بن بست

بن بست

  • بن بست

     

    بنبست جاده های تو دیوار من شده!

    از طاق و اتفاق و نگاهت سقوط: من

    باید به ابروان خودم خم نیاورم

    تو داد پشت محکمه ها و سکوت: من!

    با خاطرات رفته پر از عشق بازی ام

    کز می کنم میان خودم، دم نمی زنم

    خون می دود به صورت سرخم.. تمام روز

    دریاچه ثبت می کنم از گریه کردنم…

    از دادگاه هر شبه اعدام می شوم

    می دوزم امتداد دهان را که: لال شو

    از خون توی شیشه ی این زندگی بنوش!

    گردن بزن غرور خودت را.. حلال شو!

    جاری شدی.. حساب تو از عشقمان جداست

    من درد بیکس چک برگشت خورده ام

    از عشق و آبروی پس انداز خالی ام

    خالی شدم اگرچه که فعلا نمرده ام…

    بی پرده تر در آینه ها درد می کشم

    پیشانی ام لباس پر از خط و چین شده

    این عشق، آب رفته ی بی بازگشتن است

    با مارهای توی لباست عجین شده!

    من گریه هام را به خودم بغض می کنم

    تا با تفاله های خودم همسری کنم…

    من مرد مانده ام که بمانم زنت عزیز!

    باید برای غصه ی خود مادری کنم..

    ‌‌

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    آرزوبیرانوند
    Latest posts by آرزوبیرانوند (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *