نه معن زائده دانم نه حاتم طائی خاقانی – قطعه ۷۷ نه معن زائده دانم نه حاتم طائی نه آنکه از پی هجران میهمان بگریست نکرد با من ازین ناکسان کس احسانی کزان سپس نه به چشم هوان به من نگریست از آرشیوهای مشابه دیدن کنید: در صورتی که[…]
در مدح پهلوان جهان خاقانی – قطعه ۷۴ سلام من که رساند به پهلوان جهان جز آفتاب که چون من درم خریدهٔ اوست صبا کبوتر این نامه شد بدان درگاه که صورت کرم امروز آفریدهٔ اوست فلک چو طفل عرب طوقدار شد ز هلال که چون غلام حبش داغ برکشیدهٔ اوست[…]
کسی که از پس احمد روا بود مرسل خاقانی – قطعه ۶۴ فیلسوف اجل افضل الدین ساوی این قطعه را در آنوقت که خاقانی به رسالت سلطان ارسلان رفته بود بدو فرستاد کسی که از پس احمد روا بود مرسل بزرگوار امیر امام خاقانی است رسول شروان چون خوانی آن بزرگی[…]
در مدح نظام الملک قوام الدین خاقانی – قطعه ۴۳ آیا نظام ممالک قوام روی زمین تو آفتابی و صدر تو آسمان وار است ز دور خامهٔ تو شرق و غرب بیرون نیست که بر محیط جهان خامهٔ تو پرگار است ز بس که بر سم اسبت لب کفات رسید سم[…]
در مدح ضمانش کرد به صد سال عمر و مهر نهاد خاقانی – قطعه ۸ ضمانش کرد به صد سال عمر و مهر نهاد قباله دار ازل نامهٔ ضمانش را به حکم هدیهٔ نوروزی آسمان هر سال تبرک از شرف آوردی آستانش را مگر که هرچه شرف داد پای پیش کشید[…]
نظام دولت بهرامیان رشید الدین خاقانی – قطعه ۲ نظام دولت بهرامیان رشید الدین فلک توئی و زمین ما و ذره نامهٔ ما به نامه خواستم ابرام داد عقلم گفت که ذره سوی فلک می فرستی اینت خطا از آرشیوهای مشابه دیدن کنید: در صورتی که در متن[…]
از آن قبل که سر عالم بقا دارم خاقانی – قصیده ۱۴۳ در موعظه و نصیحت و تخلص به ستایش بهاء الدین سعد بن احمد از آن قبل که سر عالم بقا دارم بدین سرای فنا سر فرو نمیآرم نشاط من همه زی آشیان نه فلک است اگرچه در قفس پنج[…]
ز عدل شاه که زد پنج نوبه در آفاق خاقانی – قصیده ۱۲۶ در ستایش فخر الدین شروان شاه منوچهر ز عدل شاه که زد پنج نوبه در آفاق چهار طبع مخالف شدند جفت وفاق رسید وقت که پیک امان ز حضرت او رساند آیت رحمت به انفس و آفاق بسی[…]
شعر مرا ز هاتف همت رسد به گوش خطاب خاقانی – قصیده ۲۳ سوگند نامه و مدح رضی الدین ابونصر نظام الملک وزیر شروان شاه مرا ز هاتف همت رسد به گوش خطاب کزین رواق طنینی که میرود دریاب زبان مرغان خواهی طنین چرخ شنو در سلیمان جویی به صدر خواجه شتاب[…]
شعر مگر به ساحت گیتی نماند بوی وفا خاقانی – قصیده 10 مگر به ساحت گیتی نماند بوی وفا که هیچ انس نیامد ز هیچ انس مرا فسردگان را همدم چگونه برسازم فسردگان ز کجا و دم صفا ز کجا درخت خرما از موم ساختن سهل است ولیک از آن نتوان یافت لذت خرما[…]
شعر سریر فقر تو را سرکشد به تاج رضا خاقانی – قصیده 4 در حکمت و موعظه و مدح خاتم الانبیا (ص) سریر فقر تو را سرکشد به تاج رضا تو سر به جیب هوس درکشیدهای به خطا بر آن سریر سر بیسران به تاج رسید تو تاج بر سری از سر فرو[…]
شعر عروس عافیت آنگه قبول کرد مرا خاقانی – قصیده 3 در پند و اندرز و مدح پیامبر بزرگوار عروس عافیت آنگه قبول کرد مرا که عمر بیشبها دادمش به شیربها چو کشت عافیتم خوشه در گلو آورد چو خوشه باز بریدم گلوی کام و هوا خروس کنگرهٔ عقل پر بکوفت چو[…]