک و بدون چراغ و روشنی است. تکرار واژه شب، برای تأکید و توجه بیشتر است. در این شعر اجتماعی فروغ من راوی شاعر «من» اجتماعی است یعنی افراد جامعه در این صورت نمی آید.
    «من» جامعه گرفتار شب و بی نوری است گرفتار حصار و خانه ای است که قادر به ارتباط با دیگران نیست و کسی به آن خانه
    روشنایی» و
    – اگر به خانه . من آمدی برای من ای مهربان چراغ بسیار و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم (همان) در این شعر راوی به اندک مهربانانی که در اطراف خانه هستند اشاره میکند. در اینجا میان «شب و تاریکی» با «چراغ و ی» و «خانه» با «کوچه تقابل و تضاد است شب نماد چهل و ستم است و ،چراغ نماد آگاهی و دیدن دریچه، نماد ارتباط با دنیای بیرون و کوچه نماد اجتماع خانه تاریک در این شعر تصویری از وضعیت ناگوار است که شاعر از آن به ستوه آمده و از منجی یار مهربان که در شعر ناشناس است میخواهد برایش روشنایی و آرامش بیاورد. در این شعر، حرکت در جریان است. حرکت از تاریکی و شب به روشنایی و چراغ از خانه و حصار به کوچه و اجتماع زبان شعر فروغ ساده و صمیمی است؛ گویا گریزی هم به مسئلۀ زن دارد که در نظام مردسالار روزگار او باید در خانه بماند.
    زبان نمادین شعر فروغ در دهه چهل نه فقط وسیله ای برای بیان مفاهیم شعرش است بلکه جهان بینی شاعر نیز محسوب میشود. شعر آرش کمانگیر» سیاوش کسرایی منظومه ای بلند و اجتماعی است (1338) که در محیطی افسرده و یخ زده با بارش برف و سرما و کولاک شروع میشود؛ محیطی که سراسر دلتنگی دل بردی و دل مردگی است.
    برف می بارد / برف میبارد به روی خار و خارا سنگ / کوهها ،خاموش دره ها دلتنگه / راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ / برنمیشد گر زیام کلبه ها دودی ا یا که موسوی چراغی گر پیامیمان نمی آورد / ردپاها گر نمی افتاد روی جاده های لغزان / ما چه میکردیم در کولاک دل آشفته ی دم سرد؟ کرایی، 1387: 101)
    شاعر با نماد قرار دادن عناصر طبیعت همچون ،برف کولاک خار خارا ،سنگ ،کوه دره و غیره نماد و مفهوم ماورایی در ذهن می سازد. این نمادها ریشه دارند و دارای تصویری از اوضاع نابسامان و نامطلوب زمانه شاعر .است کرایی در ادامه این منظومه گرمای زندگی را درون کلبه ای که برف آن را پوشانده است وارد می کند:
    آنک، آنک کلبه ای روشن روی تپه روبه روی من در کشوندم / مهربانیها نمودندم زود ،دانستم که دور از داستان خشم برف و سوزا در کنار شعله ی آتش / قصه میگوید برای بچه های خود عمو نوروز گفته بودم زندگی زیباست / گفته و ناگفته ای
    بس
    نکته ها کاین جاست … (همان)

    سیاوش کسرایی آتش خاموش نشدنی عشق را درون کلبه شعرش که همانا دل مردم سرزمینش است، روشن می کند و گمشدگان برف و کولاک را به طرف روشنایی که نماد آزادی و انقلاب است پیش میبرد گمشدگان راه نیز با امید به آینده ای روشن درون کلبه جای میگیرند و برای آمدن انسانهای مصلح با صدای زنگ کاروان به انتظار مینشینند و عمو نوروز که نماد سنت اسطوره ای و آیین شادی و رویش و نویدگر بهار و سرسبزی است در کنار شعله آتش برای بچه های خود که همانا نمادی از انسانهای فردایند. این قصه را می گوید
    منم آرش چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن» / منم آرش با سپاهی مردی را آزاده … (همان)

    آرش کمان گیر این شخصیت برجسته و اسطوره ای ایران باستان به عنوان قهرمان نجات دهنده در این منظومه نماد امید است و حتی میتوان گفت نماد خود شاعر است که با اندیشه ی انقلابی با کمک شور و هیجان مردم برای آزادی برای خوشبختی جامعه و
    آرمانهای آن تلاش میکند.
    و یا در شعر
    در افق، ابر سیاهی ست ،سراسیمه که میآید پیش اولین قطره به سرشاخه ی تر افتاده است / فصل برهم خورده است آباد وحشی شده چون ورزایی تاخت کنان / همه در زیر و زیر افتاده است / ساقه ها می شکنند اسروها می افتند اگر ببینی انگار / در همه پیکره باغ تبر افتاده است / زیر آن بید خم آورده به خاک از چه مرغانی خون آلوده بر زمین توده ی پر افتاده است / زان صداهای در افتاده به هم / پاسخی در خور تشویش فراوان تو نیست / واندرین هنگامه ا ر هرویی نیز نه تا که آید و گوید چه خبر افتاده است / باز ناز نفش / خوش نوایی که به برخاستن شب زدگان – فارغ از باور کور و کر ما – / نغمه اش در نفس پاک بحر افتاده است آیا خاک ما لرزان است / هر چه اینجا گل بشکوفد گل توفان است / هستی باغ این بار به خطر افتاده است همان
    (932
    کسرایی در این شعر؛ اوضاع جامعه خفقان زده خود را به خوبی نشان میدهد او آوردن ابر سیاه و برهم خوردن فصل را در ابتدای شعر خود، نماد تغییر و سیاه تر و نابسامان تر شدن اوضاع جامعه میداند که انسانهای ستمگر و زورگو همانند باد وحشی و ورزایی زورمند باعث زیر و رو شدن اوضاع جامعه میشوند شاعر باغ را نماد وطن و کشور میداند که با تبر ستم زورگویان خراشیده شده است. در این شعر که تمثیلی از جامعه ی شاعر است ساقه ها و سروها که نمادی از مبارزان در راه امید و آرمانهای انقلابی هستند. میشکنند و بر زمین می افتند و در راه رسیدن به هدف که همانا آزادی است کشته میشوند و مانند مرغان خون آلود، توده ای از پر می گردند و در این هنگامه مردم در انتظار کی هستند که بیاید و بگوید چه خبر است و به برخاستن شب زدگان یعنی انسانهای ستمگر و زورمدار همت گمارد شاعر در این شعر خاک وطن را سراسر ،تشویش، اضطراب و خطر می بیند.
    شعر خنجرها بوسهها و پیمانها از منوچهر آتشی از دیگر پیروان شعر سمبولیسم اجتماعی که با عنوان «اسب سفيد وحشي» در میان مخاطبان شناخته شده است به سبب مکر و حیله دشمن و خیانت دوست به خشم ،خروش یورش و مبارزه با دشمن
    فراخوانده میشود.

    اسب سفيد وحشی ا بر آخور ایستاده گران سر از اندیشناک سینه مفلوک دشتهاست اندوهناک قلعه خورشید سوخته ست ابا سر غرورش اما دل با دریغ ریش | عطر فصیل تازه نمی گیردش به خویش … / اسب سفید وحشی من با چگونه عزمی پرخاشگر شوم / من با کدام مرد در آیم میان گرد/ من با کدام تیغ سپر سایبان کنم من در کدام میدان جولان دهم تو را اسب سفید وحشی / شمشیر مرده است. … / خالی شده است سنگر زینهای آهنگین / هر دوست کاو فشارد دست مرا ز مهر آمار فریب دارد پنهان در آستین… هاتشي، 1389: 69974)
    این شعر که شعری نمادین و جامعه گراست؛ نگاهی عمیق به حوادث تلخ سیاسی و اجتماعی ایران در دهه سی دارد و به گوشه گیری آزادی خواهان و روشن فکران آن دوران اشاره می کند.

    شاعران جریان شعر سمبولیسم اجتماعی در شعرهای اجتماعی و سمبلیک خود از عناصر طبیعت ،پرندگان حیوانات گیاهان و نمادهای اسطوره ای به عنوان نمادهای اجتماعی بسیار استفاده کرده اند مانند ،آب ،باران ،درخت ،کویر ،کوه، دره، شب، سحر، روزه صبح، کلاغ ،داروگ ققنوس ،غراب ،سیمرغ کبوتر مرغ پرستو ،جغد ،گرگ ،گفتار ،گل ارغوان بهار و دیگر عناصر و حتی تقابل و تضادی نیز بین آنها به وجود آورده اند؛ مانند شب و روز یا صبح سیاهی و سپیدی و غیره که هر کدام نمادی از اوضاع جامعه دهه های سی چهل تا پنجاه است با توجه به کوتاه بودن فرصت بیان در این مقاله به برخی از این نمادهای طبیعی در جایگاه نمادهای اجتماعی و انسانی که در شعر شاعران جریان شعری سمبولیسم اجتماعی دهه های سی و چهل با بسامد بالایی وجود دارد.
    اشاره میشود
    شب؛ نماد ظلم و ستم صبح و سحر نماد بیداری آگاهی و آزادی باران نماد باروری حاصل خیزی و انقلاب و آزادی دریا نماد جامعه آشفته و خفقان آلوده و مستبد درخت نماد زندگی رشد باروری و زایش خار نماد ناامیدی شکست و ناآگاهی چراغ نماد روشنایی حقیقت نمایی و جهل ستیزی برف نماد ویرانی سختی و مشکلات مرداب نماد انسان و اجتماع بی تحرک و دل مرده و افرده آب نماد روشنایی و پاکی آب راکد نماد ،ذهن انسان و اجتماع بی تحرک و افسرده باغ غم نماد جامعه غارت شده و گرفتار استبداد و ظلم و ستم باغ بی برگی نماد خود شاعر که گرفتار فضای خفقان و استبدا شده سرما نماد استبداد، ظلم، تباهی و فاد گون نماد انسان اسیر و گرفتار نسیم نماد انسان رها و آزاده جنگل مغموم نماد جامعه گرفتار و پر از هرج و مرج سپیدار خشک نماد ناامیدی بی حاصلی و تلخی شاخه نماد روشن فکران و مبارزان انقلابی شکوفه نماد آزادی و رهایی کبوتر نماد روشن فکران و آزادی خواهان گنجشک نماد معصومیت و مظلومیت ملخ نماد آسیب و ویرانگری موش نماد مرگ و نفرت و دردا قفی نماد جامعه خفقان آلوده و نامساعد :کوه نماد استواری تبر نماد انسانهای ستمگر و زورمدار ساقه: نماد مبارزانی که در راه آرمانهای خود کشته میشوند شب زدگان نماد انسانهای مقهور ستم :باغ نماد وطن و کشور اباد نماد ،سستم ویرانگری و ظلم پرستو؛ نماد هجرت و کوچ مبارزان کلاغ نماد شومی ققنوس نماد ایثارگران سیمرغ نماد چاره گری و نجات بخشی کبوتر نماد شهیدان پاک که در راه آزادی و عدالت عاشقانه شهید شدند چلچله نماد مبارزان شهید سمندر نماد انسان راست کردار و پاک
    گرگ نماد درنده خویی و بی رحمی افراسیاب حاکم زمانه سیاوش مبارزان شهید و نمادهای اجتماعی دیگر.

    5 نتیجه گیری

    نمادگرایی یا سمبولیسم اجتماعی که از مهمترین رویکردهای شعر معاصر فارسی نسبت به مضامین سیاسی و اجتماعی است با تصویر آفرینی و پرداخت شاعرانه و بهره بردن از اندیشه نمادگرایانه و زبان نمادین توانست به خوبی در شعر شاعران معاصر بـه ویــژه شاعران دهه های سی و چهل نمود بارزی پیدا کند جریان شعر سمبولیسم ،اجتماعی از مهمترین و معروفترین جریانهای شعری معاصر فارسی که با عنوان شعر رمزگرای جامعه گرا نیز از آن یاد میشود در دوره بعد از تصوف با استفاده از نماد و زبان نمادین (سمبولیم) رواج گسترده تری پیدا کرد که در شعر معاصر فارسی با عنوان جریان شعر سمبولیسم اجتماعی» یا شعر «رمزگرای جامعه گرا» و یا شعر نوی حماسی و اجتماعی از آن تعبیر میشود شاعران این جریان شعری با نگاه به حوادث پیرامون زندگی خود و فضای سیاسی و اجتماعی روزگار و رویدادهای آن و تعهد و احساس مسئولیت اجتماعی به طور غیر مستقیم و با زبان رمزگونه و نمادین به توصیف و شرح رخدادهای جامعه پرداختند و توانستند نقش مهمی در روند جریانهای اجتماعی پس از کودتای 32 تا انقلاب ،57 بر ذهن و اندیشۀ اجتماع داشته باشند. این جریان که پدیده ای نو در شعر معاصر است با نیما یوشیج – پدر شعر نوی فارسی به عنوان بنیانگذار و نماینده واقعی این جریان شعری آغاز می شود. او که با تأثیرپذیری از سمبولیم فرانسوی برخی از ویژگیهای سمبولیسم را وارد شعر خود و ادبیات معاصر فارسی نمود با سرودن «افسانه»، انقلابی آگاهانه در شعر برپا نمود که تمام ساختارها و بنیادهای فکری و فرم و شکل ظاهری شعر کهن فارسی را درهم ریخت انقلاب اساسی نیما با بهره گیری از نماد و سمبولهای اجتماعی در دو شعر «ققنوس» (1316 ش) و «غراب» (1317 ش) آغاز میشود و پس از او نیز شاعرانی چون ،شاملو اخوان فروغ فرخ زاد دوره دوم شاعری سیاوش کسرایی شاهرودی، منوچهر آتشی شفیعی کدکنی و دیگران شعر سمبولیست اجتماعی را در مجموعه سروده هایشان به اوج خود رساندند و توانستند با بهره گیری از نمادگرایی یا سمبولیسم اجتماعی به انعکاس رویدادهای سیاسی و اجتماعی دهه های سی و چهل بپردازند و پیامی اجتماعی و انانی را سرلوحه اندیشه و شعر خود کنند آنان با تعهد و مسئولیت اجتماعی خود را در برابر آرمانهای مردم و مشکلات جامعه متعهد میدانند.
    در این مقاله پیشنهاد میشود با توجه به محتوای سیاسی و اجتماعی بسیاری از سرودههای شعر معاصر به ویژه شعر دهه های سی و چهل و وجود جریان شعری سمبولیسم به بررسی و توصیف نمادهای اجتماعی شاعران صاحب نام این جریان شعری با نگاه به مضامین سیاسی و اجتماعی و پرداختن به رویدادهای آن دوران پرداخته شود.

    منابع
    آتشی منوچهر 1389 گزینه ،اشعار چاپ پنجم، تهران: مروارید
    اخوان ثالث مهدی 1353 از این اوستا چاپ سوم، تهران: مروارید
    برتنس، هانس، 1383 مبانی نظریه های ادبی، ترجمه محمدرضا ابوالقاسمی، تهران: ماهی
    1357 مجموعه شعر ،زمستان چاپ هفتم، تهران: مروارید
    1382 شعر زمان 2 به کوشش محمد ،حقوقی، چاپ نهم، تهران: نگاه
    پورنامداریان تقی 1381 خانه ام ابری است شعر نیما از سنت تا تجدد چاپ سوم، تهران: سروش
    1383 رمز و داستانهای رمزی در ادب فارسی، چاپ پنجم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی
    تولستوی لئون، 1350 هنر چیست؟ ترجمۀ کاوه دهگان چاپ سوم، تهران: امیر کبیر، – حافظ شمس الدين محمد، 1392 دیوان غزلیات حافظ به کوشش خلیل خطیب ،رهبر، چاپ پنجاه و دوم، تهران: صفی علیشاه حسین پور ،جافی ،علی ،1387؛ جریانهای شعری معاصر فارسی از کودتا 1332 تا انقلاب (1357) چاپ دوم، تهران: امیر کبیر

    – زرقانی، سید مهدی 1383؛ چشم انداز شعر معاصر ایران، چاپ اول، تهران ثالث
    زرین کوب ،حمید 1385 چشم انداز شعر نو ،فارسی، چاپ اول، تهران: توس
    -ستاری، جلال، 1387 اسطوره و رمز مجموعه مقالات چاپ دوم، تهران: سروش
    سنگری، محمدرضا، 1371 نیما شاعر طبیعت و جامعه مجله رشد آموزش ادب فارسی سال هفتم شماره 31 .زمستان – سید حسینی، رضا 1366 مکتبهای ،ادبی، چاپ نهم، تهران: نگاه
    شاملو، احمد، 1394 مجموعه اشعار دفتر :یکم شعرها چاپ دوازدهم، تهران: نگاه
    شفیعی کدکنی محمدرضا، 1376 آیینه ای برای صداها، چاپ اول، تهران، سخن شمس لنگرودی ،محمد 1387 تاریخ تحلیلی شعر نو 4 جلدی، چاپ پنجم، تهران: مرکز فتوحی، محمود 1385 بلاغت ،تصویر، چاپ اول، تهران: سخن
    فرخ زاد، فروغ، 1382، دیوان فروغ فرخزاد چاپ چهارم، تهران: دنیای تمدن سبز
    فروم اریک 1349 زبان از یاد رفته ترجمه ابراهیم امانت، تهران: مروارید.
    کسرایی، سیاوش
    .:1389
    مجموعه اشعار تهران نگاه
    گرین ویلفرد و همکاران ،1376 مبانی نقد ادبی ترجمه فرزانه طاهری، تهران: نیلوفر>
    معین محمد 1363 فرهنگ ،فارسی ،6 جلدی چاپ ششم، تهران: امیر کبیر
    منزوی، حسین، 1385؛ دیدار در متن یک شعر تهران آفرینش
    – مولوی جلال الدین محمد 1371؛ مثنوی معنوی به تصحیح نیکلسون با مقدمه خرمشاهی، چاپ اول، تهران: پژوهش، ناظرزاده کرمانی، فرهاد 1386 نمادگرایی در ادب نمایشی، تهران برگ
    نیما یوشیج، 1389، مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج تدوین سیروس طاهباز چاپ دهم، تهران: نگاه
    هنرمندی، حسن 1385 بنیاد اندیشه نو در فرانسه، چاپ اول، تهران: زوار
    یونگ کارل گوستاو، 1377؛ انسان و سمبول،هایش ترجمه محمود سلطانیه، تهران: جامی

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۴ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    One thought on “سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *