تو بودی...

تو بودی…

  • تو بودی…

     

    منو بی هوا جا گذاشتی و من

    نفس می کشم توو هوایی که نیست

    توو بیراهه ها با تو راه اومدم

    برای رسیدن به جایی که نیست

    تو بودی که گفتی نمی فهممت

    تو بودی که گفتی فراموش کن

    یه عمره تو گفتی و من ساکتم

    یه بارم تو حرفِ منو گوش کن

    چقدر زندگی با تو وارونه بود

    خرابِ تو بودم ولی ساختم

    تو سرمایِ تو گرمِ رفتن شدم

    تو رو با خودم بردم و باختم

    کسی که یه عمری از آینده گفت

    یه شب، آرزوهامو بر باد داد

    منِ بی قرارو تحمل نکرد

    همونی که صبرو به من یاد داد

    محاله که با گریه خالی بشم

    برو کاسه ی صبرمو پُر نکن

    به عشقت ، به احساس آرامشت

    به هرچی نداری تظاهر نکن

    چقد زندگی با تو وارونه بود

    خرابِ تو بودم ولی ساختم

    تو سرمایِ تو گرمِ رفتن شدم

    تو رو با خودم بردم و باختم

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    آرزوبیرانوند
    Latest posts by آرزوبیرانوند (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *