وصله ی ناجور
نمیشه ما دوتا با هم بمونیم
نمیتونم بگم که باز میشه
منو تو وصله ی ناجور بودیم
یه وقتا عشق مشکل ساز میشه
دارم بیزار میشم از کسی که
همیشه وقت حرفام خواب داره
یه جاهایی صبوری خوبه اما
مگه آدم چقد اعصاب داره؟
تو که میدیدی مال من نمیشی
واسه چی دلبری میکردی از من؟
چقد گفتم زن این زندگی باش
خیالت تخت باشه مردی از من
توو خونه جنگِ اعصابِ همیشه
داره دنیامونو از هم میپاشه
طلاق عاطفی یعنی همینکه
اتاقِ خوابمون از هم جداشه
من از این زندگی چیزی نمیخوام
بذار تا زندگیمون زهر باشه
کسی که بودنش معنی نداره
چه فرقی داره با تو قهر باشه؟!
منو تو فکر اینجاشو نکردیم
تن این عشق از ریشه خرابه
نمیتونه ببینه زندگی رو
یه آدم که با چشم باز خوابه.