روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد

روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد _127

  • دانلود دکلمه صوتی شعر روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد حافظ _ غزل 127+ پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر: پیشِ تو گُل، رونقِ گیاه ندارد گوشهٔ ابرویِ توست منزلِ جانم.

    شعر روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد _ غزل 127 _ حافظ

     

    روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد

    پیشِ تو گُل، رونقِ گیاه ندارد

     

    گوشهٔ ابرویِ توست منزلِ جانم

    خوشتر از این گوشه، پادْشاه ندارد

     

    تا چه کُنَد با رخِ تو دودِ دلِ من

    آینه دانی که تابِ آه ندارد

     

    شوخیِ نرگس نگر که پیشِ تو بشکفت

    چشمْ دریده، ادب نگاه ندارد

     

    دیدم و آن چشمِ دلْ سیه که تو داری

    جانبِ هیچ آشنا نگاه ندارد

     

    رَطلِ گرانم ده ای مریدِ خرابات

    شادیِ شیخی که خانقاه ندارد

     

    خون خور و خامُش نشین که آن دلِ نازک

    طاقتِ فریاد دادخواه ندارد

     

    گو برو و آستین به خونِ جگر شوی

    هر که در این آستانه راه ندارد

     

    نی منِ تنها کشم تَطاولِ زلفت

    کیست که او داغِ آن سیاه ندارد؟

     

    حافظ اگر سجدهٔ تو کرد مکن عیب

    کافرِ عشق ای صنم گناه ندارد

     

     

     

    شعر روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد این قطعه‌ها توسط فاطمه زندی، فریدون فرح‌اندوز و سهیل قاسمی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

     

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    حافظ قالب: غزل وزن شعر:مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)

     

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    ماه به ماه می‌ کند شاه فلک کدیوری

    چو گل بیش ندهم سران را صداعی

    گفتمش‌هنگام‌وصل است ای بت‌فرخار، گفت‌

     

     

    معنی روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد

    روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد پیشِ تو گُل، رونقِ گیاه ندارد.ماه، فروغ و روشنایی چهره تو را ندارد و گل سرخ در برابر تو، جلوه گیاه ندارد. تو از همه زیباتری.

    معنی گوشهٔ ابرویِ توست منزلِ جانم

    گوشهٔ ابرویِ توست منزلِ جانم خوشتر از این گوشه، پادْشاه ندارد.مأوا و منزل جان من در گوشه ابروی تو است، حتی پادشاه نیز، چون من گوشه ای خوشتر از این نقطه ندارد.

    معنی تا چه کُنَد با رخِ تو دودِ دلِ من

    تا چه کُنَد با رخِ تو دودِ دلِ من آینه دانی که تابِ آه ندارد.منتظر باش و ببین که آه سینه آتشین من بر چهره آینه گون تو چه اثری خواهد کرد. یقینا آینه تاب و توان در برابر آه را ندارد و تیره خواهد شد پس ای معشوق از آه سینه من برحذر باش.

    معنی شوخیِ نرگس نگر که پیشِ تو بشکفت

    شوخیِ نرگس نگر که پیشِ تو بشکفت چشمْ دریده، ادب نگاه ندارد.گستاخی نرگس را نگاه کن که در نزد تو شکفت، آری، نرگس بی حیا نمی‌تواند ادب را رعایت کند.

    معنی دیدم و آن چشمِ دلْ سیه که تو داری

    دیدم و آن چشمِ دلْ سیه که تو داری جانبِ هیچ آشنا نگاه ندارد.چشمان سیاهدل و ظالمت را دیدم و فهمیدم تو با این چشمان، بر هیچ آشنایی، رحم نخواهی کرد.

    معنی رَطلِ گرانم ده ای مریدِ خرابات

    رَطلِ گرانم ده ای مریدِ خرابات شادیِ شیخی که خانقاه ندارد.ای پیر خرابات نشین ! به خاطر سلامتی و شادی شیخی که خود را اسیر و تابع خانقاه نمی داند، پيمانه بزرگي از شراب به من بپيما .

    معنی خون خور و خامُش نشین که آن دلِ نازک

    خون خور و خامُش نشین که آن دلِ نازک طاقتِ فریاد دادخواه ندارد.(احتمالاً خطاب به دل خودش می‌گوید) غصه و اندوه بخور و خاموش و ساکت باش، زیرا که دل نازک معشوق، طاقت و توان شنیدن فریاد‌های دادخواه و دادستاننده تو را ندارد.

    معنی گو برو و آستین به خونِ جگر شوی

    گو برو و آستین به خونِ جگر شوی هر که در این آستانه راه ندارد.به هر کسی که به آستان عشق راه نمی یابد بگو برود و با آستین، خون جگر خود را که از چشمانش سرازیر است، پاک کند.

    معنی نی منِ تنها کشم تَطاولِ زلفت

    نی منِ تنها کشم تَطاولِ زلفت کیست که او داغِ آن سیاه ندارد؟تنها من نیستم که ظلم و تعدی کمند زلف تو را تحمل می کنم. همه عاشقان داغ آن زلف سیاه را بر دل دارند.

    معنی حافظ اگر سجدهٔ تو کرد مکن عیب

    حافظ اگر سجدهٔ تو کرد مکن عیب  کافرِ عشق ای صنم گناه ندارد.اگر حافظ تو را سجده کرد او را شماتت مکن زیرا آنکس که به خاطر عشق تو کافر شده و سجده صنم می کند گناهی ندارد.

     

     

     

     

    دیدگاه کاربران درباره شعر روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد

     

    چنگیز گهرویی می گوید:در بیت ششم این غزل .رطل گرانم ده ای پیر خرابات …شادی شیخی که خانقاه ندارد :در مصرع اول با وجود کلمه مرید به معنای دوستدار و ارادتمند اولا این مصرع در خواندن روانی و خوانایی سایر ابیات را ندارد ودوما به لحاظ معنایی گرفتن رطل گران از دوستدار و خواهان خرابات دودور از ذهن و غریب به نظر میرسد به نظر :اگر کلمه مرید با پیر جایگزین گردد هم به لحاظ وزنی و روان بودن بیت در خواندن و هم به لحاظ معنایی درست تر میباشد ظاهرا و تحقیقا به نظر حقیر رطل گران را از پیر خرابات میگیرند:رطل گرانم ده ای پیر خرابات … شادی شیخی که خانقاه ندارد

     

    سهیل قاسمی می گوید:جانب هیچ آشنا نگاه ندارد:
    1-طرفداری (جانبداری) هیچ آشنا ئی را نمی کند.
    2- به سویِ (جانبِ) هیچ آشنا ئی نگاه نمی کند.
    3- نگاه اش را از هیچ آشنا یی دریغ نمی کند. (به همه نگاه می کند!) خودم دیدم! آن چشم دل سیه (1- مردمک، 2- سنگدل) تو، از نگاه کردن به هیچ آشنایی دریغ نکرد و به همه نگاه کرد!
    رطل ِ گران ام دِه ای مرید ِ خرابات
    شادی شیخی که خانقاه ندارد
    شادی شیخی که … در اصطلاح امروز: به سلامتی یِ شیخی که…

     

     

    معنی شعر روشنیِ طلعتِ تو ماه نداردچیست؟

    ماه، فروغ و روشنایی چهره تو را ندارد و گل سرخ در برابر تو، جلوه گیاه ندارد.

     

    شعر روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد اثر کیست؟

    اثر حافظ است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    یاسمن

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *