ضمانش-کرد-به-صد-سال-عمر-و-مهر-نهاد-خاقانی

در مدح ضمانش کرد به صد سال عمر و مهر نهاد – ۸

  • در مدح ضمانش کرد به صد سال عمر و مهر نهاد خاقانی – قطعه ۸

     

     

    ضمانش کرد به صد سال عمر و مهر نهاد

    قباله‌ دار ازل نامهٔ ضمانش را

     

    به حکم هدیهٔ نوروزی آسمان هر سال

    تبرک از شرف آوردی آستانش را

     

    مگر که هرچه شرف داد پای پیش کشید

    کنون بقای ابد هدیه داد جانش را

     

    امام و سرور هر دو جهان که مفتی عقل

    ز لوح محفوظ املا کند لسانش را

     

    به سوزیان معانی کنی خرید و فروخت

    که راس مال کمال است سوزیانش را

     

    خرد به استفادهٔ او برگماشت وقت تمام

    به انتجاع رود گوش من بیانش را

     

    به چند وجه مرا هم پناه و هم پدر است

    که حق پناه کند از فنا زمانش را

     

    اگرچه پیشهٔ من نیست زیر تیشه شدن

    به زیر تیشه شدم خامه و بنانش را

     

    سپهر قدرا هرکس که بر کشیدهٔ توست

    سپهر درنکشد خط خط امانش را

     

    پس از چه بود که در من کمان کشید فلک

    نرفته هیچ خدنگی خطا کمانش را

     

    بدان قرابهٔ آویخته همی مانم

    که در گلو ببرد موش ریسمانش را

     

    اگر به غصهٔ خصمان فرو شود دل من

    روا بود که نکاهد محل روانش را

     

    که قدر مرد کم از پیل نیست کو چو بمرد

    همان بها بود آن لحظه استخوانش را

     

    سخن برای زبان در غلاف کام کنند

    کجا برات نویسند نام و نانش را

     

    حصار شهر به دست مخالفان بینی

    چو تو رقاده نهی چشم پاسبانش را

     

    اگرچه اسب سخن زیر ران خاقانی است

    هنوز داغ به نام تو است رانش را

     

    سر سعادت او عمر جاودانی باد

    که سر جریده توئی نام جاودانش را

     

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    خاقانی وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) قالب شعر: قطعه

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان نا آشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

     

     

    قطعه ضمانش کرد به صد سال عمر و مهر نهاد اثر کیست؟

    این قطعه اثر خاقانی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    تینا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *